گاهی شاگردی رسیده تر، تکه هایی جدا و فراگرفته شده از چند تن از استادان را با مهارت بازسازی کرده و با توجه به مکتب آن دوران کنار هم چیده و به شنوندگان ارائه می کند. در کارهای استاد صبا به این نمونه کارها برمی خوریم مانند بازسازی چهارمضراب دشتی «رضا محجوبی» که «مرتضی خان» برادرش و استاد صبا با اضافه کردن فرازهایی متکی به شیوه رضا، این چهارمضراب را از خطر مرگ رهانید و دوباره به بستر فرهنگ ایران زمین افزود که تاکنون کاربرد داشته و سلولی زنده است.
نکته قابل توجه این است که امروزه دیگر حتی متخصصان نمی توانند متوجه شوند که کدام فرازها و نغمه ها بازسازی شده است. این نمونه را در کار زیبای درویش خان «چهارمضراب ماهور» می شنوید که باز استاد صبا آن را بازسازی و مرمت هنری دوباره کرده که امروز حتی این چهارمضراب به نام صبا معروف شده است. اضافه کردن بعضی از گوشه ها به ردیف موسیقی ایرانی نیز از همین نوع است مانند گوشه های محمدصادق خانی، گریلی، دیلمان و شهابی.
بازسازی پس از ضبط موسیقی در ایران
با توجه به آثاری که از اواخر دوران قاجار به ما رسیده فن بازسازی مطرح شده است. استوانه های مومی و سنگی با توجه به خط خوردگی ها و صدماتی که طی زمان دیده، احتیاج به اجرای دوباره دارد. تا موقعی که استادان و نوازندگانی بودند که مستقیم آثار گذشته را می نواختند، ضرورت بازسازی این گونه از روی صفحات قدیمی نبود و تنها عده معدودی که نمی توانستند یا در شهرستان بودند، اقدام به بازسازی از روی صفحات قدیمی می کردند. هنگامی که رادیو در ایران تاسیس شد نیز تعدادی صاحب ذوق تلاش کردند که در همان لحظه پخش تکنوازی استاد را در لحظه بازسازی کنند که هنرمند گرامی «ورزنده» جزء این گروه بود که ساز حبیب سماعی را از طریق رادیو فراگرفت و به بازسازی آن پرداخت.
با روی کار آمدن دولت های جدید – با توجه به الگوهای اروپایی- کلیه صفحات سنگی کنار گذاشته شد و مدرسین آن نیز رفته رفته خانه نشین شدند. پس از مدت ها بعضی از موسیقی دانان بر آن شدند که تعادلی بین موسیقی قدیمی و جدید ترسیم کنند که متاسفانه کار با دشواری جلو رفت.
از سال ۱۳۵۰ هجری، تعداد اندکی جوان که بیشترشان از شاگردان شهنازی بودند، تحت توجهات استاد کامل نورعلی برومند قرار گرفتند و این استاد ارزنده بر آن بود که در دوره فوق لیسانس، شاگردان، کل ضربی ها، پیش درآمدها، رنگ ها و مجموعه متن و حاشیه ردیف را فراگرفته و متخصص در امر موسیقی جدی و هنری شوند.
این کار ابتدا قرار بود در تداوم دوره لیسانس دانشکده به وسیله دکتر برومند، در بخش دانشکده ادبیات رخ دهد که آقای دکتر نصر ریاست این دانشکده را داشت و چند جلسه نیز در این باب سخن گفتند که به نتیجه نرسید. در همان زمان و شاید پیش تر، مرکز حفظ و اشاعه به وسیله آقای «داریوش صفوت» تاسیس شده بود و او علاقه داشت که این کار در مرکز ایشان به وقوع بپیوندد.
۱ نظر