گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

موسیقی سمفونیک ایرانی (قسمت اول)

به جرأت می توان ادعا نمود که در بستر شرایط تاریخی و اجتماعی ویژه ی ایران، مسأله ی تعامل فرهنگ ها به سبب معضل فرهنگ پذیری جوامع زیر سلطه، به گونه ای به رابطه ای یک سویه بدل گشت و در این میان موسیقی غرب تأثیر بسیار قوی تر و پاینده تری را بر موسیقی ایرانی داشته است.

چه آن که به گفته ی گرانقدر اندیشمندی، «صدر تاریخ ما همواره ذیل تاریخ غرب بوده است» و از این رهگذر طبعاً پالایش خیال خلّاق وقوای درون و برداشت های فکری و فرهنگی از هستی و جهان پیرامون، جای خود را به استحاله در فرهنگ قدر و فریبای غرب می دهد و تفکر ایرانی، همیشه متضمن جهش های معنوی، درونی، پی در پی و دائمی بوده است.

از این رو جوهر تأویلی آن، تکاملی، تاریخی و خطّی (linear) نمی باشد و در نگاه عالمان سنتی، این جهش ها نوعی رسوخ به مبداء عالم است. این جهش ها هر یک جهشی «نو» است و هر جهش نوینی، انسان را به آن نقطه ی اتصال نزدیک تر می نماید. با نگاهی ژرف به آثار سهروردی، ملاصدرا، غزالی، ابن عربی و شماری دیگر از اندیشمندان گذشته، می توان وحدتی عمیق و نهانی را در آرای همگی آنان یافت. این وحدت، نه وحدتی فونکسیونل، که همان قربت و قرابت است؛ همان بینش مثالی-تخیّلی (functional unity) است.

همان نوساناتی است که صعود به برزخ صور مثالین و ظهور عام عقول و جبروت و حضور در حکمت الاشراق است. این حرکت از «من» به «خود» و از «محسوس» به «مثال» ادامه می یابد و ای بسا که راز پیشرفت فرهنگ در همین نو به نو شدن های صور مثالی نهفته باشد. اما این صور مثالی اکنون کجایند؟ آیا باید این گفته ی ژان بودریار را باور داشته باشیم که پایه های این صورت های مثالی در اقیانوس های ژرف عالم ابژکتیو فرو رفته اند و به جای واقعیت و صورت آن با وانموده های همسان روبرو گشته ایم؟

از سویی دیگر نمی توان منکر ثمرات به بار نشسته ی جنبش های فکری گسترده در اندیشه ی مغرب زمین گردید، آن گاه که اساس عرفی شدن (secularization) امور بر پایه ی راز زدایی (demystification) از جهان بنا شد. چه دیگر مفاهیمی چون حیرت، عدم، وهم، خبر، شکفتگی و بازیابی غریب می نمایند و بازنمایی تجربه های قدسی به بازپیدایی تجربه های عقلایی جای سپرد. در این فضا، حضور و انتظار مترادف هم شدند و عقلانیت انتقادی و خردگرایی (rationalism) روز به روز پارادایم های عصر خود را دستخوش دگرگونی می نمود. دو دنیای فکری متفاوت و دو قالب فرهنگی متضاد که رگه های ضعیف هم گرایی را
به سختی می توان در آن مشاهده کرد.

به فراخور هر جدلی و هر رویارویی فرهنگی، این فرهنگ غرب بود که میوه ها و دستاوردهای خود را فارغ از میزان آمادگی و پذیرندگی فرهنگ سنتی، بر ذهن های تشنه ی ما تحمیل کرد. این بازاری گری(marketization)، آن شاهد قدسی را اندک اندک به بند می کشید و عناصر و مؤلفه های بی سابقه ای را به درون رگ های خشکیده ی این فرهنگ نازایا تزریق می نمود. اما هم خونی فرهنگی خود حدیث دیگری است.

اکوسیستم باور (belief eco system) ما در فراگردی پرشتاب، لرزش های عمیقی را بر بدنه ی خود احساس می کرد و به قاعده، این کشش ها وکوشش ها واکنش های متفاوتی را نیز در پی داشت. گروهی از سر کوته بینی، جزمیّت و پافشاری بر همان زیست بوم سنتی در جهان امروز به دامان حکمت خالده پناه بردند و دسته ای دیگر ندای هضم شدن و اجابت دعوت کورکورانه ی فرهنگ تنومند را سر دادند و بسا کسانی هم در اندیشه ی تلفیق و هم آوایی فرو رفتند.

باری پس از قرنی تجربه و آزمون و خطا، به فراست می توان دریافت که تمام این تلاش ها و تقلاهای پیشینیانمان چندان میمون و پربرکت نبوده است و کماکان در نشریات رنگی و مدرن و الکترونیکی امروز به پرشی هایی برمی خوریم که صفحات چاپ سنگی روزنامه های عصر پهلوی اوّل پاسخ آن ها را می طلبیدند و هیچ یک نیافتند.

کیوان یحیی

کیوان یحیی

دیدگاه ها ۶

  • سلام
    گرفتن دکتری در ۶ سال از عجایب روزگار ماست.
    چه کسی گفته که ایشان آهنگساز و رهبر و پژوهشگر است.از سایت شما واقعا بعید بود که بدون مطالعه این مطلب را چاپ کرد.دانشگاه york اصلا ایشان را نمی شناسد مگر مردم بازیچه دست این آقای یحیی هستند؟

  • با سلام و تشکر. مقدمه ی بسیار جالبی بود.امیدوارم هرچه زودتر شاهد متن اصلی باشیم.مطمئنا، این جنین آثاری در مورد موسیقی ارکسترال ایران، نادر و کمیاب بوده است.

  • دوست عزیز آقای کیوان یحیی از طرف آقایان دکتر سعید شریفیان و محمدرضا درویشی به ما معرفی شده اند. ایشان در دانشگاه شهید بهشتی تدریس میکنند برای کسب اطلاع درباره سوابق ایشان میتوانید به این دانشگاه مراجعه فرمایید.
    در ضمن از هفته آینده میتوانید صفحه شخصی ایشان را در سایت دانشگاه بهشتی ببینید. در مورد اینکه گفتید دانشگاه یورک ایشان را نمیشناسد باید از شما پرسید که از چه طریقی پیگیری کرده اید!

  • salam
    rahgozar ba shoma kamelan movafegham man ham az in site baeed midoonestam
    vaghean in aghaye yahya kheyli rahat va bedoone molaheze ezhare nazar mifarmayand aslan dorost va pasandide nist!

  • سلام
    من اتفاقی با سایت شما اشنا شدم و گاه گداری به عنوان یک سایت تخصصی به آن سر می زدم. امروز اتفاقی به این مقاله آقای یحیی برخوردم. بنده هیچ آشنایی با اقای یحیی ندارم اما به نظر می رسد بایستی برای حفظ موقعیت و کیفیت سایت تان کمی با احتیاط تر حرکت کنید. پیشگفتاری که برای معرفی این آقا نوشته اید خیلی بو دار است. وقتی متن مقاله را با معرفی ایشان کنار هم بگذارید متوجه میل عجیب ایشان به خودنمایی می شوید. ضمن این که مقاله هیچ بار علمی ندارد و برداشت هایی است از مقالات گوناگون با اصطلاحات نامانوس و عجیب غریب.متشکرم

بیشتر بحث شده است