گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

میرعلی‌نقی: دهه شصت، دورۀ قحطی آرشیو موسیقی بود!

علیرضا میرعلی نقی (تصویر از کامبیز باقری)

 با عموی­تان، هیچ وقت سنتور نزدید؟

عمویم به من می‌ گفت: تو آنقدر ذهنیت‌ات خشک و خشن است که نمی‌توان به ساز زدن‌ات گوش کرد!

 عموی‌تان، سنتور زدن را از چه کسی آموخته بودند؟

نمی دانم! حقیقتاً یکی از این اَساتیدِ قدیمی بودند که معروف بودند اَمّا به صورت رسانه‌ای، معروف نبودند به طور مثال: در حد محسنِ بی‌آزار یا سلمکی.

 چگونه شما آمارِ همه افراد را دارید اما نمی دانید عموتان پیش چه کسی آموزش دیده‌اند!؟

برای اینکه من سال‌هایِ سال از موسیقیِ ایرانی که مظاهرش مثلاً وفایی بود و اسدالله ملک بود واقعا بدم می‌ آمد! ببخشید، اینقدر واضح صحبت می‌­کنم! اما واقعاً این بود و بهتر است که اینرا بگذاریم به حساب جوانی و کم سنی و نداشتنِ تجربه و شناخت.

یک دنیایِ ساده دل، کاملا احساساتی برای خودم داشتم که جهانِ موسیقی را فقط از عظمت و شکوه در موسیقیِ کلاسیک غرب می‌دیدم و این مشکل تنها مختص به من نبود، بلکه بعضی از افراد دیگر نیز همانند من بودند؛ صرفاً جهانِ موسیقی را جهان موسیقی از قرن ۱۷ تا قرن ۲۰ می‌دیدم و باقی را لوکال. بقیه را می‌گفتیم «موسیقی بومی» است حتی موسیقی هند، با آن قدرت و عظمت‌اش که اگر از لحاظ تاریخ و قدمت و از نگاه به یک‌سری پیچیدگی‌هایِ خاص، به موضوع نگاه کنیم، موسیقیِ غرب پیش آن لُنگ می‌ اندازد!

ملاحظه بفرمایید، این قضیه یک نوع اروپا محوری در تعلیم و تربیت بازمانده از تجدد زمان مشروطیت تا پهلوی بود که در ما ناخودآگاه رسوب کرده بود.

دیدگاه شما راجع به موسیقی ایرانی چه بود؟

من عاشق، ارکستر گل­هایِ قبل از سال‌­هایِ ۴۷ الی ۴۸ بودم؛ یعنی زمان پیرنیا و خالقی و معروفی. من نمی دانستم این­ها چه کسانی هستند.

آقای معروفی که ترانه‌­هایش، بصورت جدّی از تلوزیون پخش می‌‌شد و بیشتر همراه با صدایِ خانم عهدیه و سیما بینا بود یعنی تلقی قابل احترامی که داشتم از موسیقیِ ایرانی، اُرکسترهای این افراد بود ولی آن چیزی که مرا از درون تکان می‌داد سُره‌­هایی بود که می‌شنیدم، سلیقه بنده، خیلی آرکائیک بود، برخلاف چیزی که در دوره بچگیِ من باب بود و مثلاً پرویز یاحقی، خدا بود و شریف فلان بود، من اصلاً، تمایلم به این صورت نبود.

گاهی وقت‌­ها که برنامهِ گلچین هفته پخش می‌ شد؛ یک بچه ۹ ساله بودم، شاید هم کمتر، کارِ شهنازی را وقتی برای اوّلین بار شنیدم، با آن قدرت و سرعت مجذوب شدم و فکر کردم با تمامِ بی دانشی وحشتناک که به هر حال در این سنّ داشتم و طبیعی هم بود، دیگر فکر کردم که موسیقی ایرانی، یک نوع خوانش دیگر هم به غیر از خوانش گشاد گشاد و شل و وِلی که در دههِ پنجاه داشت، که من ازش بدم می‌آمد، دارد که من باید دنبال آن بگردم.

آنقدر آرشیو ها خصوصی بودند، آنقدر همه چیز قحطی بود، آنقدر هیچ کس به هیچکس هیچی نمی‌داد که درک و دریافت من از موسیقی ایرانی تا کامل شود، ۲۵ الی ۳۰ سال طول کشید؛ این مشکل از فقر آرشیو بود.

من آنجا رفتم، که شاگرد آقای اَرسلان کامکار بشوم اما مشکلِ من این بود که خانواده مخالفت می‌‌کردند و جایِ تمرین نداشتم و ساز هم نداشتم.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است