گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

استفاده از اشکال هندسی در ساخت ملودی (۱)

در نگاه اول شاید عنوان مقاله پیشِ رو تا حدی چالش برانگیز به نظر یرسد چرا که بیشتر اوقات از همبستگی ریاضیات یا معماری با موسیقی سخن شنیده‌ایم. هرچند که نگاه هندسی به ساختار ملودی چندان بی سابقه نیست اما «جری گیتس» (آهنگساز، تنظیم کننده، نوازنده کنترباس و معلم موسیقی) این موضوع را به شکلی کاربردی و به همراه مثال‌هایی قابل فهم بیان کرده است. آنچه در پی می‌آید حاصل تجربیات و مطالعات وی دراین حوزه است. (ضیاالدین ناظم پور)

به عنوان آهنگساز باوردارم که قبل از تلاش برای نوشتن یک قطعه موسیقی باید در مورد آنچه می خواهم به شکل موسیقی بیان کنم فکر کنم. این کار مرا قادر می‌کند تا روی نکته اصلی تمرکز کنم و در نتیجه زمان کمتری صرف فرایند آهنگسازی کنم.

اگر قرار باشد که قطعه‌ای بنویسید که نشان دهنده حس ماجراجویی باشد، از کجا شروع می کنید؟ چه نوع ملودی‌ای می‌تواند نمایانگر این حس باشد؟ و چه نوع ملودی نمایانگر حس ماجراجویی نیست؟ برای اینکه انتخاب‌های خود را محدود کنیم ایده‌هایی مفهومی وتصویری وجود دارند که می توانیم آنها را بررسی کنیم تا به ما کمک کنند، من این ایده ها را شکل ملودی می‌نامم. به عبارت دیگر، اگر دریابیم که چه نوع شکل ملودیکی از دیدگاه تصویری بیشتر ماجراجویانه به نظر می‌رسد نوشتن نت‌های واقعی متناسب با آن ایده، بسیار آسان‌تر خواهد بود.

خود اصوات اهمیت چندانی نخواهند داشت زیرا شکل‌ خطوط هستند که تعیین می‌کنند ما یک حس بخصوص را القاء کرده‌ایم یا نه. لزومن در یک ملودی هر سه شکل ملودی (خط، دایره و مربع) وجود ندارد بلکه جنبه‌ها یا بخش‌هایی از این اشکال می‌توانند وجود داشته باشند.

شکل ملودیک: خط

از نمونه‌های اصلی شکل خطی، نت‌های تکرار شونده و یا نت‌هایی هستند که برای مدت طولانی ادامه دارند. استیناتوها (۱) نیز در این دسته از اشکال طبقه بندی می‌شوند. همانطور که گروهی از نت‌ها بارها و بارها تکرار می‌شوند تصویر «خط» شکل می گیرد. مثال زیر شکل خط را نشان می دهد. توجه داشته باشید که نت‌هایی مشابه به طور مکرر در ابتدای هر میزان وجود دارند. آیا هنگام شنیدن یا نواختن این نت به نظر می‌رسد که ملودی یک ایده کامل است یا دوست دارید اتفاق دیگری رخ دهد؟

مثال بعدی چیزی است که اغلب «ملودی وایر» (سیم) نامیده می شود. مطمئنم که این تکنیک را در موسیقی بسیاری از فیلم‌ها شنیده‌اید. همان سوالی که در پاراگراف قبلی مطرح شد در اینجا نیز قابل طرح است. آیا این ایده ملودیک کامل است؟ آیا از نظر موسیقایی از آن راضی هستید یا می خواهید اتفاق دیگری رخ دهد؟

در مثال زیر من یک عبارت ساده دو میزانی ساخته‌ام که بارها و بارها تکرار می شود. اگر این امر در یک دوره زمانی طولانی ادامه یابد چطور؟ آیا این تکرار به تنهایی کافی خواهد بود تا آنرا موسیقی بنامیم؟

پی نوشت

۱- استیناتو (Ostinato)، (در زبان ایتالیایی “obstinate”به معنای «سرسخت») یا “Ostinatos” یا “Ostinati”، در موسیقی عبارت است از یک جمله کوتاه ملودیک که در طول یک آهنگ به طور مدام تکرار می‌شود و گاهی این تکرار به لحاظ ریتم یا تن، کمی متفاوت ظاهر می‌شود.

ضیاالدین ناظم پور

ضیاالدین ناظم پور

ضیاالدین ناظم پور
متولد ۱۳۴۵ تهران
آهنگساز، نوازنده رباب، نویسنده

۱ نظر

بیشتر بحث شده است