اما محیط هنرپرور خانواده برای فرزندان میرزا هادیخان مشوق نبود، سهل است که حتی بازدارنده و نهیکننده هم بود. میرزا هادیخان از اوضاع سی سال آخر دورۀ قاجار (ترور ناصرالدینشاه تا به تخت نشستن رضاشاه) چنان رنج و اندوهی به دل داشت که کار هنری را شوم و خانه برانداز میدانست و با خشونت پدرانهای، فرزندانش را از رفتن بهسوی هنر منع میکرد.
با اینکه استعداد محمد و اکبر را در قلمگیری و توانمندی علمی را در موسیقی، خوب تشخیص میداد و برای شنیدن ساز پسرش بیتاب بود، ولی دلهره از آیندۀ فرزندانش، او را از عشقی که ریشۀ جانش را سوزانده بود، دور میکرد و اصرار داشت فرزندانش بهطرف کار هنر نروند: «پدرم بارها میگفت که اگر دست به قلم نقاشی بزنید دستتان را میشکنم.» و این جملهای بود که علی تجویدی جوان بارها از پدر شنیده و شاهد رنج و مشقت او از هنر ناشناسی ابنای زمان خود بود. بااینحال، فرزندان میرزا هادیخان، بااحتیاط و پنهانکاری راه خود را ادامه دادند.
اولین ساز علی (احتمالاً کوچکترین فرزند ذکور خانواده)، نیلبکی کوچک بود که آن را در ساق جورابش میگذاشت و در کنج فراغت مینواخت. نیلبک تبدیل به فلوت (احتمالا از نوع ریکوردر) شد و مدتی نزد محمد آقا ظهیرالدینی (از اولین فارغالتحصیلان رشتۀ موزیک نظام) به شاگردی گذشت. ظهیرالدینی به او نواختن فلوت و مبانی اولیۀ نتخوانی را آموخت. استاد تجویدی به یاد میآورد که در آن ایام، سالهای حوالی ۱۳۱۰ شمسی، صدای فلوت او، در زمانی معین از غروب آفتاب، در کوچههای کاهگلی آن محله قدیمی طنین میانداخت و رفتوآمد او چنان منظم بود که مردم کوچه به او عنوان «ساعت» را داده بودند.
اولین خاطرۀ عاطفی او، در آن سالهای دور ـ هفتادسال پیش ـ به «مهتاب» بازمیگردد:
دختر کوچکی که در بستر بیماری افتاده و مادرش، سراسیمه پسر جوان را به بالین او برده بود که فلوت بنوازد و حال بیمار را خوش کند. در آن زمان، موسیقی کالای ارزان و فراوانی نبود و بهآسانی به دست نمیآمد، و موهبت شنیدنش اگر به دست میآمد، حضوری بود نه از طریق وسایل صوتی، و درگوشهای بکر و دلهای مردم آن روزگار، اثر شگرفی داشت. تقدیر کار خود را کرد و دخترک شفا یافت. به برکت موسیقی، پسر میرزا هادیخان وجههای بس محترم و مقدس یافت و حتی برخلاف عرف معمول روزگار، چند سال بعد، به مجلس عروسی دخترک نیز دعوت شد. نه برای ساز نواختن، بلکه بهعنوان مهمانی با قدر و بر صدر نشسته.
و علی تجویدی هنوز از این خاطره با اشکی در دیدگان یاد میآرد. وصف عاشقانهای که همیشه از زبان و قلم استاد تجویدی دربارۀ نقش روحانی موسیقی شنیدهایم، بیشک ریشه در این خاطرۀ عاطفی دارد.
با عرض پوزش از بینندگان عزیز سایت که امروز با تاخیر بروز رسانی سایت را مشاهده کردند.