مرگ موسیقیدان مرگ مجموعهای از فناوریها و ممارستها نیست، فقدان یک دنیای فکری و احساسی است که پدید آمدنش در حقیقت به زمانی افزونتر از سن و سال شناسنامهای مربوط است. چینیها میگویند با مرگ هر نفر یک کتاب تاریخ به زیر خاک میرود، بیراه نیست اگر بگوییم که هنرمندان به ویژه در مشرق زمین راویان تاریخ تحول درونی اجتماع هستند. فقدان ابدی هر راوی یعنی فقدان ابدی نوعی روایت شخصی و مربوط به او که برای همیشه از پیش ما رفته است. اگرچه روایات صوتی آنها در غیبت جسمانی راویان حضور روحانی آنها را برایمان معنا میکند. این یادداشتها نگاهی شخصی است به هر کدام از عزیزانی که در سال گذشته از جمع ما رفتند. خاک بر آنها خوش باد…
اکنون که یادداشتها و خاطراتم را مرور میکنم، بهروشی میبینم که زندهیاد محمدعلی حدادیان ( ۱۳۸۱ – ۱۳۲۵)، نوازنده دانا و متواضعی که عزیز همه ما بود و رفتنش هنوز هم باورمان نیامده میتوانست خیلی بیش از آنچه که دیدیم پیشرفت کند و به اوج دیگری در کار خود برسد. او نیز مثل خیلی از استعدادها مظلوم در شرایطی واقع شد که راه تعالی را بر او بست اما این شرایط نتوانست به خروج اخلاقی و علو طبع او خدشه ای وارد کند. حدادیان از بهترین هنرمندان ما در سلوک با مردم و اخلاق مدرسی بود. زندهیاد حدادیان از معدود شاگردان و شناسندگان کلیت مکتب هنرمند نیکنام حسین خان یاوری بود. مرحوم «یاور» از لحاظ تاریخی بینابین دو استاد بزرگ نامی اصفهان مهدی نوایی و حسن کسایی قرار میگیرد و از لحاظ به روش نوازندگی و برداشت از موسیقی اصیل نیز با این دو هنرمند نامدار تفاوت ها دارد.
یاوری که از بد روزگار نابینا شده بود، صدای روح دردمند خود را در نای دمید و به حالی رسید که مورد احترام موسیقیدانان بزرگ عصر خود واقع شد. در زمان ما یعنی پنجاه سال اخیر که عصر سلطنت استاد کسایی در اقلیم نی نوازی است، انگشت شمار بودند افرادی که نماینده و معلم روش دیگری غیر از روش سلطان نای ایران باشند و حدادیان از این افراد انگشت شمار بود.
او اولین کسی است که در نخستین گروه فارغ التحصیلان رشته موسیقی در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، با ساز تخصصی نی فارغ التحصیل شده و افتخار کسب فیض مدام از راهنمایی های ارزنده استاد نورعلی خان برومند را داشته است. در اولین اجرای خود با محمدرضا لطفی و بعدها با زنده یاد رضوی سروستانی جلوه کرد ولی کار روی صحنه و در استودیو را دنبال نگرفت و به کار معلمی پرداخت که مورد پسند و علاقه اش بود. مدت ها در دانشگاه تهران -گروه موسیقی- نیز خدمت کرد و کمتر کسی مثل او تا این حد در قلبهای شاگردانش جای داشت. زنده نام حدادیان دایرهالمعارف سیاری بود از فرهنگ و لغات و اصطلاحات نوازندگان قدیم اصفهان و تکیه کلامهای ناب و مخصوص اصفهانیهای قدیم و ترانهها و تصنیفهای فراموش شده که ای کاش حداقل بخشی از آنها ضبط شده و به یادگار مانده باشد.
از حدادیان عزیز خاطرات دلپذیری دارم که در این سرمای گزندهای که فقدان نابهنگام او ایجاد کرد، دل را گرم میکنند و یادش را استوار میدارد. از بیماری تا مرگ او مدت زیادی طول نکشید و این از سعادت او بود که عمری در شرم و پرهیز و ملاحظه زیسته و دلی را نیازرده بود و یاد او همیشه با حرمتی همراه است که شایسته آن بود و هست.
آهنگ (۱۳۸۱)
۱ نظر