شایان ذکر است در موسیقی آوازی یا با کلام تداعی فضای حسی مورد نظر با واژگان عینی تر، و قابل درکتر است. از سویی، سلایق و شخصیت و روحیۀ آهنگسازان و مجریان، در فضای حسی عاطفی اثر تولید شده نمود مییابد. همچنین با شرایط روحی و زمانی که شنونده به اثر گوش میدهد نیز مرتبط است. در موسیقی ایرانی عواملی مانند: نحوۀ فضای حسی و کرسیبندی گوشهها، انتخاب شعر، لحن، روحیه و جنسیت صدای خواننده، رنگ صوتی سازها و غیره نیز در حس و حال نهایی اثر تاثیرگذار است.
غم در متن آثار سراج
حسامالدین سراج خواننده و نغمهپردازی (در اصطلاح آهنگساز) است که با انتخاب اشعاری غالباً غمانگیز و حزنآلود، انتخاب گوشههایی با ملودی غمافزا، شیوۀ استفاده از عوامل صدایی خواننده مانند: قوت و ضعف، زیروبمی، کششها و غیره، شنونده را نه تنها دچار غمزدگی، گاه تا مرز یاس و افسردگی میکشاند.
۱ـ بهعنوان مثال میتوان به آوازهای آلبوم بی نشان (دوبیتی خوانی حتی در دستگاه ماهور غم انگیز)، رویای وصل، ماه نو، نازنین یار، و باغ ارغوان اشاره کرد.
۲- خو گرفتن خواننده با غم و تجلی و غلبۀ آن در لحن خواننده را حتی در خوانش بعضی تصنیفها و اشعار که نیاز به لحنی امیدوارانه و نشاط آور دارند نیز شنیده میشود، مثلاً در اواسط تصنیف یار عیار، آلبوم ماه نو، با لحن و آهنگی غم افزا و محزون این بیت را خوانده شده است:
زآن طرۀ پرپیچ و خم سهلست اگر بینم ستم
از بند و زنجیرش چه غم هر کس که عیاری کند
در حالی که شعر این مفهوم را میرساند که از بند و زنجیر یار غمی نیست، لحن و آواز سراج چنان غمآلود و نالهدار است که عکس معنی شعر را القا میکند که انگار غمی هست.
۳- سراج نغمهپرداز نیز جایی که قصد دارد فضای حسی غمانگیز اثر را به فضایی شاد تغییر دهد، دچار تناقض میشود. گویی ایشان اساساً با احساس و درک شادی رابطهایی ندارد بهعنوان مثال در تصنیف سرمست از آلبوم ماه نو ضربآهنگ تند و شاد آن با مفهوم و فضای حسی اشعارش هماهنگی ندارد:
دل رفت و صبر و دانش ما مانده ایم و جانی
ور زان که غم غم توست آن نیز هم برآید
هر دم ز سوز عشقت سعدی چنان بنالد
کز شعر سوزناکش دود از قلم برآید
۴- بهعنوان شاهدی دیگر از نگاه آمار میتوان به میانگین بالای کاربرد کلمات «غم و درد و فراق» در آثار ایشان اشاره کرد.
۱ نظر