گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

جایگاه موسیقی اعتراضی در هنر لرستان (۱)

موسیقی اعتراضی در ایران چنان‌که شایسته‌ی مبارزات مردمان‌اَش باشد هرگز جایگاه درخوری نداشته است. در بحبوحه‌ی انقلاب مشروطه تعدادی اثر خلق شد که سرآمد آنها آثار عارف قزوینی هستند. عارف با ترانه‌هایی که در روزهای انقلاب مشروطه ساخت آغازگر و پایه‌ریز موسیقی اعتراضی در ایران بوده است.

از آن جهت عارف قزوینی را پایه‌گذار موسیقی اعتراضی می‌دانیم که تصنیف‌های عارف بیش‌تر با مضمون‌های اجتماعی و اوضاع زمانه با رنگ و بوی ملّی‌میهنی هستند و پیش از ساخته‌های عارف نه مستندهایی وجود دارد نه ترانه‌ها و مقام‌هایی که سینه به سینه از دوره‌های پیش از او حفظ شده باشد. چنان‌چه ترانه‌هایی هم با مضمون اعتراضی وجود داشته با گذر زمان به دست فراموشی سپرده شده‌اند.

ترانه‌های عارف به‌حدی مقبول قاطبه‌ی مردم بود که پس از اجرا، سینه‌به‌سینه و زبانی بین مردم زمزمه می‌شده است.

مهدی ملک در کتاب سرگذشت ترانه‌ی معترض در ایران می‌نویسد: «زمانی که سردار اسعد بختیاری [و یاران‌اش] در دروازه قزوین به ستارخان و باقرخان می‌پیوندند، عارف قزوینی ترانه‌ی مشهور «آمان‌آمان» را برای آنها می‌سازد؛ یا اثر معروف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را به‌یاد حیدر عمواوغلی و در رثای شهدای مشروطه سروده است.»

همچنین می‌توان به تصنیف «گریه کن» ساخته‌ی عارف در رثای کلنل محمدتقی‌خان پسیان اشاره کرد.

«عارف قزوینی سرانجام در سال ۱۳۱۲ [خورشیدی] در تنهایی و فراموش‌شدگی و سرخوردگی از استبداد چشم از جهان فرو می‌بندد و با مرگ او پرونده‌ی ترانه‌ی معترض در روزهایی که در تاریخ سیاسی ایران فراموش ناشدنی بودند، بسته می‌شود.» (ملک، همان)

زنده‌نام محمود خوشنام، موسیقی‌پژوه در کتاب «از نجوای سنّت تا غوغای پاپ» آغاز ترانه‌ی اعتراضی در ایران را از دوران مشروطه می‌داند. وی در کتاب مذکور می‌آورد: «یکی از عواملی که سبب پیروزی نسبی جنبش مشروطیت شد، رابطه‌ی تنگاتنگ‌اَش با موسیقی است. در واقع موسیقی و مشروطیت با هم‌دیگر رابطه‌ی علّت و معلّولی دارند و به‌هم یاری رسانده‌اند. جنبش مشروطیت با توجه به جنبه‌ی تجددطلبانه‌ای که داشت، راه آینده‌ی موسیقی ایران را هموار کرد و تنگناهای سنّتی را از پیش پایش برداشت.

از طرفی هم موسیقی به جنبش کمک رسانید. می‌دانیم که هر جنبشی نیاز به موسیقی ویژه‌ی خود دارد. یعنی بدون موسیقی اصلا کار هیچ جنبشی پیش نرفته است… و در واقع موسیقی ایران با سردم‌دارانی مثل عارف و شیدا توانست که این نیاز جنبش را به موسیقی برآورده کند.»

حال، اگر بخواهیم پس از مشروطه به‌صورت گذرا به وضعیت موسیقی اعتراضی در دوران پهلوی‌ها بپردازیم، زمان پهلوی اول ترانه‌ی معروفی اجرا شد که پس از دهه‌ها هم‌چنان بین ایرانیان محبوب است. «مرغ سحر» با شعر ملک‌الشعرای بهار و آهنگ مرتضی نی‌داوود. این ترانه پس از اجرای قمرالملوک وزیری در سال ۱۳۱۳ تا امروز مقبول قاطبه‌ی مردم بوده و بارها توسط خوانندگان مختلف اجرا شده است.

ترانه‌ی مهم اعتراضی دیگر در دوران سلطنت پهلوی اول، «مارش جمهوری» ساخته‌ی عارف قزوینی است که در اندک زمانی به‌دلیل تاب نیاوردن سیستم سرکوب «داشتن آن صفحه گرامافون جُرم اعلام می‌شود.» (ملک، همان)

هنگام نوشتن این مقاله در سال‌روز کودتای آمریکایی‌انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هستیم. در دوران پهلوی دوم پس از آن کودتا، خفقان، سرکوب و سانسور به‌شدّت روی شعر و موسیقی سایه می‌افکند و کوچک‌ترین واژه‌ها که بوی اعتراض بدهد از ذره‌بین سانسورچیان عبور نمی‌کند و شاید مهم‌ترین موسیقی اعتراضی آن دوره ترانه‌ی «مرا ببوس» ساخته‌ی مجید وفادار با شعر حیدر رقابی باشد که بسیاری معتقد بودند آن ترانه را با نگاهی به اعدام افسران حزب توده ساخته اند.

در دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ خورشیدی که می‌توان آن‌را پررنگ‌ترین دوران مبارزاتی مردم ایران دانست هنرمندانی جوان آثاری تولید نمودند که حیاتی تازه بر رگ موسیقی اعتراضی محسوب می‌شد. این جوانان تاثیرگذار ایرج جنتی عطائی، شهیار قنبری، اردلان سرفراز، اسفندیار منفردزاده، واروژان، بابک بیات، فرهاد مهراد، فریدون فروغی، داریوش اقبالی، مسعود امینی، فرهنگ قاسمی، محمد شمس، فرید زلاند، آندرانیک، منوچهر چشم‌آذر و در ژانر موسیقی ملّی هوشنگ ابتهاج، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده، محمدرضا شجریان و شهرام‌ناظری بودند. (به‌عبارتی این آثار با همکاری اعضای گروه‌های عارف و شیدا تولید شد)

امین ماسوری

امین ماسوری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است