مزدک فرزند بامداد بعد از مانی و در زمان قباد پدر انوشیروان ظهور کرد و مدعی آیینی شد که موسیقی یکی از نمادهای آن بود. در آیین مزدک موسیقی مقام خاصی دارد چنانکه در مکاتب فلسفی و آیین مزدک پس از فیثاغورث بزرگترین ارج و اعتبار به موسیقی نهاده شده است. در مذهب مزدک «نیروی شادی» نماینده موسیقی ذکر گردیده که مانند سه نیروی دیگر ـ شعور، عقل و حافظه ـ از اهمیت خاصی برخوردار است. او موسیقی و شادی را یکی از قوای محترم نزد ایزد بیان کرده است. کریستنسن در کتاب تمدن در زمان ساسانیان از مزدک یاد میکند و اهمیت و مقام موسیقی را در آیین او شرح میدهد که چگونه آن را مانند یکی از نیروهای معنوی چهارگانه برابر خداوند جلوهگر میسازد. (راهگانی، ۱۳۷۷: ۱۰۸)
موسیقیدانان عصر ساسانی
دو موسیقیدان بزرگ دوره ساسانی “سرکش” (سرخوش) و “باربد” بودهاند.
“سرکش” از رامشگران ماهر و چیرهدست دربار خسروپرویز بود. قبل از باربد بهترین موسیقیدان دربار به شمار میرفت و ریاست نوازندگان را بر عهده داشت.
“باربد” از رامشگران، بربط نوازان، سازندگان و استادان موسیقی در دوره خسروپرویز بوده است که در علم موسیقی نظیر و همتا نداشت و در زمان خود موسیقی را به حد اعلای خویش رساند.
نواهای خسروانی ـ هفت خسروانی ـ یا الطریق الملوکیه به نوعی از لحن موسیقی اطلاق میگردد. باربد که خود شاعر و نوازنده بود، اشعار خود را به نثر میسرایید و آنها را “لحون و اغانی” نامید. این اشعار مسجع بود که در مدح و ستایش خسرو سروده میشد، چون این نوع موسیقی موردپسند خسرو قرار گرفت این قسمت از “لحون و اغانی” را خسروانی و یا نوای خسروان به معنی سرود خوش یا نوای خوش نامیدند. (راهگانی، ۱۳۷۷: ۱۱۳)
دستگاههای موسیقی که به باربد منسوب گردیده است، شامل هفت خسروانی (هفت دستگاه کنونی)، سی لحن (آهنگ) و سیصد و شصت دستان (نغمه و نوا) بود که باربد برای بزم خسرو ساخته بود و با ایام هفته، سی روز ماه و سیصد و شصت روز سال دوره ساسانیان متناسب بود، بهطوریکه هر روز یکی از آنها را که مناسب شرایط میدید مینواخت. (راهگانی، ۱۳۷۷، همان)
کریستنسن در فصل نهم از کتاب “ایران در زمان ساسانیان” مینویسد:
“روایات موجوده اختراع دستگاههای موسیقی ایران را به باربد نسبت میدهند در واقع این مقامات پیش از باربد هم وجود داشته ولی ممکن است این استاد در آنها اصلاحات و تغییراتی وارد کرده باشد. در هر حال به صورتی درآمده است که آن را منبع عمده موسیقی عرب و ایران بعد از اسلام باید شمرد و میتوان گفت در ممالک اسلامی مشرق هنوز هم الحان باربد باقی است زیرا که شرقیان در این رشته از صنعت بسیار محافظهکارند” (برکشلی، ۱۳۲۶: ۱۳)
مسعودی در مروج الذهب باربد را مخترع هفت خسروانی دانسته و نام آنها را چنین ذکر کرده است: اسکاف، بهار، امرس، ماداروستان، سایکاد، سم و جوهران. (راهگانی، ۱۳۷۷: ۱۱۳)
باربد قبل از رسیدن به مقام نوازندگی دربار خسروپرویز و کسب عنوان باربد “بزرگ”، خنیاگری دورهگرد و گمنام بود که نوای چنگ و آواز دلنشینش بسیار مشهور بود و طبق آیین خنیاگری سرودها و ترانههای محلی و بومی را سینه به سینه آموخته بود و بعد از کسب مقام نوازندگی دربار آنها را بهصورت رسمی بازگو و احتمالاً ابداعاتی در آنها ایجاد نمود؛ آنچه اکنون مسلم است دستگاههای موسیقی او پایه و منبع اصلی موسیقی ایران و عرب بعد از اسلام محسوب میشود.
در برهان قاطع در زیر واژه خسروانی چنین آمده است: ”خسروانی نام لحنی است از مصنفات باربد و آن نثری بوده است مسجع مشتمل بر دعا و ثنای خسرو و مطلقاً نظم در آن به کار نرفته بود.”
۱ نظر