گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

ای عطردان ریخته، عطر گریخته (۱)

مرتضی محجوبی (۱۲۷۸-۱۳۴۴)
این مقاله در کتابی به یاد مرتضی محجوبی به شاگرد او فخری ملک‌پور تقدیم شده‌است.
بزرگداشت یکصد و دهمین سال زندگی هنرمند بزرگ موسیقی کلاسیک ایرانی استاد مرتضی محجوبی، حسن ختام این دفتر است، هنرمندی که موسیقی اصیل در آثار او جلوه‌ای فاخر پیدا کرده است. هنرمندی که طبیعت را دوست داشت، فرزند بهار بود و قلب همیشه پاییزش آن اندوه ژرف و شیرین ایرانی را که در همه انسانهای حساس هست، خوب می‌شناخت. هیچ هنرمندی در موسیقی قرن گذشته ما، قرنی که معرف نسل محجوبی‌ها و صبا و حبیب و قمر است، نتوانسته غم غربت ما را در عصر تجدد بدین حد درخشان و بی‌غش، بنوازد و از مخفی ترین دهلیزهای قلب ما با ما سخن بگوید. 
پیانو‌نوازی او در تداوم شیوه‌های نوازندگی تار و سه تار و سنتور است و شنیدن آثار او در عصر کلانشهرهایی که امروزه از روح صمیمی و قدیمی خود تهی شده‌اند، خاطره تهران قدیم و طبیعت (امروز لگدمال شده) شمیران را به یاد می‌آورد. موسیقی او برای تهرانی‌های اصیل خاطره باغ‌های سوخته دربند است و ته مانده آخرین لحظات گنگ خواب‌های شیرین قدیم و برای آنها که در آینده این سرزمین زندگی میکنند یا خواهند زیست بلور بی‌غش هنر و تبلور کامل خاطره جمعی و ناخودآگاه اجدادی است با بهره گیری از سازی که اصلاً برای اجرای صداهای دیگر، فرهنگی دیگر و نگاهی دیگر به موسیقی طراحی شده است.
مرتضی خان محجوبی پدیده منحصر و بدون جانشینی بود که آواز درونش و غم زمانه‌اش را با این ساز خواند، چون پرنده‌ای غریب و غمگین زیست و رفت و صدای اندوهش از خود ما به ما نزدیک تر بود. نبوغ ذاتی او اضداد شور و هوشیاری تعقل و جنون وقار پیرانه و سادگی کودکانه با عطش زندگی و طپش مرگ آگاهی، اندوه را با طرب گرد می‌آورد و در جویبار نرم و روان آن نغمه‌های بی پایان جاری می کرد.
تمام فرصت حضور مرتضی‌خان در این جهان، در این رنج و ریاضت خلاصه شد که مانند پرنده ای آتش گرفته برای بخشیدن معنایی درخشان به غم استخوان سوز درونش پرپرزنان آخرین نیروی حیاتش را برای پرتاب شهاب وار صدایش خرج کند.
همه معاشران او همه برگزیدگان آن نسل منقرض این طور می زیستند، رضا، قمر، حبیب، پروانه، ادیب، ظلی و هرمزی قصه سوختن خود خواسته او در تصنیف‌ها، پیش‌درآمدها و مهم‌تر از همه در بداهه نوازی‌هایش جاری است.
مرتضی از نادر نوازندگانی است که کیفیت عالی هنری صمیمیت و نفوذ بیان زیبایی احساس و عناصر جمال‌شناسانه آثارش در همه لحظه‌های اجرای اثر حضور و پیوستگی دارد. شنیدن سی‌ثانیه از تکنوازی‌هایش دارای همان تأثیری است که ساعت ها و روزها شنیدن و بازشنیدن همه آثارش. این نشان زرین آن گروه از هنرمندانی است که صداقت‌شان، باطنی و دایمی است، نه حاشیه‌ای و لحظه‌ای، اینان به برکت ارتباط روشن با پنهانی‌ترین زوایای درون‌شان حرف‌هایی را می زنند که حرف‌های همه ماست.
علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است