گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

اندر حکایت «تصنیف» (۵)

شعر تصنیف، بر خلاف شعر سنّتی، دارای اوزان متنوع و مصراع‌های نامساوی (برخی کوتاه و برخی بلند) است. نزدیکی اوزان عروضی شعر فارسی با ادوار موسیقایی، بین شکل اشعار سنّتی فارسی و تصنیف مشابهت پدید آورده است. در تصنیف‌های قدیمتر، بیتی از شعرای قدیم تضمین می شد و سپس قافیه آزاد می گردید، مثل تصنیف بیات اصفهان اثر علی اکبر شیدا که در آن بیتی از سعدی تضمین شده است: «سلسله موی دوست حلقه دام بلاست / هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست»/ تو که بی وفا نبودی، پر جور و جفا نبودی / من از دست غمت، من از دست غمت دارم گله بسیار / مرا صبر و تو را، مرا صبر و تو را حوصله بسیار (مشحون، ص ۴۶۷).

گاهی نیز تصنیف ساز از ابتدا وزنی را از بحور شعر فارسی انتخاب می کرد و مصراع اول یا دوم را خود می سرود و هنگام تنگنای قافیه، اصل تساوی اوزان را به نفع زیباسازی موسیقی ر‌ها می کرد، مانند این تصنیف عارف قزوینی (ص ۳۴۱) در دستگاه افشاری: «نمی دانم چه در پیمانه کردی / تو لیلی وش مرا دیوانه کردی / جانم جانم دیوانه کردی / خدا خدا دیوانه کردی جانم / ای تمنای من / یار زیبای من / تویی لیلای من / مرا مجنون صفت دیوانه کردی».

این شگرد، این امکان را به تصنیف ساز می داد که نغمه ‌های زیباتری بیافریند. بیشتر ضرب‌ها و ادواری (وزن‌های موسیقی) که در تصنیف استفاده می شود، باید روان و ساده باشد. بحور موسیقی تصنیف بیشتر بر پایه چند بحر معروف غزل‌های فارسی است، از جمله: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن، مستفعلن مستفعلن مستفعلن، و فعولن فعولن فعولن فعول.

در تصنیف‌ها از بحر‌های ترکیبی، نظیر وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن، کمتر استفاده می شود؛ اگرچه این بحر در گوشه «کرشمه» استفاده می شود، در تصنیف کمتر به کار گرفته شده است. تصنیف‌های شاد همواره در بحور کوتاه و مُقَطّع و تصنیف‌های سنگین تر و جدّی تر در بحور بلندتر ساخته می شوند. اصولاً تصنیف قالبی است با بحور خیلی بلند و ادوار سنگین.

شاید علت انتخاب وزن‌های سنگین، رابطه ای است که میان آواز آزاد سنّتی و وزن‌های تصانیف وجود دارد (لطفی، ۱۳۷۲ ش، ص ۲۰۴ـ ۲۰۵). با بررسی تصنیف‌های قدیمی، ملاحظه می شود که روند اجرای تصنیف‌ها هم مثل هنر غزل خوانی، تن‌ها با نظم نغمه ‌ها انجام پذیر است و تکرار چند کلمه از کلام تصنیف یا افزودن کلماتی ظاهراً بی معنی در جای خود، از خصوصیات ویژه این هنر است، از جمله در تصنیفی معروف و قدیمی در مایه شوشتری: «از تیر مژگان می زنی تیرم چند، تیرم چند، تیرم چند / دل را همین یک تیر از جا برکند، جا برکند، جا برکند / چرا می زنی می زنی می زنی می زنی یار / چرا می کُشی می کُشی می کُشی می کُشی یار / تو از ناوَک مژگان، تو از ناوک مژگان / همه خلق جهان را / همه پیر و جوان را، جانم، همه پیر و جوان را».

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است