گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

گفتگو با بهرام دهقانیار، آهنگساز خاطره‌انگیزترین ترانه کودک (۴)

بهرام دهقانیار

سینتی‌سایزر بمب است
از می‌خواهم کمی درباره جلسه‌های ضبط خونه مادربزگ بگوید و می‌پرسم که آیا پارت‌های پیانوی موسیقی خونه‌مادربزرگه را خودش نواخته یا توسط نوازنده دیگری اجرا شده: «بدون استثنا تمام قطعات مربوط به پیانو و کیبورد کارهای خودم توسط خودم اجرا شده. آن زمان برای تولید موسیقی خونه‌مادربزرگه هنوز سیستم‌های دیجیتال و استودیو مجازی نیامده بود. یک دستکاه سینتی‌سایزر از یکی از دوستان قرض کرده بودم و…»

وقتی نام سینتی سازیر را می‌آورد من هم بیشتر سرذوق می‌آیم و از او خواهش می‌کنم که بیشتر در این باره توضیح بدهد او که نوازنده پیانو و سینتی‌سایزر است هم، با شور بیشتری شروع به صحبت می‌کند: «یک سینتی‌سایزر آنالوگ رولند بود که برای صداسازی و طراحی‌صدا باید خیلی با آن ور می‌رفتی. ساز را به هزار خواهش و تمنا از دوستم قرض گرفتم و با خودم به تلویزیون بردم. وقتی می‌خواستم از ورودی حراست وارد شوم آن‌ها فکر می‌کردند این دستگاه بمب است! با هزار بدبختی این ساز را می‌بردم و می‌آوردم.»

با تعجب می‌پرسم یعنی آن زمان دستگاه سینتی‌سایزری در تلویزیون وجود نداشت؟ او می‌گوید: «اصلا. اما در سال‌های بعد کسانی که آن‌جا بودند، سفارش دو تا سینتی‌سایزر دادند. یک سینتی‌سایزر کیبوددار و یک ماژول سینتی‌سایزر از همان برند رولند. اشتباه داستان این بود که هم کیبورد و هم ماژول هردو یکی بودند. یعنی هم کیبورد و هم ماژول هردو از یک مدل بود. انگار دو تا از یک مدل خریده باشی. این اشتباه از بی‌اطلاعی و مشورت نگرفتن مسئولان آن زمان ناشی شده بود. به هرحال من در آن زمان تمام قطعات را روی پیانو ساختم و ارکستراسیون و این که گستره صدایی سازهای مختلف چگونه است را هم از چند کتاب خوانده بودم و چند بار هم برای تک‌نوازی ضبط استودیویی داشتم و با فرآیند ضبط آشنا بودم.

اما در دفعات اول جلسات ضبط یادم هست که نوازنده‌های ارکستر که همه‌شان از من مستن‌تر بودند زیاد عادت نداشتند که یک جوان آن‌ها را رهبری کند. می‌گفتند دستت را بیانداز پایین ما بلدیم چطور بزنیم. وقتی بخش ساز‌ها را ضبط کردیم نوبت رسید به ضبط آوازها. یکی از اتفاق‌های جذاب این کار ضبط صدای خواننده‌ها بود که خانم برومند تمام عوامل، از فیلم بردار، دکور ساز، صدا پیشه‌ها و سایر را که ۵۰ نفر می‌شدند آورد و گفت همه این ۵۰ نفر باید آواز تیتراژ را را با هم بخوانند. صدابردار این کار آقای گشتاسب آریانا از بهترین صدابردارهای ضبط آنالوگ در آن زمان بودند، تعجب کرده بودند که حتما باید ۵۰ نفر این کار را بخوانند!

خانم برومند اصرار کرد که بله حتما باید همه عوامل با هم این کار را بخوانند. به یک استودیوی بزرگ رفتیم و ۳۰ هدفون به خواننده‌های ردیف‌های جلو دادند و عقبی‌ها هم بدون هدفون می‌خواندند. کارکترها در تیتراژ تعریفی نداشتند و همه با صدای واقعی خودشان می‌خواندند. الان بعد از این همه سال وقتی خودم کار را گوش می‌کنم، صدای خانم برومند و برخی از دوستان که در ردیف‌های جلویی بودند را کاملا می‌توانم تشخیص بدهم. کار وقتی با تیم حرفه‌ای انجام شود هم لذت بخش است و هم خوب. من هم به عنوان کسی که تشنه کار بودم و آن زمان هم شرایط به گونه‌ای بود که نه صدها کانال ماهواره بود و نه ده‌ها کانال تلویزیونی و مردم هم تمرکز می‌کردند و برنامه دیده شد و برنامه هم در موقعیت تاریخی‌ای قرار گرفت که در یاد نسلی از کودکان آن زمان ماند.»

محمدعلی پورخصالیان

محمدعلی پورخصالیان

محمدعلی پورخصالیان
متولد ۱۳۵۷ تهران
نویسنده، مترجم، نوازندۀ پیانو، کیبورد و سینتی‌سایزر و طراح صدا

۱ نظر

بیشتر بحث شده است