عقیدهات درباره ترانه های امروزی چیست؟
مهرتاش وقتی که خواننده نباشد وقتی که موسیقی اصیل نباشد طبیعی است که ترانه هم نخواهیم داشت چون همه اینها به هم بستگی دارند. به همین جهت بسیاری از ترانه هایی که میشنویم هیچ چیز ندارند که به من و شما بدهند.
اینها ترانه نیست شعر نیست حتی «حرف» هم نیست ترانه خوانی اینها مثل این است که یک صفحه را با ملودی و ضرب بخوانند آن هم با صدای ناجور و ناهماهنگ پس با این حساب موسیقی هم…؟! موسیقی روز ما تقلید با کپیهای از موسیقی مللی شده است که اصلاً موسیقی ندارند.
گوشه های زیادی از موسیقی اعراب از گوشه های موسیقی ملی ما گرفته شده موسیقی افغانی هم که مایه ایرانی دارد و شعرش هم فارسی است پس چرا باید این به اصطلاح آهنگسازان جنجالی ما از آنها تقلید میکنند یا ساختههای آنها را بالا و پایین کنند و شلم شوربا به ما تحویل دهند؟ مشخصات اصلی آواز ما چیست؟
حسن آواز ما در این است که «تحریر» دارد ما این تحریر را از طبیعت گرفته ایم از بلبل و هزار دستان گرفته ایم تحریرهای ما اقیانوسی از چهچهه های بلبل و قناری است و حنجره استعداد تلاش و فراگیری دانش موسیقی نیاز دارد میدانید که موسیقی ما در چهارچوب «نت» نمیگنجد.
چون در یک کادر بسته قرار میگیرد و یکنواخت میشود در حالی که موسیقی ما یک موسیقی «باز» است که حالات مختلف دارد. همان طور که چهچهه بلبل هم حالتهای گوناگون دارد و کمتر امکان دارد که دو چهچهه بلبل یکنواخت و یک شکل باشد. تردید نیست که باید برای حفظ گنجینه غنی و بارآور موسیقی ایرانی ترتیب خاصی داده شود.
چون اگر این ترتیب قبلاً وجود داشت حالا ما با موسیقی بارید و فارابی و رودکی و با ریزه کاریهای کار آنها آشنایی کامل داشتیم، اما این کار با نوشتن نت و قرار دادن موسیقی در یک کادر بسته تفاوت بسیار دارد برای تعلیم ماهور و سه گاه میتوان فرمولی پیدا کرد اما وقتی که نوازنده با گوشه های موسیقی آشنا شد باید او را آزاد گذاشت تا از فکر و اندیشه اش از ذوق و قریحه اش از عشق و الهاماش یاری بگیرد و یک آهنگ تازه تر بسازد و ارائه دهد. همان طور که حالا هم بیات اصفهان را دو نوازنده چیره دست با دو حالت متفاوت مینوازند و یا دو آواز خوان سه گاه را با دو حالت مختلف میخوانند که هر یک از آنها به تنهایی شنیدنی دلچسب و گیر است در صورتی که اگر پای نت وسط کشیده شود چون نوازنده نمیتواند «خلاف» آن را بزند یک شکل و یکنواخت خواهد شد.
از بارید از خانه خودت حرف بزن!
من جامعه باربد را در سال ۱۳۰۵ تشکیل دادم آن روزها گروه زیادی از هنرمندان و صاحبان ذوق عضو جامعه باربد بودند و همین حالا بچه ها در تدارک برپایی جشن پنجاهمین سال تأسیس باربد هستند. جامعه بارید در عمر کوتاهش صدها هنرمند ارزنده و مشهور کشور را در عرصه ساز و آواز و تئاتر تربیت کرده و پرورش داده است که متأسفانه جمع زیادی از آنها به محض آنکه شهرتی پیدا کردند مهرتاش را به فراموشی سپردند ولی خیلی از آنها مثل عبدالوهاب شهیدی، شجریان، وفایی و عقیلی هنوز هم گاهی به ما سر میزنند از میان هنرمندان تئاتر آنها را که میشناسم و میپسندم اینها هستند رفیع حالتی محمود ظهیرالدینی، مرحوم تفکری، سارنگ، محمد علی جعفری، نصرت کریمی، نصیریان، چهره آزاد، دیدا، مهرنیا، فخری پازوکی، شهلا و شنگله کار دیگران را کمتر دیدهام.
۱ نظر