گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

رضازاده: در تدریس به کودکان مهر و عشق اولویت دارد

سارا رضازاده (تصویر از فرهاد بزازیان)

اخیرا، شما در مورد آموزشِ تار به کودکان کتاب منتشر کرده اید. لطفا در مورد این کتاب صحبت کنید و بفرمایید چه نکاتی در این کتاب وجود دارد که در سایر کتاب ها نیست؟
بله! کتابِ جرعه تار جرقه اش حقیقتا در سال هایِ ۹۰ و ۹۱ در ذهنِ من زده شد. بنده مدت­ ها، موسیقیِ کودک تدریس می‌کردم و در آن دوره به شدت، در مورد آموزش به کودکان دقیق بوده ام در آن سال­ها نیز، کلاسِ موسیقیِ کودک خوب و موّفقی داشته ام و خوشبختانه ارتباط با بچه ها، همواره برایِ من جذاب بوده و خیلی خوب از پس آن برمی آمدم.

نخستین و مهّم ترین نکته که من در این کتاب به آن توجه کردم؛ علاقمند کردنِ کودک و علاق­مند نگه­داشتنِ کودک به تار بوده است. به هر حال، مستحضر هستید که نواختنِ تار جداً کارِ پیچیده ای است؛ بنابراین در اِبتدا امر، واقعا معلّم و متد باید جذّاب باشه و فرقی ندارد که کودک یا بزرگسال باشد و اگر فرد شخصاً خودش شیفته و واله ساز نباشد، متد می تواند بسیار موثر باشد در ماندگاری ِفرد در این حیطه و ارتباط برقرار کردن فرد و نبریدن اش. در این حال، تلاش کردم کتاب فضایِ زیادی داشته باشد و شکیل باشد.

نسیمِ نوروزی، تصویر­گرِ کتاب بودند که بنده از اینجا به ایشان اَحسنت می گویم و شخصاً، کار­هایِ ایشان را می‌پسندیدم و بسیار، دوستدارِ کار­های شان هستم و یک بحثِ دیگر در این کتاب، مسئلهِ شعر بود که شاعرِ این کتاب، آقایِ محمدِ بهرامی، بسیار بسیار انسانِ دغدغه مندی هستند و خیلی به قضیهِ جدی نگاه می‌کردند و خیلی مهر و لطف داشته اند به این کار در واقع، ما چند رویکرد در مورد شعرها داشته ایم.

نخست اینکه، سهل و روان باشند، روان بودن اشعار، برای بنده از اهمیّت بالایی برخوردار بود و دوست نداشتم پیچیدگی داشته باشند؛ تا بچه ها خیلی درگیرِ مسائل در مورد شعر نشوند. زیرا به اندازه کافی فراگیریِ ساز پیچیدگی هایِ خاصِ خود را دارد. در کنارِ آن، محتوایِ اَشعار، به عنوانِ مثال شعرهایی داریم که در مورد ایران هست یا در مورد خودِ تار و مضراب آن است. سعی کردیم که مضمون اَشعار از مضامین مرتبط و در ضمن غنی باشند.

عده ای بر این باور هستند؛ موسیقیِ کلاسیک ِ ایران، موسیقی دستگاهی برای بچه ها خیلی سنگین است به این خاطر که با «عرفانِ ایرانی» و «ادبیات ایران» به طور کلی با «فرزانگیِ ایرانی» خیلی ارتباط دارد و می خواهد تداعی‌­گر این فضا باشد و ممکن است برای کودکان سنگین باشد و یا خیلی دور از فضایِ فکری یک کودک باشد که بیشتر به دنبال شادی است و خیلی به دنبال عمق و تفکّر نیست؛ دوست دارم نظر شما را در این قضیه بدانم، به نظر شما هم چنین مشکلی وجود دارد و به همین دلیل نمی شود به کودکان تدریس کرد یا باعث به وجود آمدنِ مشکل در کارِ تدریس می شود؟ بالاخره حالا که شما دارید این کار را انجام می دهید، حتما نظرتان این بوده که باید این کار را کرد ولی خب چه پاسخی برای این دوستان دارید؟
اساسا هر مقوله که جدی و عمیق باشد، برای کودکان امری تحمّل ناپذیر است و در درک و حوصله کودکان و ظرف ِ وجودی شان نمی‌گنجد، حالا نه تنها موسیقیِ دستگاهیِ ایران بلکه شما حتی تئاتر را هم در نظر بگیرید، یک تئاتری که مخصوصِ بزرگسال است، برای کودک اصلا پذیرفتنی نیست و کودک تحمّل و گنجایش آن را ندارد.

بنابراین ما همانطور که تئاترِکودک بسیار پر محتوا می توانیم داشته باشیم، همانطور که کارهایِ سینمایی انیمیشن و یا هر مقوله ای مربوط به کودک به طور حرفه ای و با کیفیت داریم، قطعا برای موسیقیِ دستگاهیِ ایران هم می توانیم چنین چیزی داشته باشیم؛ به هرحال، به عقیده بنده این هنرمندیِ ماست که با ریختنِ موسیقیِ ایرانی در ظرفِ کودکانه آن را به گوشِ بچه­‌ها خوش بیاوریم.

به عنوانِ آخرین سوال، می خواستم از شما بپرسم آیا توصیه ای به همکاران و مدرسین مویسقی که در آموزشِ موسیقی به کودکان دارند تلاش می‌کنند و موسیقی کلاسیک ایرانی یا غربی تدریس می کنند، دارید؟
توصیهِ من به همکاران، در مورد آموزشِ موسیقی به کودک، این هست که در درجهِ اول، مهر و عشق باید در اتمسفِر آموزشی جریان یابد؛ کودک اگر دیرتر به درجاتِ بالاتر تکنیکی برسد واقعاً مانعی پیش نمی آید اما اگر با رفتارِ نسنجیده یا یک عصبانیتِ کوچک و یا یک بدخلقیِ معلّم از موسیقی و ساز احساس نفرت کند، خیلی برای ما گران تمام می‌شود. من شخصاً هر بچّه ای را یک نوازنده می بینم.

هر کودک که به کلاس خودِ من وارد می‌شود من در او یک نی‌داوود یک وزیری یک شهناز یک شهنازی و… می‌بینم به هر حال، ما با نابود کردن عشق در یک بچه، یک هنرمند از دست داده ایم؛ این واقعا از نظر من، مهم­ترین مسئله است و در درجهِ بعد، نکته سنجی در تدریس، انعطاف در تدریس، نرمش در تدریس و اجرایِ تکنیک ها به عنوانِ مثال، اگر کودک نتواند یک روز تریل را اجرا کند، باید با نهایت نرمش با او پیش روی و در کنار همه این ها یک مسئله ای که بسیار مهّم می باشد این است که پایبندی به متدی که از نظر فنی باید مناسب ِ کودک باشد و کودک از پسِ درک و استنباط و تحلیل آن بربیاد.

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد

سجاد پورقناد متولد ۱۳۶۰ تهران
نوازنده تار و سه تار، خواننده آواز اپراتیک و سردبیر مجله گفتگوی هارمونیک
لیسانس تار از کنسرواتوار تهران و فوق لیسانس اتنوموزیکولوژی از دانشکده فارابی دانشگاه هنر تهران

۱ نظر

بیشتر بحث شده است