اگر خوانندگان این قطعات، و دیگر ساختههای زیبای تجویدی در سالهای بعد از ۱۳۴۰، از خانمها بوده اند (برخلاف دهه پیش از آن، که صدای گرم و پخته بنان و قوامی اجرای این نغمهها را تعهد میکرد)، بیشتر یک ضرورت رسانه ای و حرفهای بوده، نه یک ضرورت هنری. واقعیت نهچندان خوشایندی است که شاید چندان موافق طبع بعضی افراد نیاید، ولی عقیده نگارنده همین است.
در بسیاری از ضبطهای اولیه آثار قدیمی و بهخصوص ساختههای استاد تجویدی، صدای خوانندگان زن، یکنواخت، تصنعی، بیانعطاف و فاقد ادراک لازم برای نمایاندن زیر و بمهای عاطفی نغمه و کلام است و از عمق و جدّیت به زحمت و به ندرت در آنها میتوان نشانی یافت، و اگر اتفاقی تأثیرگذار در صدا و بیان آنها افتاده، صرفاً محدود به بعضی لحظات، مقطعی و گذرا و بدون ارتباط با کلیّت اثر بوده است.
قطعات همین نوار «به دنبال دل» را با ضبطهای قدیمی را هم شنیده ایم. حتی اگر مشکلات مربوط به زمانبندی اداری برای تحویل و تصویب کلام و آهنگ و تمرین با خوانندههایی اکثراً نهچندان بااستعداد و فرصت اندک برای تمرین بیشتر، و تکنیک ابتدایی ضبط و صدابرداری را هم در نظر بگیرید، باز هم، آن اجراها، به نظر مشکلپسند امروزی، پراشکال هستند.
اشکالاتی که مسلماً متوجه کیفیت نغمه استاد تجویدی و کلام استادان سخنشناس نیست، آنچه بیش از اینها آزاردهنده است، کشدار بودن لحن خانمهای «خوشصدا» و فقدان دینامیسم لازم برای تأثیرگذاری عاطفی است که در صدای خانمهای خواننده بسیار کمتر از آقایان خواننده شنیده میشود.
بهعنوان نمونه، کافی است اجراهای بنان و مرضیه از «من بیدل ساقی» و «کاروان» (ساختههای جاودان یاد استاد مرتضی محجوبی) شنیده شود تا اختلاف دو اجرا و دو طرز بیان در یک زمان واحد و با یک ارکستر واحد، عیان شود.
با این مقدمۀ طولانی است که میتوان گفت، نوار «به دنبال دل»، بازسازیای بهتر از اجراهای اولیه و قدیمی است، بهخصوص در قطعاتی مثل «به دنبال دل»، «رفتم که رفتم»، انگار این قطعات، خواننده حقیقی، خود را پیدا کردهاند.
صدای انحصاری علیرضا افتخاری، ماندگارترین نام در موسیقی آوازی سالهای بعد از انقلاب، با تواناییها و انعطاف و ادراک روشهای مختلف بیان و القای عاطفی بینظیری که دارد، به درستی حال و هوای متین نغمههای تجویدی و کلام معینی کرمانشاهی را فهمیده و بیان کرده است. او در این نوار متفاوت از نوارهای قبلی خود خوانده است.
۱ نظر