حافظه لمسی به حفظ کردن اجازه میدهد تا بجای اینکه تنها به ذهن وابسته باشد با بدن هم در ارتباط باشد. در حالی که تکرار، پایه حافظه عضلانی است، بازی با حواسپرتی روشی عالی برای آزمایش یادآوری طبیعی بدن از موسیقی است.سعی کنید در موقعیتهای غیر معمول تمرین کنید مثلاً با چشمان بسته، کنار تلویزیون روشن یا حتی هنگام راه رفتن و هر چیزی که ممکن است برای اجرا ناراحتکننده و غیر عادی باشد. تمرین مکرر در این شرایط غیر معمول نهتنها حافظه عضلانی را بهبود میبخشد بلکه با مزاحمت-ها و ناراحتیهای احتمالی ناشی از اجرا نیز آشنا میشود.
حافظه دیداری نیز به تکرار بستگی دارد. نوردهی مکرر یک تصویر خاص (در اینجا پارتیتور) باعث میشود که بتوان آن تصویر را بخاطر آورد. حافظه دیداری از ظاهر یک صفحه مانند نتها، علامتهای نوشته شده حتی دینامیکها و آرتیکولاسیونها به نوازنده اجازه میدهد تا به یک عکس از قطعه خود مراجعه کند. جدای از مطالعه و بازخوانی مداوم قطعه، نوازندگان میتوانند با ساختن چیزی که من آن را پازل تکهای مینامم حافظه دیداری خود را تمرین کرده و آزمایش کنند. با قیچی و یک کپی از قطعه شروع کنید. صفحه را بصورت افقی برش دهید و خطوط حامل را در اندازههای مختلف از هم جدا کنید. هدف این است که بخشهای جداگانهای از هر صفحه ایجاد کنید. آنها را از هم جدا کنید و سپس قطعه را به ترتیب درستی که در تصویر زیر نشان داده شده است کنار هم قرار دهید.
برخلاف یک پازل معمولی، پازل تکهای از نوازنده میخواهد هر بخش را بخواند، برای بازیابی موفقیتآمیز هر صفحه از دانش و حافظه خود استفاده کند در حالِیکه همزمان حافظه دیداری را آموزش میدهد و آن عکس ذهنی را تقویت میکند.
حافظه شنیداری کاملاً بر صدا متکی است، بیاد آوردن اینکه یک جمله چگونه و تا کجا ادامه پیدا میکند و دانستن آنچه که در ادامه خواهد آمد. حافظه شنیداری مانند حافظه لمسی و دیداری با تکرار تمرین مرتبط است یعنی شنیدن چیزی به اندازه کافی که در ذهن تثبیت شود. جدای از گوش دادن به قطعات ضبط شده یا شنیدن نواختن خود، آواز خواندن برای تقویت حافظه شنیداری روشی عالی است و میتوان آن را بدون ساز تمرین کرد. آواز خواندن علاوه بر تکرار صدا، گوش را هم برای پیشبینی و بخاطر سپردن موسیقی آموزش میدهد.
حافظه فکری به موازات تجزیه و تحلیل قطعه تقویت میشود یعنی درک ساختار موسیقایی یک قطعه و بخاطر سپردن آن. جدای از ساز، توانایی نوازنده برای بیان کلامی ساختار قطعه حافظه را بیشتر ایمن می-کند. با توجه به این نکته که تم قطعه به مسیرهای خاصی میرود آنچه را که در آن از ابتدا تا انتها اتفاق می-افتد با کلمات بیان کنید. اگر نوازنده بتواند ساختار و الگوهای یک قطعه را بخاطر بسپارد و توضیح دهد یک نقشه ذهنی ایجاد میکند که میتواند به کل اجرا بسط داده شود.
از حفظ نواختن چالش جهانی برای نوازندگان است. با این وجود هیچ ترسی بیشتر از ترس فراموشی روی صحنه بین هنرمندان مشترک نیست. با جداسازی، مطالعه و تقویت انواع حافظه فرایند بخاطر سپردن نهتنها مدیریت میشود بلکه مهمتر از آن نوازندگان میتوانند هنگام نواختن به امنیت و اطمینان دست یابند.
۱ نظر