اکثراً این دست رهبران، به کمکِ قدرتِ خیالپردازی و غلوگویی (که از مشخصاتِ خودشیفتگان است) میتوانند تا مدتی مسیر موفقیت خود را هموار سازند؛ در واقع آنها با وعدههای دروغین دربارۀ کارهای هنریِ بزرگ و گولزننده، گروهی از نوازندگان جوان و عموماً غیرحرفهای را به کار میگیرند.
همانطور که پیشتر اشاره شد، نباید از نظر دور داشت که الزاماً همه رهبرانی که شمههایی از خودشیفتگی را دارند، غیرحرفهای و ناوارد نیستند بلکه گروهی از آنها به درستی متوجه استعدادِ ویژه خود شده و به دلیل تشویقهای اطرافیان به مرور دچار نمودهایی از خودشیفتگی شدهاند. این گروه را باید از آن دسته اول به کلی جدا کرد چراکه وضعیت خودشیفتگی آنها به شدت گروهی که از این اختلال به طور جدی رنج میبرند نیست.
گروه دوم: «رقصندگان»
این گروه افرادی هستند که شیفته هماهنگی حرکاتِ رهبر ارکستر با موسیقی هستند و این جذبه اصلی برای ورودشان به عرصه رهبری شده است. این افراد عموماً در تلاش برای رسیدن به جایگاه رهبری از آموختن اصولی موسیقی نیز غافل نیستند و بسیاری از آنها جزو رهبرانی میشوند که اجرای آنها غیر از جنبههای موسیقایی، از نظر دیداری نیز قابل توجه است.
گروهی از رهبرانی که جاذبههای دیداری آنها بسیار بالاتر از جاذبههای موسیقایی آنهاست، ممکن است بعد از انتشار صوتی آثار ضبط شدهشان کمکم هواداران خود را از دست داده و فراموش شوند؛ به همین دلیل لازم است همراه توجه به جنبههای موسیقایی را هم پیگیری کنند و اجازه ندهند روند نزولی پیدا کند.
گروه سوم: «موسیقیدانان»
این دسته از افراد، یا اصولاً با سودای رهبری وارد این عرصه نشدهاند یا اگر برای رهبر شدن وارد عرصۀ موسیقی شدهاند، تنها موضوعشان اجرای خوب و درست موسیقی بوده است. در کشوری مانند ایران که رشتۀ دانشگاهیِ رهبری ارکستر وجود ندارد، بسیاری از رهبران شناخته شده ارکستر، جزو همان رهبران اجباری بودهاند، یعنی آنها آهنگساز یا نوازندگان حرفهای بودهاند که برای اجرای صحیح موسیقی ارکسترال جبراً وارد عرصه رهبری شدهاند.
اگر بخواهیم از رهبران درگذشته ایرانی را در این دسته نام ببریم، به لیستی بلندبالا از «آهنگساز-رهبرها» و «نوازنده-رهبرها»یی مانند: پرویز محمود، روبیک گریگوریان، حشمت سنجری، مرتضی حنانه و… برخورد میکنیم که عموماً مورد احترام جامعه موسیقی ایران بودهاند.
در میان رهبران بینالمللی معدود رهبرانی هستند که میتوان نامشان را در هر سه دسته یادشده جای داد که به عقیده نگارنده آشناترین آنها هربرت فون کارایان رهبر نامدار جهانی است. با اینکه میتوان او را برآمده از گروه سوم (یعنی «رهبران موسیقیدان» چراکه او پیانیستی قهار بود) طبقهبندی کرد ولی تمایلات او به دسته اول و دوم نیز غیرقابل کتمان است.
۱ نظر