گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

اندر حکایت «تصنیف» (۱)

تصنیف، کلامی موزون که همراه با آهنگ خوانده می شود. برای تصنیف تعاریف گوناگونی داده شده که از آن جمله است: سخنانی شعر مانند، مرکّب از پاره ‌های مساوی یا نامساوی اغلب دارای قافیه و وزن عروضی و گاه بدون آن، که معمولاً همراه موسیقی خوانده می شود و امروزه اینگونه سخنان را ترانه نیز می خوانند؛ تلفیق شعر و موسیقی به روش استقرار موسیقی بر شعر یا شعر بر آهنگ (ستایشگر، ذیل واژه)؛ آهنگ سازی و شعرِ آهنگین (همائی، ص ۸۲).

این سنّت که شخصی هم شعر بسراید و هم برای آن آهنگ بسازد، از دیرباز در ایران وجود داشته است. واژه پارتی (پهلوی اشکانی) «گوسان» که معادل واژه «خنیاگر» است، می تواند نشان دهنده رواج سنّت خنیاگری در زمان هخامنشیان و ساسانیان باشد. گوسان‌ها، راویان شعر و موسیقی و افسانه ‌ها و اساطیر قوم خود بودند و افسانه ‌های کهن از طریق آنان جمع آوری و برای اولین بار کتابت شد (بویس و فارمر، ص ۴۳ـ ۴۵، ۵۰، ۶۳).

در دوره ساسانی که شعر و موسیقی با یکدیگر ارتباط چشمگیری داشتند، معمولاً هر کس که قادر به سرودن شعر بود، تحصیل موسیقی می کرد و هر کس ذوق موسیقی داشت، شعر نیز می سرود (اقبال آشتیانی، بخش ۱، ص ۱۴). باربد، موسیقیدان و شاعر عصر ساسانی، از نامدارترین این هنرمندان بود.

سنّت خنیاگری در فرهنگ ایرانی تا دوره معاصر در وجود موسیقیدانان شاعر و شاعران موسیقیدان ادامه یافت. عارفِ قزوینی (متوفی ۱۳۱۱ ش) و علی اکبرخان شیدا (متوفی ۱۲۸۵ ش) از آخرین بازماندگان این دسته از هنرمندان بودند. عارف هم شعر می سرود، هم آهنگ می ساخت و هم اجرای تصنیف‌ها را توأمان بر عهده داشت؛ اما این شکل بسیار عالی و موفق، با تخصصی تر شدن موسیقی در سال‌های اخیر، تقریباً متوقف شد (لطفی، ۱۳۷۲ ش، ص ۲۰۳).

بنابر تحقیق ملک الشعرای بهار، در ایران دوره ساسانی ظاهراً سه نوع شعر وجود داشته است: سرود، داستان، و ترانه. سرود‌ها، همانند خسروانی‌ها، اشعاری هجایی و مُقَفّا و نسبتاً طولانی بودند که در حضور پادشا‌هان خوانده می شدند و همراه با آن‌ها موسیقی نواخته می شد. داستان‌ها از نوع حماسه و ذکر مناقب پهلوانان و سلاطین بودند که در حضور رجال و در مجامع عمومی و جشن‌های ملی، با ساز و آواز خوانده می شدند. ترانه ‌ها که به اشعار تصانیف امروزی شباهت داشتند، شامل تعابیر عاشقانه بودند و به طبقات عامه اختصاص داشتند (بهار، ج ۱، ص ۷۰).

بعد از اسلام، سرود‌ها و داستان‌ها، به سبب تحولات سیاسی و اجتماعی، از میان رفتند؛ گرچه رسم داستانگویی به شعر و همراه با آواز و ساز هنوز هم در میان روستاییان و برخی قوم‌ها، بویژه کرد‌ها و بلوچ‌ها، وجود دارد (همان، ج ۱، ص ۷۰ـ۷۱). به نوشته بهار (ص ۷۰ـ۷۱، ۱۰۱ـ۱۰۲)، اعراب به سبب ناآشنایی با زبان فارسی و موسیقی سنگین آن، از میان تمام انواع شعر، ترانه را به سبب سادگی و زودفهمی آن پذیرفتند و با در آمیختن آن با آنچه از موسیقی روم و شام اقتباس کرده بودند، شعر عروضی عرب را پدید آوردند.

 

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است