شما در نقدهایتان، مکرر از واژه «شارلاتانیسم» استفاده میکنید. در این خصوص چه توضیحی دارید؟
مجموع حرکات نمایشی ادا در آوردن حین، نوازندگی تولید صداهای عجیب و غریب و بیارزش، عدم استفاده و فرار از تکنیکهای فاخر و دارای ارزش هنری، استفاده از اصوات و حرکاتی که جزو حوزه نوازندگی تمبک هستند، اما ارزشی ندارند. و استفادۀ سبکسرانه از برخی تکنیکها که مخ۸ که مخاطب عام را بیشتر به هیجان و تحریک کاذب احساسات سوق میدهد تا تفکر، از نظر من شارلا است.
با نگاهی اجمالی به تلاشهای شما در عرصه نظری، اجتماعی و عملی در حوزه تمبک و تمبکنوازی، آیا نمود عینی آن را هم دیدهاید و یا تغییری نسبت به گذشته احساس میکنید؟
این را من نباید بگویم، نقاد باید بگوید و از زبان کس دیگری باید توضیح داده شود، مثالی میزنم خیلیها به شهر ونیز در ایتالیا رفتهاند و آن را دیدهاند. شاتو بریان هم رفت و دید و سفرنامۀ ونیز خود را نوشت، بعد از خواندن سفرنامه ونیز همه آنهایی که یک بار رفته بودند، دوباره رفتند و از آنجا دیدن کردند.
بالاخره شما هم مشاهدهای دارید، در صورت امکان اشارهای به این موضوع کنید.
تغییر زیاد پیدا شده و من هم دارم میبینم. سال ۵۲ من از کوه میآمدم و با مرحوم امید بیداریان برخورد کردم. احوالپرسی کرد و با آن لحن مخصوص به خودش گفت: آقای رجبی ما که زیاد نفهمیدیم تو چی میگی و چی میکنی و چی میزنی، اما یک چیزی را متوجه شدیم. از وقتی که تو این ضرب را زیر بغلت گرفتی و در انجمنها و نشستها و اینجور جاها میروی و حرف و ساز میزنی در کابارهها، مقداری به ما احترام میگذارند.
در قطعه «جشن» اثر علیرضا مشایخی تمبک مورد استفاده قرار گرفته، اما طرز استفاده و بهکارگیری آن با روال معمول موسیقی سنتی ما فرق میکند. یعنی نگهدارندۀ ریتم نیست، بلکه به مثابه یک رنگ صوتی در کنار گروه حضور دارد. نظرتان در خصوص این گونه استفاده چیست؟
من یک بار این برنامه را دیدم. چیزی نفهمیدم و گیج آمدم بیرون، ولی برای آقای مشایخی احترام زیادی قائلم و خیلی دوستش دارم. واقعیتاش هنوز ننشستهام فکر کنم، اگر از تمبک به این شکل استفاده شود کار خوبی هست یا نه؟ میتواند حرکت رو به جلو یا تکاملی در این ساز محسوب شود یا نه، و اینکه سواد من در موسیقی، به اندازه آقای مشایخی نیست.
آیا تمبک قابلیت شرح و تقریر حالات و بیان انسان معاصر امروزی با آن تفکرات پیچیده را دارد؟
تمبک به تنهایی نه، اما اگر در گروه قرار گیرد و ساختهای مثل قطعۀ «حصار» علیزاده باشد، به بهترین وجه درد و رنج آن قشر خاص از افراد را بیان میکند. طبیعتاً تمبک هم در خدمت گروه و موسیقی برای رساندن پیام نقش دارد، همانجا که ارژنگ کامکار ضرب زورخانه زد و من تمبک زدم.
نظرتان در مورد آلبوم «پیدایش» اثر نوید افقه چیست؟
زحمت زیادی پای این کار کشیده شده اما حرفی برای گفتن ندارد.
۱ نظر