بهطور کلی، اقبال به آموختن ردیف کم شده و در اینجا در پی آسیبشناسی آن نیستم که خود مثنوی هفتاد من کاغذ است… اما دربارۀ تیراژ کم کتاب: همین تیراژ بهقول شما کم، با صرف هزینۀ بسیار منتشر شده است! هزینهها آنقدر بالا رفته که امکان تولید با تیراژ بالا با تعداد عناوین زیاد نیست و استقبال از کتاب هم بهطور روزافزون کم و کمتر میشود…
در سال ۱۳۸۸ وقتی کتاب «بخشهایی از ردیف حبیب سماعی به روایت طلیعه کامران» را با شمارگان هزار نسخه منتشر میکردم میشنیدم در مملکتی که هفتاد میلیون جمعیت دارد مخاطب یک کتاب باید هزار نفر باشد؟! اکنون را باید دید که تیراژ چاپ برخی کتب به بیست نسخه در یک نوبت چاپ رسیده!… اجتماع کنونی ایران کتاب و مطالعه نمیخواهد! حوصلهها کم و اینستاگرامی_ یک دقیقهای شده و مطالعۀ کتاب در این حوصلۀ تنگ نمیگنجد و گویی اغلب اجتماع از هرچه مغز را درگیر کند فراری است!
عدهای هم کتاب را فقط میخرند که در آرشیوشان داشته باشند. از این روست که خود بنده بهاکراه کتاب هدیه میدهم، چون اکثراً نمیخوانند حتی استادان مطرح موسیقی، چنانکه پیشتر به کرّات دیدهام.
باری، تولید کم در تیراژ اول حُسنی هم دارد و آن اینکه اگر اشکالاتی در چاپ اول باشد، زودتر قابل رفع برای چاپ بعدی است.
ضمن تشکر از همراهی شما، بهعنوان یک ناشر تخصصی موسیقی با چه چالشها و مشکلاتی مواجه هستید؟
نشر کتاب تخصصی موسیقی در شرایط کنونی نه اجر مادی دارد نه معنوی، چرا که نه اجتماع موسیقی کتابخوان است که اجر معنوی داشته باشد نه با تورم افسارگسیخته و خرید کتاب بهصورت تقریباً نیمبها توسط پخشکنندگان و تسویههای طولانیمدتشان سودی نصیب ناشر میشود و تولید برخی کتابها ضررده هم هست. شاید بپرسید پس چرا ادامه میدهیم؟!
پاسخ این است: در تألیف و انتشار عمر گذاشتهایم! استخوان خرد کردهایم و اکنون اگر کاری را که اکنون نه کار به معنای ممرّ درآمد، که عشقمان است، رها کنیم با خانهنشینی باید مرگ تدریجی خود را به انتظار بنشینیم! به قول یک ممیز دارایی: «عاشق برای عشقش بهای مادی هم باید بپردازد!» ما هم داریم میپردازیم! با آنکه با خود میگویم دیگر کار جدید نمیپذیرم گاه سوژههای ارزشمندی برای چاپ میآورند که میدانم فروشی ندارند و تولیدشان ضررده است اما نمیتوانم برای چاپ نپذیرمشان!
اگر منِ نوعی بهعنوان پژوهشگر و تحصیلکردۀ موسیقی تشخیص میدهم محتوای اثری ارزشمند است و بر موسیقیشناسی ایران میافزاید منتشرش نکنم که باید منتشرش کند؟! بنده طی یک دهه فعالیت بهعنوان ناشر و بیست سال فعالیت بهعنوان نویسنده هیچ حمایت مالی دولتیای دریافت نکردهام و اخیراً پرداخت مالیات هم به مصائب کار فرهنگی، و از جمله نشر، افزوده شده؛ به قشری که با از خودگذشتگی سرپا ماندهاند!
۱ نظر