گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

پرواز بر فراز پاییزان؛ به یاد استاد فریدون شهبازیان

همین دیروز در موسسه منظومه خرد با علی صمدپور عزیز، حرف از او بود و موسیقی همیشه تاثیرگذار او در سریال «پاییزان» و اینکه کمتر کسی می‌داند که خواننده تیتراژ نیز هم او بوده است: فریدون شهبازیان که ساعاتی پیش، به قول استاد پرویز ناتل‌خانلری در منظومه بی‌نظیرش: شهپر شاه هوا اوج گرفت… آری؛ آن هنری مرد؛ شناخته شده بود ولی خیلی از قابلیت‌های او ناشناخته مانده بود، چه در زمینه‌های هنری و چه در زمینه‌های انسانی. بخش مهمی از موسیقی ۵۰ سال گذشته را بدون حضور او نمی‌توان تصور و ترسیم کرد. او هنرمندی تک بعدی نبود. جز چند زمینه خاص، تقریبا در تمام عرصه‌های حرفه‌ای موسیقی فعالیت داشت. ساخت و اجرا کرد و پای ضبط‌ها ایستاد و تنظیم کرد و مشاوره داد و حمایت کرد و آنچه به نظرش بی‌ارزش یا کم‌ارزش می‌رسید، بی‌تعارف، رد می‌کرد و دور می‌انداخت.

حفظ شأن و مرتبت هنر موسیقی، مرام و مسلک او بود و هیچ‌گاه به سایه‌ای از امر مبتذل حتی نگاه هم نینداخت. به بلای پوپولیسم مبتلا نشد و با آثارش، مردمان را به سطح بالاتری از درک و حس راهنمایی کرد. آثار مردم‌گیر فریدون شهبازیان کم نیستند و هر کدام از آنها در سایه هوش نافذ و مدیریت عالی او در انتخاب عناصر و عوامل اجرا، جایگاهی همچون آثار کلاسیک یافته‌اند. چند آهنگساز دیگر را در چنین مرتبه‌ای از موفقیت می‌شناسیم؟ محیط مناسب خانوادگی و استعداد ذاتی و دوران مساعد اجتماعی را با هم داشت.‌ این مواهب تنها نصیب او نبود و قسمت نسلی شد که تک‌تک‌شان هر کدام در حد خود تاثیرگذار شدند. شهبازیان از اکثر آنها بیشتر دوید و بلندتر پرید.

از همان سال ۱۳۴۰ که آن والس زیبای «قصه شهر سکوت» را برای صدای عارف عارف‌کیا ساخت و سر زبان‌ها افتاد، از همان دوران درخشان کار برای صفحه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و از همان زمانی که در رادیو هم در «ارکستر گلها» به رهبری استاد روح‌الله خالقی نوازنده ویولن شد و خیلی زود به میدان دشوار تنظیم ارکسترال و آهنگسازی وارد شد و چه در چهار دهه اخیر که پرکارترین ادوار عمرش شد؛ نام او همیشه یا در صعود بود یا در ثبوت و هیچ‌گاه افولی نداشت.

هوشیاری غریب او ضامن حفظ این اعتبار شد.‌ هرچند که سال‌های فعالیت در واحد تولید و پخش موسیقی صدا و سیما، خلاقیت‌های او را نسبت به گذشته کمرنگ کرد و این دریغ برای موسیقی کشور بود، به اندازه جاذبه‌های انکارناپذیرش، هم هواداران فراوانی داشت و هم مخالفان بسیاری که البته آنها هم نمی‌توانستند مقام بالای هنری او را انکار کنند.

اولین‌بار تورج زاهدی در مطبوعات درباره او نوشت و به نسل ما شناساند.‌ دوازده ساله بودم که به موسیقی جذاب او در نوار کاست «رباعیات خیام» دل سپردم. از همان زمان هم تا به حال ته دل آرزو داشتم آن صداها را بدون خواننده‌اش بشنوم. خواننده‌ای که هر چه بود، در آن سال‌ها بهتر می‌خواند. در ابتدای جوانی‌مان، موسیقی متن نوار «کاشفان فروتن شوکران» و فیلم «شیرسنگی» و دبل کاست‌های «میعاد» و بعدها «جام تهی» زندگی‌مان را آذین کرد. می‌توان گفت صدای موسیقی او، «اهتمام»های او، سایه مقتدرش و نظر همیشه صائبش لحظه‌ای از آسمان موسیقی ما غایب نبوده است، اما اکنون او دیگر بین ما نیست و فقدانش را در آینده‌ای نزدیک، خیلی محسوس‌تر در خواهیم یافت.

از دوستان نزدیکش باید از آقای محمدعلی چاوشی (ادیب، شاعر و مدیر استودیو بل) و آقای مهدی سالک‌اردستانی (استاد پیشکسوت صدابرداری) نام ببرم. این دو مرد استخوان خرد کرده در عرصه تولید و ضبط، راویان اصلی داستان زندگی پر نشیب و فراز استاد فریدون شهبازیان توانند بود. می‌دانم که آنها در مرگ دوست، سوگوارترین هستند.‌ امروز بیش از اندوه، ناباوری غریبی موج می‌زند. آنهایی که آن مرد جذاب و باهیبت را از نزدیک می‌شناختند، بهتر می‌دانند که چه می‌گویم.

در فریدون شهبازیان، انگار عناصری نامیرا موج می‌زد: حسی از جوانی جاودانی، هوش بی‌خدشه، حافظه‌ای تیز، وقاری شاهانه (و دشمن‌‌تراش!) و تنی که اگر نفرسوده بودش، می‌توانست همانند پدرش صد سال تمام دوام بیاورد. همان شهپر شاه هوا بود که استاد خانلری سرود. با این تفاوت که نقش وجودش بر این لوح کبود، همواره خواهد بود.‌ دیگر کمتر کسی چون او تواند بود.
روزنامه اعتماد

علیرضا میرعلینقی

علیرضا میرعلی نقی

علیرضا میرعلینقی متولد ۱۳۴۵ در تهران
روزنامه‌نگار، پژوهشگر موسیقی و منتقد هنری

۱ نظر

بیشتر بحث شده است