بااینحال با عبور از سالهای اولیهی شکلگیری این حرکت موسیقایی هم به دلیل سیر وقایع و هم به دلیل توان نهفتهای که این گونه جریانهای بازگشت برای مطرح شدن به عنوان بدیل جریان اصلی داشت پیوند مورد بحث مقالهی حاضر شکلگرفت یا به بیان دقیق بازنمودی پیدا کرد. این بار برخلاف آن جریان دیگر که به محصولات منفرد میشناسیم و اگر هم نوعی گفتمان بتوان به آن نسبت داد بیشتر مربوط به کلام و رفتار آفرینندگان/دریافتکنندگانش است (۳۴)، یک گفتمان نظری هم پیشاپیش وجود داشت (۳۵).
رویدادهای بعدی یعنی قرار گرفتن هوشنگ ابتهاج (که پیوندهای او با جریانهای چپ و حزب توده ایران روشنتر بود) در راس برنامههای موسیقی رادیو از سال ۱۳۵۳ و کمی بعد هم تندباد تغییرات انقلاب و همسو شدن بخش بزرگ و موثری از برآمد این گفتمان (۳۶) با آن، بیشتر پنداشت/حدس ارتباط گفتمانی جریان چپ با دگرگونیهای اساسی موسیقایی (۳۷) را تقویت کرد.
پی نوشت
۳۴- بخشی از تفاوتی را که در دو رویکرد یادشده به موسیقی میتوان دید قاعدتا باید به ترکیب سنی مختلف گروههای سیاسی (به عنوان یک گمانه کافی است متوسط سنی کادرهای ارشد را در نظر بگیریم) و حتا ترکیب جمعیتی و پایگاه اجتماعی آنها نسبت داد. گرچه مطالعات پایه متاسفانه هنوز انجام نشده است اما کاملا میتوان به عنوان یک حدس قابل دفاع مثلا تفاوت در رویکرد حزب توده ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را از این طریق دریافت.
۳۵- برای نمونه نک. (Caron and Safvat 1966). این کتاب علاوه بر آن که صورتبندی شایستهی توجهی از خطوط کلی گفتمان را در اوایل شکلگیریاش در اختیار میگذارد به طور مستقیم زمینهساز رویداد ۱۳۴۷ هم شده است.
۳۶- فارغ از این که به نظر میرسد بهرهی عددی تودهی درگیر انقلاب ۱۳۵۷ از دورههای قبلی فعالیت علنی سیاسی در ایران بیشتر شده باشد، گرایش به چپ هم در بین طبقهی متوسط شهری که عمده پایگاه رشد موسیقیدانان حرفهای و آموزشدیده به شمار میرفت، افزون شده بود. از همین رو جدا از همسوییهای گفتمانی میان بعضی جریانهای موسیقایی و جریانهای چپ در این دوره به شخصیتهای منفرد عضو یا هوادار سازمانهای چپگرا (مانند بهمن رجبی) یا به عبارتی موسیقیدانان چپگرای بیشتری برمیخوریم. اگر میدان را بازتر کنیم و کلیت هنر را در نظر بگیریم آنگاه در میان کنشگران سیاسی سرآمد هم هنرمندانی مییابیم مانند بیژن جزنی و سعید سلطانپور.
۳۷- بحث دربارهی این که این دگرگونی تا چه اندازه ژرف و جدی بوده و چه نیروهایی به آن شکل داده است خارج از اهداف این مقاله است اما کافی است اشاره شود که تصور خود بازیگران و پدیدآورندگان این دگرگونیها از نتیجهی کارشان «تاثیر قطعی در تغییر مسیر موسیقی ایران» بوده است. (برای نمونه از میان بازیگران اصلی نک. (ابتهاج و دیگران ۱۳۹۱: ۲۷۵) و حتا غیربازیگران (طبری ۱۳۵۹: ۱۳۴)).
۱ نظر