نشر خُنیاگر بهیاد دکتر لطفالله مفخمپایان « آثار بزرگان موسیقی ملی برای تار و ویُلُن» را منتشر کرد. این اثر با عنوان «لطف مفخم» شامل: آثار بزرگان موسیقی ملی برای تار و ویُلُن در پنج دفتر: شامل ۱۸ قطعه پیشدرآمد، ۲۵ قطعه ضربی، ترانههای ملی، سرودهای آموزشگاهها و آواز دشتی بهانضمام تکنتهای منتشرشده»، بهسعی و اهتمام لطفالله مفخمپایان؛ بازنویسی، ویرایش و افزودهها شهاب مِنا است.
در مقدمۀ ویراستار بر این اثر میخوانیم:
دکتر لطفالله مفخمپایان (۱۳۶۲_۱۲۹۴) از شاگردان مُبَرِّز استاد ابوالحسن صبا بود که از سال ۱۳۱۴ بهعنوان دستیار او عهدهدار تدریس نوآموزان ویُلُن مکتب صبا، و در نبود وی خلیفۀ کلاسهای وی میشد. مفخمپایان در نتنویسی و انتشار دورههای ردیف ویُلُن استاد ابوالحسن صبا نیز کوشش بسیار نمود بهطوریکه دورههای ردیف ویُلُن صبا بهاهتمام او به انتشار رسیدهاند. وی در انجمن موسیقی ملی نیز به همکاری با روحالله خالقی پرداخت و نت آثاری از بزرگان موسیقی ایران را برای اولینبار در مجلۀ چنگ به چاپ رساند. مفخمپایان طی دهههای بیست، سی و پنجاه چندین جلد کتاب از آثار بزرگان موسیقی ملی را گردآوری، نتنویسی و منتشر کرد و بهنوعی از اولین ناشران کتاب موسیقی در ایران محسوب میشود.
از میان آثار منتشرشده به سعی و اهتمام لطفالله مفخمپایان تنها کتابی که در سالهای اخیر توسط چند ناشر تجدید چاپ شده هجده پیشدرآمد برای ویُلُن است و دیگر آثار او سالهاست که تجدید چاپ نشدهاند.
اینجانب طی بیست سال گذشته تدریجاً از طریق کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، آرشیو موزۀ صبا و مجموعههای شخصی تدریجاً از وجود دیگر آثار منتشرشده به سعی و اهتمام لطفالله مفخمپایان آگاه شدم و از آنها نسخهای کپی برداشتم و همواره مشتاق بودم برای نکوداشت نام و آثار لطفالله مفخمپایان به بازنشر پاکیزۀ مجموعه کتابهای منتشرشده از این موسیقیدان عاشق و خدمتگزار صادق موسیقی ایران بپردازم. در پاییز و زمستان سال ۱۳۹۸ این تصمیم را عملی کردم و به نتنویسی کامپیوتری و تایپ متنهای پنج رساله از لطفالله مفخمپایان (هجده پیشدرآمد برای ویُلُن، بیستوپنج ضربی برای تار و ویُلُن، ترانههای ملی، سرودهای آموزشگاهها و آواز دشتی) پرداختم و در خلال آن اشکالات تایپی در نتنگاری و تایپ نوشتهها را نیز رفع کردم.
در میانۀ راه رخداد جالب و مبارکی موجب غنابخشی به این مجموعه گردید: شانزدهم آذر ۱۳۹۸، حین تایپ توضیحات مفخمپایان بر کتاب ترانههای ملی، که با شکایتهای او از اولیاء امور و کمتوجهی موسیقیدانان همراه است، مفخمپایان از قول مدیرکل فنی وزارت فرهنگ وقت خطاب به خودش نقل میکند: «این چه کارهای بیهودهایست که کردهاید! مگر تصور میکنید با اینقبیل کارها نام شما در تاریخ ثبت خواهد شد؟!» نگاهم به تاریخ امضا جلب شد: «شانزدهم آذر ۱۳۲۶». دقیقاً ۷۲ سال بعد، بیپسوپیش، داشتم کتاب مفخمپایان را برای بازنشر آماده میکردم تا بهطور ضمنی طعنۀ آن مدیر را پاسخ دهم و نشان دهم کار خوب ارج نهاده میشود ولو آنگاه که استخوان ما نیز پوسیده باشد و اینکه:
چو رفتیم از جهان باقی نماند ز مـــا نــــام و نشــــان الا ز دفتــر
با اشتراکگذاری ماوقع در صفحۀ خودم در یکی از شبکههای اجتماعی دوست گرامیام، آقای علیرضا میرعلینقی، از بازنشر آثار لطفالله مفخمپایان به توسط بنده باخبر شدند و اذعان کردند همسر مرحوم مفخمپایان نیز بازنشر آثار آن مرحوم را در قالب یک مجموعه آرزو داشتند؛ ایدهای که به وقوع نپیوست و دست ایشان نیز از دنیا کوتاه شد و مرا برای این اقدام مورد لطف و تشویق قرار دادند، از بطون و با خلوص نیّت همراهم شدند و با نگارش شرححال لطفالله مفخمپایان، در اختیارقراردادن دفترچۀ شخصی مفخمپایان حاوی نظرهای استادان موسیقی دربارۀ کتابهای او، نگارش شرححال و در اختیارقراردادن تصویر برخی از نغمهسازان و شعرای آثار مندرج در این کتب، برخی اسناد مربوط به لطفالله مفخمپایان و تکنتهای منتشرشده بهسعی و اهتمام او بر غنای این مجموعه افزودند و اکنون بر خود واجب میدانم قدردانی قلبی خود را برای این همراهی بیدریغ تقدیمشان بدارم.
۱ نظر