شاید آگاهی از این نکات بتواند بعدها برای منتقدان و تحلیلگران، مؤثر افتد. در «نوحه خوان»، سایه پررنگ «عاشورایی» های پنجاه سال پیش را میتوان شنید. نغمههایی اصیل که متاسفانه امروز به آرشیوها پیوستهاند و دیگر خوانده و شنیده نمیشوند. کمتر اثری ارکسترال، با درونمایه مذهبی میتوان یافت که به این حد عالی از تکنیک برای ارکستر (و ساز تنها) نوشته شده باشد و با ساختاری مدرن، تمهای مذهبی در آن تا این اندازه آشکار به گوش برسند.
با توجه به موقعیت حرفهای و جغرافیایی فرهنگی-فکری علی رهبری در دو ثلث عمرش، تصور بعید بعیدی نیست که این اثر را اساسا برای شنود مخاطبان غربی در درجه اول به طور اخص (در آن زمان)، و برای شنود مخاطبان فرهیخته در سراسر جهان (در این زمان) در نظر بگیریم و مسلم این که هیچکدام از این دو فرض، از ارزشهای هنری و فنی این قطعه نخواهد کاست.
نوحه خوان یک اثر مدرن قرن بیستمی است. از فرمولهای کلاسیک به زحمت بتوان در آن نشانی یافت. یکی از علل تازگی نسبی آن، حتی بعد از سی سال، شاید همین روحیهٔ مدرن آن است. تکنیک های ویولن با اجرای درخشان بیژن خادممیثاق نیز در این قطعه، قرن بیستمی و مربوط به فضای موسیقی مدرن است. شخصیت ویژه او در بستر نوازندگی و استعدادش در زمینههای متنوع موسیقی او را برتر از یک تکنواز برجسته معرفی میکند.
بیژن خادم میثاق که هم اکنون در اتریش فعال است، ترکیبی از تکنواز، رهبر و آهنگساز است و مجموع این تواناییها به او این امکان را میدهد که برداشت و ویرایش مخصوص خود را در اجرای اثر داشته باشد. آن هم اثری که ریشه ایرانی دارد. از این رو شاید اجرای خادم میثاق از «نوحه خوان» را با توجه به این شرایط بتوان، برتر از اجرای بسیاری از تکنوازان برجسته دانست که نامهای جهانگیرتری دارند.
خادم میثاق جوان با درک عالی خود، این قطعه مدرن را در سطحی از بلاغت و شفافیت اجرا کرده که هنوز قابل شنیدن است. شگفتی شنونده وقتی به اوج میرسد که پایان قطعه متوجه میشود که اجرا زنده (live) است و امکان اصلاح برای او عملا وجود نداشته است.
وفور قابل توجه تمها و آرایهها و دگرهسازیهای علی رهبری از نغمههای ایرانی برگرفته از نوحههای قدیمی تا برخی پایههای چهار مضراب در ویولن ایرانی از خصوصیات نوحه خوان است. این اثر به نحو قابل توجهی سرشار از ایدههای غنی و پرمایهٔ آهنگسازی تحصیل کرده است که تمام مایه شور جوانی و استعداد خود را در یک آفرینش قطعه، ایثار کرده است زیبایی این اثر برای شنونده فرهیخته ایرانی وقتی بارز و بارزتر میشود که مقامهایی را همزمان میشنود: ماهور و چهارگاه که از شنود -گاه عرفی و سنتی، مقامهایی ناهمجوار و متفاوت هستند.
به روشنی پیداست که در این اثر، ارکستر در نقش همخوانان (مردم) و ویولن در نقش نوحه خوان در نظر گرفته شده است. در ابتدا صدای ویولن، بانگ موذن صبح را تداعی میکند و مردم از گوشه و کنار گرد میآیند و به هم میپیوندند گاه در زمزمهٔ آرام و گاهی با سکوت صدای نوحه خوان را میشنوند و گاه با تمام صدایشان با او همراهی میکنند. روایتهای مذهبی-اساطیری در صدای نوحه خوان گاه آهسته و تغزلی و گاه با ضرباهنگی مدرن و مهیج بازگو میشود و مردم (ارکستر) اوزان الوانی را پدید میآورند که گاه در توافق و گاه در تضاد هماهنگ با نوای نوحه خوان (ویولن) است.
۱ نظر