گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

بهمن رجبی، تنبک و تعهد (۹)

بهمن رجبی

آثار تصویری شما به صورت انتشار رسمی و شرکتی در بازار موجود نیست و بیشتر در اختیار خودتان و مرتبطین با شماست. شاید هنرجویی نتوانست با شما ارتباط برقرار کند.
اولاً، به لطف تکنولوژی و پیشرفت علم در دنیای امروز کمتر اطلاعات و دانشی هست که نتوان آن را به سادگی به دست آورد. من در اروپا مهمان شخصی بودم که ایشان در منزلش و در حضور خودم با مراجعه به اینترنت تمامی آثار صوتی و تصویری مرا به‌علاوه مقالات و گفت‌وگوهای فراوانی که برخی از آنها را خودم هم ندیده بودم و نداشتم، روی کامپیوتر آورد.

اما من از شما می‌پرسم مگرنه اینکه تمام مدرسین دانشگاه جزوه و کتاب دارند؟ پس چرا دانشجویان باید سر کلاس بروند؟ باید حضور داشته باشی تا جزئیات و ریزه‌کاری ها را فرا بگیری. نت هم همین حالت را دارد تمام حالات را نمی‌تواند القا کند. یک آقای انگلیسی هست که کتاب مرا کامل زده، ولی وقتی من اجرایش را دیدم، متوجه شدم او فقط کالبد را زده، برای یادگیری برخی جزئیات حتماً می‌بایست حضوری آموزش می‌دیده است.

امیدواریم شما صد و اندی سال عمر کنید، اما بعد از شما چگونه می‌بایست این علم منتقل شود؟
فیلم، کتاب و متدهای آموزشی‌ام موجود است و شاگردان مستقیم این مکتب هستند. اتفاقاً یکی از شاگردانم تمام این مکتب و کتب آموزشی را درس به درس فیلم گرفته که در شرف آماده شدن است.

شاگردان شما معمولاً قطعاتتان را خوب می‌نوازند، اما در بداهه نوازی و خلاقیت موفق نیستند. از سوی دیگر، مدرسین هنرجو را مثل خودشان پرورش می‌دهند حتی مطابق با تفکرات خود، اشکال را در چه می‌بینید؟
نه! نه! من اصلاً بنده و برده و نوچه پرور نیستم و این کار را هم قبول ندارم. جمله معروف من در این، رابطه گویای بطن عقیده من است: «بنده و برده در هر زمینه‌ای همانند آن بـز ناآرامی است که طول آزادی‌هایش دقیقاً به اندازه طول طنابی‌ست که برگردن دارد».

 با توجه به آزاداندیشی‌تان، این منطق فکری را در شما سراغ داریم. اما فکر نمی‌کنید کتاب شما ذهن آنها را بیش‌از اندازه بسته و قانونمند کرده است؟
نمی‌دانم. این چیزی نیست که بتوان با یک آره یا نه به آن پاسخ داد. باید کاملاً مورد بحث و واکاوی قرار گیرد تا صحت و سقم آن به اثبات برسد. اما فکر نمی‌کنم دلیل این باشد. حتی با نظر شما، در مورد خلاق نبودن شاگردان این مکتب موافق نیستم.

شما مکرراً به شاگردان تان توصیه می‌کنید شبی بیشتر از ده دقیقه تمرین نکنند، در حالی‌که همه واقفیم تبحر در نوازندگی، مستلزم تمرینات چندین ساعت در روز است.
ابتدا می‌گویم ده دقیقه آن هم توام با تلاش ذهن و فکر بعداً به ساعت‌ها هم می‌رسد چند روز پیش در دورۀ فوق عالی به یکی از شاگردان گفتم، در این مقطع به تمرینات چند ساعته در  روز نیاز دارید پس مقطع آموزش فرق می‌کند. من قصدم این است شاگرد، فقط یک عمل فیزیکی انجام ندهد، بلکه فکر کند و سلول‌های مغزش هم به تلاش و تکاپو بیافتد در واقع این توصیه نوعی دعوت به فکر است. یکی از شاگردانم اخیراً به من هدیه‌ای داد و روی آن مطلبی نوشته بود که در ذهنم ماند. نوشته بود:
«تقدیم به معلمی که به من اندیشیدن، آموخت، نه اندیشه ها را…»

در حوزه تعلیم چه موارد دیگری توصیه می‌کنید؟
اول فکر کردن، بعد صحیح زدن و سپس زیبا نواختن که به دنبال آن و در اثر تمرین، به قدرت و سرعت هم می‌رسد.

سعید مجیدی

سعید مجیدی

متولد ۱۳۵۳، خواننده و منتقد موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است