در مقابل، رنگ ناز یکی از آثار کاملا ملموس و متعارف با رسم و راه موسیقی زمانه وزیری است. موسیقی ای که وزیری، بخش عمده ای از آن را بازاری می نامید و حتی بنا به نوشته روح الله خالقی، وقتی می خواست صفحه ضبط کند تعدادی از این قطعات ساخت و گفت این هم قطعات بازاری، درحالی که سطح این کارها از قطعات مشابه خود در آن زمان خیلی بالاتر است.
در رنگ ناز، از چهارگاه به رسم وزیری شروع می شود و از فضای درآمد به مویه می رود. این رسم نادری در آن عصر بوده و در موسیقی امروز نایاب است، زیرا گوشه مویه در آواز و دستگاه چهارگاه به نوعی مخالف خوانی می کند و به اصطلاح چرت شنونده را پاره می کند. فضایی تازه و ناگهانی است و زیبا از کار در آوردن آن در قطعه ای که چهارگاه باشد، کار مشکلی است.
در اصل، حسن و جمال این رنگ به همین ابداع آن در مویه است وگرنه کل رنگ ناز، یک تم یا کار مایه بیش نیست که در فضاهای مختلف گردش می کند. شهرت این رنگ بین مردم به دلیل اشعار طنزآمیزی است که زنده یاد استاد ابوالحسن صبا روی آن گذاشته و در فیلم موزیکال حسن کچل ساخته زنده یاد علی حاتمی به سال ۱۳۴۹ نیز خوانده شده است.
پس تا این جا، دخترک ژولیده را اثری میان حال با گرایش پنهان به موسیقی هنری عصر خود، بداهه نوازی چهارگاه را اجرایی میانه حال با گرایش به گریز از موسیقی آن عصر، و رنگ ناز را نمونه ای از موسیقی عصر خود با مهر و امضای وزیری شناختیم. استاد وزیری آثار دیگری هم دارد که در آنها گرایش و حتی تقلید از تم ها، فضاها و جمله بندی موسیقی کلاسیک و موسیقی روز اروپایی واضح است، مانند حاضرباش و بندباز که آشنای همگان است و بارها هم اجرا شده.
در آثار ارکسترال استاد وزیری نیز با چنین گرایش هایی مواجه هستیم. نشانه شناسی کامل این گرایش ها با دسترسی کامل به آثار ضبط شده و نت نویسی شده او، میسر است. در این جا، جز به بررسی اجمالی یکی دو اثر نتوانیم رسید. گرایش فرنگی مآبی در آثار استاد وزیری در قطعاتی است که امروزه شهرتی ندارد و نواخته نمی شود. مانند رنگ گنجشک و رقص امواج و پانتومیم دزدی و… و آهنگ های اپرت گلرخ. این آثار از لحاظ ملودیک کمابیش بی سروسامان هستند وبیشتر آنها را می توان اتودهایی برای پرورش طبع شخص آهنگساز دانست.
در عوض آثار بسیار دلنشین و ماندگاری از استاد وزیری به یادگار مانده که بعضی در انطباق کامل با رسم و روش موسیقی زمانه خود است: مانند «بسته دام»، در مایه دشتی، در کنار گلزار در مایه افشاری، بعضی دیگر در حال وهوای میانه است. یعنی فضای ایرانی را کاملا دارد، ولی جمله بندی های آن از ردیف می آید، نه از آهنگ های بومی مناطق ایران و نه از قطعات مرسوم موزیک اروپایی در آن زمان، بلکه حاصل طبع خلاق و آفرینشگر استاد وزیری است. آثاری مانند رنگ دشتی، تصنیف آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم با صدای بنان (کلام سعدی) و قطعه کاروان. روشن است که سطح هنری تمام این قطعات که در دوران های مختلف زندگی او نوشته شده اند با یکدیگر متفاوت است.
۱ نظر