دف، بیبدیلترین ساز تکیه است و اهل عرفان در مجالس سماع خود بهسه جهت از آن استفاده میکنند: اوّل مجوّز نبوی، دوّم غیر ملودیک بودن و سوّم کمک شایان آن در سیر هیپنوتیکی از خودآگاهی بهناخودآگاهی و عالم معنوی (محمّدی، ۱۳۷۹: ۱۰).
دف در مناطق کُردنشین ایران جایگاهی رفیع داشته، از حرمتی خاص برخوردار است و مردم این نواحی برای آن قداست خاصّی قائل بوده و این ساز برای آنان جنبهی حماسی، رزمی، عرفانی و حتّی طبّی دارد که جنبهی عرفانی آن بر دیگر جنبهها غالب بوده و در خانقاهها استفادهی وافر دارد و بدون تردید از اساسیترین سازهای عرفانی محسوب میگردد (نصراللهپور، ۱۳۷۸: ۷۲).
از منظری دیگر نیز تعاریف مختلفی در مورد ساختار و صدای حاصل از دف شده که ریشه در باورهای اسطورهای و تقدّسگرایی دارد از جمله: به اعتقاد پیشینیان، ضربهی قدرتمند دف، ارواح شیطانی و شریری را که بیماری و پریشانی اشاعه میدهند، میپراکند و فضایی پاک و مطهّر مملو از سلامتی و سعادت میآفریند.
در تعریفی دیگر درویشی در کتاب خود بهنقل از احمد بن محمّد طوسی در سماع و فتوّت، دف را در نسبت با دفنواز و دف نواختن چنین بهتأویل میگوید:
«دایرهی دف اشارت است بهدایرهی اکوان و پوستی که بر دف مرکب است، اشارت است بهوجود مطلق و ضربی که بر دف وارد میشود، اشارت است بهورود واردات الهی که از باطن بطون بر وجود مطلق وارد میشود و نفس دفنواز، اشارت است بهمقام حق، که بهواسطهی خطاب وی، جانهای مردمان در دام عشق تقرر یابد» (درویشی، ۱۳۸۴: ۳۹۶).
معتقدند که نوازندهی دف، دو دستش را بهحالت دعا و استغاثه بهسوی آسمان دراز میکند پس لازم است که اشعاری عارفانه و دعاگونه با آن خوانده شود. دف را هیچگاه از طرف پوست بر روی زمین نمیگذارند و این عمل را اهانت مقام این ساز و بهگونهای غیر مستقیم به اعتقادات مذهبی میدانند (نقیبسردشت، ۱۳۸۵: ۳۰۰). اگر در حین مراسم، پوست دف پاره شود، دراویش اصطلاحاً میگویند، دف «شهید» شده است. اگر پوست دف از حیوانات حرامگوشت تهیه شده باشد، آوردن آن بهخانقاه حرام است. در پایان مراسم، دف را بوسیده و بهدیوار آویزان میکنند و هیچگاه با دف مخصوص این مراسم، ملودیهای لهو و لعب اجراء نمیشود چرا که این کار از نظر دراویش گناه محسوب میشود. همچنین دفهای این مراسم به اشخاصی که صلاحیّت نگاهداری آنرا ندارند به امانت داده نمیشود (نصراللهپور، ۱۳۷۸: ۷۸).
از دیگر مراسمی که دف و دفنوازی در آنها از ارزش بسیاری برخوردار است، میتوان به«مولودیخوانی»، «استقبال از بزرگان دین و عرفا»، «مشایعت بزرگان» و «استقبال از حجّاج و زوّار» اشاره نمود.
۱ نظر