میپرسیم همه این حرفها به کنسرت یزدانی- سانتانا چه ارتباطی دارد؟ ظاهراً ارتباطی دیده نمیشود اما بینش امروزی، کلنگر است و نه جزئینگر. در این که کار مشترک آریان – کریسدیبرگ، یزدانی – سانتانا و کلهر- یویوما باید باعث شادی و سربلندی ما شود حرفی نیست.
روی این سخن با افراد خوشخیالی است که این اتفاقات در حد خود امیدوارکننده را یکباره و بیمقدمه، برای حضور معتبر و دائم ما در عرصههای بینالمللی، کافی میدانند و در سایتها و مطبوعاتشان، هیاهو و هلهله راه میاندازند. این ابراز احساسات و در واقع ابراز گرههای روانی-اجتماعی و حسرت برای پیوستن از حاشیه دنیا به متن آن، از دست و زبان و اذهان هواداران برمیآید، وگرنه هنرمندانی که سالها در خارج کشور زیستهاند و واقعیتها و موفقیتها را همزمان لمس کردهاند، چنین ادعایی ندارند گو این که جلوی تبلیغات مریدان و مدیحهنویسان را هم نمیگیرند.
اینان خود بهتر میدانند که پیوستن از حاشیه به متن در دنیای پیچیده امروزی، چه مسیر سنگین و شرایط پروپیمانی را میطلبد.
گذشته از شروطی که به ارتقای فرهنگی و سطح تکنیکی شخص هنرمند مربوط است تا بتواند مدتی طولانی- و نه موقت- را کنار هنرمندان بینالمللی و روی صحنههای بینالمللی هنرنمایی کند، سامانهها یا زیرساختارهای بسیاری نیز لازم است تا این آرزوی دراز محقق شود.
چه کنیم که موسیقیمان جهانی شود؟
بنیانگذاری این سامانهها البته به طور مستقیم، کار هنرمند نیست و به حوزه وظایف سیاستگذاران و دولتمردان برمیگردد ولی بدون حضور مداوم و خالصانه هنرمندان نیز امکانپذیر نیست.
سامانههایی برای به رسمیت شناختن حقیقی موسیقی به عنوان هنر، شغل، حرفه و یک «ارزش»، تلاش برای پیوستن به کپیرایت جهانی با تحمل همه غرامتهایی که باید بپردازیم، ریشهکن کردن نقض کپیرایت داخل کشوری، مشابه ریشهکن کردن طاعون و وبا که مثل هیولایی مهیب دارد صنعت نشر موسیقی را و نانخوردن عده کثیری از اهل موسیقی، از نوازنده تا طراح روی جلد سیدی را از بین میبرد.
فراهمآوردن امکان سفر آزادانه و مداوم موسیقیدانهای مختلف به ایران و بالعکس و البته با حمایت سنجیده دولت، یاری رساندن بخشخصوصی به توسعه هنر موسیقی در کشور، نه با دید هنری (که هنوز زود است) بلکه با دیدگاهی تجاری، که بدون تجارت صحیح، هنر اصیل هم امکان ادامه حیات نتواند داشت.
کوتاه سخن این که اول باید مناسبات اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، فردی و جمعی انسان امروز در جهان امروز را درک کنیم و با تلاش به آن برسیم، بعد از آن میتوانیم با اطمینان خاطر و با منطق درست به جهانی شدن بیندیشیم. غیر از این، دلخوشکنکی کوتاه مدت بیش نیست. بیش از این هم نتواند بود.
۱ نظر