به مناسبت پنجمین روز درگذشتِ اکبر گلپایگانی دلنوشتهای به قلم علیرضا میرعلینقی را میخوانید که در ادامه این یادداشت، نقل قولهایی از اساتید موسیقی را درباره او میخوانید که در بهار ۱۳۷۹ در مجله جدول به انتشار رسیده است و به کمک یکی از دوستداران این استاد فقید، علی رحیمی به دست ما رسیده است:
آخرین روز رویتش، اولین روز شناختنش است. در غیاب ابدی جسمش، و در حضور ابدی آثارش و خاطراتش که حاوی و هادی امواج حیات بخش وجود عزیز او هستند. چهل و پنج سال تبعید به خانه اش در وطنش، نتوانست او را منزوی و پژمرده و بی اثر کند. برعکس، موثرتر از همیشه، خود را ساخت. استقبالی که از او در داخل و خارج کشور میشد، ثابت کرد گلپا بسی فراتر از یک خواننده استاد و یک هنرمند بزرگ است.
گلپا آخرین شمایل کامل هنرمند الیت/پاپیولار آواز ایرانی در عصری است که دیگر نه چهره کلاسیک خلاقی دارد و نه چهره مردمی ریشه داری. گلپا نه تنها فرم ساخت و ارایه موسیقی آوازی، بلکه برخورد هنر و هنرمند با رسانه و شیوه زیست و معیشت را هم یک تنه از نو الگو سازی کرد. اگر جامعه ایرانی به عزم اقلیتی مصمم و معدود، تغییر مسیر سیاسی و اجتماعی نداده بود، تاثیر عظیم وجود او را در تولید و ارائه موسیقی، میشد بسیار گسترده تر دریافت و از نتایج آن بهره برد. اما چنین نشد و نیروی سرنوشتساز این نابغه مردمی، صرف شد برای شکیبایی، اداره زندگی و راهنمایی جوانهای مشتاق آواز، و آفرینش در فضایی شخصی. سلامت تن و روان را هم که همیشه حفظ کرده بود.
بیتردید، تاریخ تولید و تحول موسیقی آوازی ایران به قبل و بعد از اکبر گلپایگانی تقسیم میشود. دستاوردهای او چه در زمینه آواز کلاسیک و چه در ترانههای مردمپسند و چه در زندگی شخصی، با هیچ خوانندهای قابل سنجش نیست. شناخت مقام حقیقی او تنها با قوانین حوزه فنی موسیقی میسر نمیشود، بلکه توضیح بسترهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و مهمتر از همه: پیدایش طبقه متوسط شهری (که اکنون فاتحهاش خوانده شده) نیز بسیار ضروری است. کاری که به هرحال روزی انجام خواهد شد.
گلپا از مردان فراهوشمند زمان خود بود، شکی در این نیست. زندگی نود سالهاش نتایجی درخشان داشته است. شکیبایی پرشکوهاش حقیتی جاودانه را به او هدیه کرد و بدخواهانش را منفورتر از همیشه نشان خواهد داد.
دوره فروتننمایی های ریاکارانه و تفرعنهای خسروانه تمام شده است. به قول سیف فرغانی: آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست، گَرد سُم خران شما نیز بگذرد. زائران مزارت زیاده باد، خنیاگر بزرگ، گلپای عزیز و…
***
جلیل شهناز: گلپا هنرمندی واقف، وارد، استاد و صاحب سبک است.
پرویز یاحقی: گلپا خوانندهای برجسته و دارای سبک است.
محمد میرنقیبی: صدا و سبک گلپا بینظیر بوده و شاید سالیان سال چنین صدایی چه از نظر وسعت و قدرت، چه از نظر گیرایی در موسیقی اصیل ما ظهور نکند.
بزرگ لشگری: گلپا، انسانی خوب، وارسته، مردمدار و دوستدار جوانان به ویژه علاقمندان موسیقی است. با سبک گلپا، سنگینی فضای موسیقی اصیل در هم شکست.
اسدالله ملک: خداوند در وجود گلپا، حنجرهای بینظیر و صدایی متفاوت خلق کرده است. هیچ خواننده ای به اندازه گلپا توانایی اجرای مرکبخوانی را نداشته است.
فضلالله توکل: گلپا از نظر من یک پدیده است با حس موسیقی عالی و مکتبی خاص. بزرگترین خدمت گلپا به موسیقی ملی ما، مطرح کردن آواز بین مردم است.
حسن سلطانی: شبهایی که برنامه گلها با صدای گلپا پخش میشد، خیابانهای تهران خلوت میشد چون مردم در هر کجا که بودند برای شنیدن صدای او به منزلهایشان میرفتند. فکر نمیکنم نظیر صدای گلپا تا به حال در عرصه موسیقی خودنمایی کرده باشد.
با سلام ودرود بر شما و هچنین روح و روان پاک ، مهربان پدر آواز نوین ایرانی ، مرد همیشه حنجره طلایی ، زنده کننده آوازی که گفته میشد باید پشت سر مرده خواند البته مانند ۴دهه اخیر.
هیهات مادر روزگار هنرمندی همانندوهماورد استاد گلپایگانی بیاورد مردی که استادانه ردیف های موسیقی را به شکلی زیباتر و با خلاقیت خاص و منحصر به فرد خویش تزئین تذهیب نمود روانت شاد تنها صدایی که هیچکس نتوانست تقلیدش نماید