«چنگ» دیگر سازی است که به کرار در منابع تاریخی از آن نام برده شده، در مورد این ساز به چه نتیجهای رسیدید؟
یکی دیگر از دستاوردهای این کتاب این است که در مورد چنگهای دوره ساسانی و اسامی رایج در آن دوره، ساختمان آنها و تغییرات به وجود آمده روی این ساز و نام آن در دوره اسلامی مطالب بکر و بسیار تازهای دارد. به خصوص درباره نام این ساز در زبان فارسی میانه. مثلا چنگ هایی که جعبه طنینی آنها در ضلع پایین و همراستا با افق قرار میگرفته در دوره ساسانی به نام «چنگ» خوانده میشدند و نمونههایی که جعبه طنینی آنها در ضلع عمودی قرا میگرفته و سر خمیده داشتهاند «ون» و «ون کنار» خوانده میشدند. در صورتی که پس از اسلام همه این سازها با نام چنگ شناخته میشدند و نام ون و ون کنار از بین رفته است.
در کتاب «سازنامه» آیا ساز جدیدی را کشف کردید که پیش از آن جزء سازهای ساسانی نبوده باشد یا به اشتباه جز سازهای ساسانی ثبت شده باشد؟
بخش آخر کتاب دقیقا در مورد سازهایی صحبت میکند که به اشتباه به دوره ساسانی نسبت داده شدهاند. متاسفانه پژوهشهای انجام شده بر روی آثار باستانی مرتبط با موسیقی دوره ساسانی با بیدقتیهای شگفت انگیزی همراه است. در برخی موارد بدون هیچ تجزیه و تحلیل و حتی بدون این که شرح اثر در موزه و کتابها مطالعه شود اثر و ساز آن را به فرهنگ و هنر ساسانی نسبت داده اند؛ فقط به این دلیل که هم دوره با دوره ساسانی بوده است. در مورد نام سازها هم این اشتباه دیده میشود. بدون هیچ منبع موثقی سازی به دوره ساسانی نسبت داده میشود که هیچ ردی از آن در منابع معتبر وجود ندارد.
در کتاب «سازنامه» سازها را به چند دسته تقسیم کردید؟ دستهبندی شما براساس نتایج به دست آمده از کتاب است؟
بر اساس نظریه زاکس- هورنبستل، در «سازنامه» سازها به چهار دسته تقسیم شدهاند. اما ترتیب نام بردن از سازها بر اساس ترتیبی است که ریدک در رساله «خسرو و ریدک» از سازها نام میبرد.
طبق منابع مکتوبی که مورد مطالعه و بررسی قرار دادید، آیا در دوره ساسانیان نظام خاصی در مورد تقسیم بندی سازها وجود داشته است؟
در مورد دوره ساسانی نمیتوانم نظری بدهم چون منبعی در این زمینه در دست نداریم. اما بر اساس آنچه من دریافتم در رساله «خسرو و ریدک» واسپوهر در نام بردن از سازها از یک منطق خاصی پیروی میکند؛ بر این اساس سازهایی که از نظر ساختمان به هم شبیه هستند را در کنار هم نام میبرد.
درخاتمه بگویید مهم ترین دستاورد «سازنامه» از نظر شما چیست؟
این کتاب دستاوردهای زیادی داشته؛ به نظرم نوشتن این کتاب خود یک دستاورد است؛ زیرا نخستین کتابی است که در مورد سازشناسی دوره ساسانی با رویکرد موسیقی شناسی نوشته شده و طیف وسیعی از منابع مکتوب و تصویری را مورد بررسی قرار داده است. مشخص نمودن نام ساز چنگ به آن صورت که در دوره ساسانی رایح بوده، حدسیاتی در مورد بربت، تصاویر تنبور دوره ساسانی، نقدی بر بخش ساز شناسی رساله «خسرو و ریدک» از مهمترین دستاوردهای این کتاب است.
۱ نظر