دومین قطعه ای که در قسمت نخست برنامه به اجرا درآمد، کنسرتو برای کمانچه و ارکستر اثر ارسلان کامکار بود که بر اساس تم هایی از اردشیر کامکار نوشته شده بود. تولد این قطعه به سال های ابتدایی دهه هفتاد باز می گردد و پیش از این نیز تاکنون اجراهای متعددی از آن با تکنوازی اردشیر کامکار و به رهبری رهبران مختلف به اجرا در آمده بود.
بر این اساس و بدون هیچ گونه پیش داوری، طبیعتاً شنونده، انتظار اجرایی بی نقص، یکدست و پخته ای را خواهد کشید.
اگر اجرای بسیار ضعیف نادر مشایخی از این قطعه را در جشنواره گذشته کنار بگذاریم، این بار نیز شاهد بسیاری از همان ناهماهنگی ها و کاستی های فراوان در اجرا بودیم.
قطعه ای که به کرات توسط نوازندگان همین ارکستر اجرا شده است، گویی حتی یک بار مورد آنالیز دقیق ساختاری از سوی رهبر قرار نگرفته است که هنوز شاهدیم به هنگام پیاده سازی ایده های کانون در بخشی از قطعه، ویولن سل ها به بیراهه می روند.
اجرای اردشیر کامکار نیز به نسبت اجرای سال پیش البته قابل قبول تر بود ولی ارکستر در مجموع این بار نیز اجرایی یکدست و بدون ناهماهنگی را به مخاطبان خویش عرضه نکرد، هرچند از اجرای نادر مشایخی بهتر بود.
بخش دوم برنامه پس از آنتراکت، به اجرای اثری با عنوان «منظومه ی سمفونیک مولانا» اثر هوشنگ کامکار اختصاص یافته بود که برای ارکستر سمفونیک، سولوی خواننده و گروه کر نوشته شده بود. همان ترکیبات ارکسترال مورد علاقه ی هوشنگ کامگار، که تا پیش از این آثار ارزشمندی چون “شهیدان خدایی” و “درگلستانه” را درون چنین قالبی آفریده بود. در یکی از مصاحبه های مطبوعاتی خوانده بودم که کامکار خود بر ارزشمندی این اثر جدید خود بسیار سخن رانده بود و آن را در رده آثار پیشین خود می دانست.
قطعه به نوعی بر بستر سوال و جواب سولیست و گروه کر قرار داشت. جالب بود که بر خلاف گفتار کامکار مبنی بر جاویدان شدن این اثر جدید خود، با نهایت خوش بینی این اثر را تنها می توان چرک نویس و سیاه مشق “کجایید ای شهیدان خدایی” دانست. این اثر، در نوع خود تکرار همان ارکستراسیونهای قدیمی وی و با همراهی آواز کم رمق علیرضا قربانی بود.
یکی از جلوه های بسیار غریب این اثر تاکید گروه کر بر مصرع نخست «خوش- خرامان می روی…» بود که به سبب اشکال در تلفیق شعر و موسیقی و عدم رعایت هجای آوازی، واژه ی خوش، به صورت «خشک» شنیده می شد که خود بسیار طنز آمیز می نمود!
در کنار این قضیه، اجرای ارکستر نیز با ناهماهنگی های بسیار همراه شده بود؛ اجرای سازهای بادی جوبی خصوصاً فلوت ها (با صدای اضافی مملو از هوا) و کلارینت ها (با سونوریته و کوک ضعیف)، هم چنین مشکل در محاسبه ریتم ها توسط نوازندگان ویولن سل که بسیار خارج از چهارچوب های زهی ها بر تمامی کاستی ها می افزود.
ارسلان کامکار نیز دوباره به تاسی از همان سبک عجیب خود، در هدایت ارکستر ناموفق به نظر می رسید. به هر روی در پایان اجرای ارکستر، پس از یک سری ناهماهنگی در دعوت از هوشنگ کامگار به روی سن، او به شیوه ی غریبی به روی سن پرید! شاید به نشانه اعتراض شاید … جالب اینجاست که این اتفاق در هر دو شب تکرار شد!
در مجموع اجرای ارکستر سمفونیک در این برنامه، باز هم چیزی برای عرضه نداشت و بر بار گران این ارکستر نیز افزود. هم چنین هدایت گروه کر تهران توسط رازمیک اوحانیان بسیار ضعیف و دور از شان یک برنامه رسمی به نظر می رسد. ارکستر سمفونیک تهران گویا به آهستگی به فنای خود می اندیشد.
دیدگاه ها ۱۳