حسامالدین سراج خوانندهای غمافزا
(نقدی بر غمافزایی در آواز ایرانی)*
مقدمه
پیرو مقالات آسیبشناسی و نقد موسیقی آوازی ایران – در این نوشتار به بررسی و نقد آثار یکی از خوانندگان پرکار ایران در سالهای گذشته میپردازم:
حسامالدین سراج، کارشناس ارشد معماری، خواننده، نغمهسرا و مدرس دانشگاه است. وی آثار متعددی مانند یاد یار، بوی بهشت، عشق و مستی، شرح فراق، نگاه آسمانی، کنسرت راست پنجگاه، باغ ارغوان، شمس الضحی، طریقت عشق، لیلی و مجنون، شهر آشنایی، دل آرام، رویای وصل، بی نشان، وداع ۱و ۲، آئینه وآه، ماه نو، نازنین یار و… عرضه کرده، و کنسرتهایی در داخل و خارج کشور و اجراهای زیادی در رادیو و تلویزیون داشته است. از همین رو، نقد و بررسی آثار این خوانندۀ پرکار که بیش از سه دهه است به خوانندگی در کشور فعالیت دارد، لازم و ضروری بوده و برای هنرجویان آواز و شنوندگان موسیقی دستگاهی ایران راهگشا خواهد بود.
غم در موسیقی ایران
در این نقد قصد دارم به حس و حال غالب آثار ایشان که بسیار به غم و ناله گرایش دارد، بپردازم. حس و حالی که همواره در موسیقی ایرانی پرسش و چالش انگیخته است؛ آیا موسیقی و آواز ایران غم انگیز و حزن آور است؟ آیا غم در موسیقی ایران جنبه مثبت و منفی دارد؟ آیا آواز و دستگاههای موسیقی ایران توانایی القا حالتها و احساسهای متفاوت غیر از غم و معاشقه را دارند یا خیر؟ نقش دیدگاه و روحیۀ خواننده و نوازنده در تشدید این حس و حال چیست؟ البته در همین راستا، نظرات متفاوت قابل تامل و درنگی نیز ارائه شده است. اما سراج بهعنوان نمونۀ برجستۀ غم افزایی و حزن انگیزی ما را بر آن داشت تا مروری دوباره به غم در موسیقی ایران و برخی ازین نظرات نیز داشته باشیم.
از بزرگانی که سالها پیش به غم و حزن در آواز ایرانی پرداخته، محمد تقی بهار (ملک الشعرا) است وی در جلد دوم سبک شناسی می گوید:
«آهنگ صدای ما نیز چون مخارج حروف ما ضایع شده است، نه به فارسی شبیه است نه حتی به عربی، و گویا بعد از ضربت مغول نشر تصوف و بسط قتل عام های تیمور و شاه اسماعیل و محمود و نادر و آقامحمدخان به تدریج این الحان عاجزانه و صوتهای نازک و شکسته بسته و حروف جویده جویدهای مظلومانه و حیلتگرایانه به وجود آمده است و درست علت سستی و زشتی و نالهدار بودن آواز ما همان عللی است که آواز یهود را سست و نالهدار ساخته است. نمیگویم کلفت و خشن باید سخن گفت گرچه هر قدر خشن گفتگو شود بهتر از ناله است مگر آنکه باید صوت و آواز و حنجره را پرورش داد» (بهار ۱۳۷۰)
۱ نظر