نویسنده کتاب «لئوپولد آوْئر» در مقدمه این اثر نوشته است:
در انتشار کتاب حاضر دربارۀ هنر ویُلُننوازی بهسختی میتوانم بگویم که در موضوعِ موردِنظر به کشف جدیدی دست یافتهام. من صرفاً کوشیدهام نظرات شخصی و ثمرۀ تجربیات خود را بهعنوان نوازنده و معلم ویُلُن ارائه کنم، به امید که این موضوع برای علاقهمندان جذاب باشد.
سه استادِ بزرگ ویُلُن قرن نوزدهم، بایلو (Baillot)، دی بریو (De Bériot) و اشپور (Spohr)، اولین کسانی بودند که اصول ابتداییِ هنر ویُلُننوازی را بهصورت نظری بیان کردند. استادان مختلفِ روزگار ما این نظریهها را در امتداد خطمشیای که استادان گذشته بیان کرده بودند گسترش دادند و تکمیل کردند و خود را متعهد دانستند که اساس تحولات اخیر نوازندگی ویُلُن را بهصورت علمی نشان دهند.
آنها تئوری نوازندگی ویُلُن را بهگونهای بیان کردهاند که شامل تجزیهوتحلیلِ دقیق عناصر فیزیکی این هنر میشود و موضوع را از دیدگاه فیزیکی بررسی میکند و نتایج آنها را با جداول تشریحی که ساختار دست و بازو را با کوچکترین جزئیات نشان میدهد روشنتر میسازند. همچنین با استفاده از عکاسی توانستهاند صحیحترین ژستها را به نمایش بگذارند؛ اینکه چگونه باید آرشه را نگه داشت، کدام انگشت باید چوب آرشه را فشار دهد، چگونه باید از دست چپ برای نگهداشتن ویُلُن استفادهکرد، برای راهنمایی شاگرد و تسهیل کار او چه کار دیگری میتوان انجام داد؟
بااینحال، اگر رعایتِ این اصول که با دقت فرمولبندی شدهاند در راستای دستیابی به نتایج عملی باشد، باید گفت که ضروریترین عامل که تا امروز بهطور عمده نادیده گرفته شده عامل ذهنی است. بههیچوجه، تأکید کافی بر اهمیت کارِ ذهنی، یعنی همان فعالیت مغز که باید انگشتان را کنترل کند، صورت نگرفته است. تازمانیکه فرد قادر به کار سخت ذهنی و تمرکز بلندمدت نباشد، تلاش برای تسلط بر ساز دشواری مانند ویُلُن اتلافِوقت است. بنا بر این، با وجود بسیاری از کتابهایی که با ویُلُن و ویُلُننوازی سروکار دارند، بهخصوص در کتبِ آموزش تکنیکهای نوازندگی که شامل مجموعهای از تصاویرند، بهطور کلی احتمال اشتباه در تکنیکهای نوازندگی باید از میان میرفت.
ما عادت داریم حتی با مشاهدۀ هنرجویی که در مدرسهایکمترشناختهشده آموزش دیده است بدیهی فرض کنیم که میداند چطور با ساز کار کند زیرا درنهایت تمام مطالبی که در مورد تکنیک نوازندگی میتوان گفت تکراریست؛ تمام جزئیات اجرایی تکنیکها بهطور دقیق شرح داده میشود و تنها کاری که هنرجوی وظیفهشناس باید انجام دهد پیروی از این جزئیات است تا به مهارت برسد. اما اینهمه شرحهای تکنیکی برای هنرجویان نتایج ناچیزی بههمراه داشتهاست. میتوان گفت اکثریت قاطع هنرجویان ویُلُن که بیشترشان علاقۀ بسیار کمی به مباحث تئوری نشان میدهند از نظر بیان در نوازندگی ویُلُن کاملاً بیسوادند و من بنا بر تجربۀ چندینسالۀ خود بهعنوان معلم ویُلُن در اروپا و اخیراً در این کشور [آمریکا] این مسئله را تأیید میکنم.
۱ نظر