گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

روال‌های مشابه و منابع سه‌گانه در آهنگ‌سازی لوریس چکناوریان (۱)

لوریس چکنواریان

روال‌های مشابه و منابع سه‌گانه در آهنگ‌سازی لوریس چکناوریان*
 لوریس چکناوریان آهنگ‌سازی است۱ با سه سرچشمۀ خلاقیت موسیقایی. منابع سه‌گانۀ او برای به‌وجود آوردن آثار چنان‌که گاه خودش هم در گفت‌وگو به آن اشاره می‌کند، سنت موسیقی ارمنی، سنت موسیقی ایرانی (به مفهومی عامِ فرهنگ‌های موسیقایی موجود در پهنۀ سرزمینی) و سنت موسیقی کلاسیک غربی است. آهنگ‌سازی چون او از هرکدام چیزی وام گرفته در قامت اغلب آثارش ترکیب کرده است؛ از اولی تقریباً در قریب‌به‌اتفاق کارهایش مواد و مصالح تماتیک و ملودیک، از دومی بسیاری از اوقات ریتم‌ها، گاهی ملودی‌ها و گاهی هم مصالح مُدال و سرانجام از سومی فن آهنگ‌سازی یا به‌عبارت دقیق‌تر ترکیب‌گری این عوامل در قالب فرم و بافت و ارکستراسیون یک اثر. این سه به جبر زیست دست‌کم سه فرهنگی‌اش در ایران (۱. غوطه‌ور در فرهنگ موجودِ بروجرد و تهران؛ ۲. بالیده در خانواده‌ای ارمنی و ۳. با آموزش‌هایی دامنه‌دار از پدربزرگ علاقه‌مند به موسیقی کلاسیک تا  کنسرواتوار تهران  و  آکادمی وین و موتسارتئوم سالزبورگ و دانشگاه میشیگان) به کار او راه یافته است. به‌این‌ترتیب با بهره‌گیری از این منابع او درحقیقت ناگزیر ترکیب فرهنگی‌ای را که از آن برآمده است آشکار می‌کند.

از خلال مطالعۀ  ۸۹ پارتیتور (حدود ۷۵ اثر مجزا بدون شمارش موسیقی فیلم‌هایش) که از آثار او در موزۀ‌ موسیقی ایران ثبت شده و نگهداری می‌شود و نیز ضبط آثار وی -که خوشبختانه بخشی از آن‌ها هم حتی در ایران منتشر شده و در دسترس است- روندهای عامی را می‌توان یافت که سیاق او را در موسیقی می‌سازد. پیش از همه، روند تبدیل و تغییر آثارش به یکدیگر و حتی ظاهر شدن یکی در هیأت دیگری است که به چشم می‌آید.

نخستین قاعدۀ عام که اغلب حتی بی‌مراجعه به پارتیتور آثار و بدون نیاز غور عمیق نیز در کار لوریس چکناوریان می‌توان بر آن دست یافت، آن است که برخی از آثار مهمش یک دورۀ تکوین طولانی را از سر گذرانده (مثلاً برای «رستم و سهراب» این دوره رسماً از ۱۹۶۱ تا ۱۹۸۵ یعنی ۲۴ سال ذکر شده (دفترچۀ آلبوم رستم و سهراب؛ پردۀ اول)، برای سمفونی ۳ «گفتگوی تمدن‌ها»، به‌تکامل رسیدن ظرف دو دهه  یا برای «صحنه‌های سمفونیک کوروش کبیر»۲ ۲۰ بار بازنویسی ادعایی ظرف چهار سال) و در این دورۀ طولانی شکل‌های مختلفی یافته‌اند. یعنی خلق آن‌ها به یک نوع فرآیند تدریجیِ «شدن» مربوط می‌شود.

از این گذشته آثار او نوعی «پسازندگی» (۳Afterlife/ Fortleben) یا به‌عبارتی دقیق‌تر «زندگی پس از تولد یا زندگی اصلی» دارند. منتها این اصطلاح دربارۀ آثار او کارکرد متفاوتی نسبت به آنچه والتر بنیامین در مقدمه‌اش با عنوان «وظیفۀ مترجم» بر «تابلوهای پاریسی» شارل بودلر مطرح می‌کند، دارد. آن نسخۀ خاص پسازندگی که دربارۀ آثار چکناوریان مطرح می‌شود به تحول ادراک از اثر ضمن فرآیند ترجمه در یک زمینۀ تاریخی دیگر اشاره‌ای نمی‌کند، بلکه به کاری اشاره می‌کند که خود او پس از تمام شدن بعضی آثارش بر روی آن‌ها انجام می‌دهد.

پی‌نوشت
۱- او علاوه‌بر آهنگ‌ساز، رهبر ارکستر، نقاش و نویسنده هم هست اما حتی کار رهبری ارکسترش که علی‌القاعده می‌توانست موضوع یک مقاله دربارۀ موسیقی او قرار گیرد نیز در این نوشتار موضوع تحلیل نیست. همچنین است موسیقی فیلم‌های او.
۲- این قطعه روی جلد پارتیتور «Symphonic Suite» روی جلد آلبوم «Symphonic Scenes» و در بعضی منابع دیگر «Symphonic Poem» خوانده شده است.
۳- “Afterlife” (آخرت یا زندگی پس از مرگ) ترجمۀ دقیق یا حتی درستی برای “forteleben” نیست بااین‌حال چون در ترجمۀ انگلیسی مقدمۀ بنیامین این اصطلاح آمده آن را به همان شکل آوردم.

* این مقاله پیش‌تر در شماره‌ی ۱۷۹ مجله‌ی هنر موسیقی چاپ شده است.
** سپاس فراوان از همۀ همکاران و دوستانی که به‌نحوی از انحاء در پیشبرد این مقاله مرا یاری دادند؛ ازجمله مژگان زرین‌نقش به خاطر تلاش مؤثر برای فراهم کردن پارتیتورها، کارکنان موزۀ موسیقی ایران برای همکاری بی‌چشمداشت در محل گنجینه‌ی آثار و سجاد پورقناد به‌خاطر در اختیار قرار دادن چند منبع صوتی و یادآوری نکته‌ای دربارۀ «سوییت آرارات».

آروین صداقت کیش

آروین صداقت کیش

متولد ۱۳۵۳ تهران
منتقد و محقق موسیقی

۱ نظر

بیشتر بحث شده است