گوران: شاید بر حسب جغرافیای زندگی هر کسی وجود داشته باشد ولی به طور کل موسیقی یک زبان بین المللی است. راجع به بعد دوم حرف شما که گفتید من ممکن است چنین تفکری داشته باشم – خوشبختانه در ادامه این تفکر را از من بعید دانستید – که آثار آهنگسازهای ایرانی در حد آهنگسازهای غربی نیست که متاسفانه کلمه ها زنگ زدند و من مجبورم بگویم که موسیقی ایرانی و موسیقی غربی… نه، آهنگسازها!
من هیچ فرقی بین آنها نمی بینم. از لحاظ کمپوزیسیون و زیبایی شناسی غربی، آثار بسیار درجه یک و خوبی در موسیقی ایرانی – چه موسیقی ای که برای سازهای ایرانی خودمان نوشته شده و چه موسیقی که اساسا برای ارکستر نوشته شده با سازهای دیگر ولی با صدادهندگی موسیقی ایرانی- داریم.
به نظر من آثاری داریم که در سطح عالی باشند ولی من دنبال این نیستم که بین این موسیقی ها مرز کشی کنم؛ چرا، اگر پیش بیاید که مفهومی که در یک کنسرت در ذهن من و بقیه شکل می گیرد نیاز به این داشته باشد که یک اثری از آهنگسازی ایرانی داشته باشیم، ما حتما از آن استفاده می کنیم یا اینکه در برنامه هایمان قرار می دهیم وگرنه من فرقی بین آنها نمی بینم.
پس اگر یک نوازنده آلمانی تار بزند، اشکالی ندارد. شاید او در تار و صدا دهنده آن چیزهایی پیدا کند که ما پیدا نکرده باشیم. یا ما ویولن بزنیم و چیزی در ویولن پیدا کنیم که ایتالیایی ها در ساز فلان آلمانی یا فرانسوی پیدا نکرده باشند؛ این ها همه ممکن است. به همین خاطر به نظر من بهتر است که برای موسیقی که یک زبان بین الملی است، جغرافیایی قائل نشویم. اگر آثار آهنگسازهایی مثل تاکمیتسو را که ژاپنی است را گوش کنید می بینید که کاملا در ژانر موسیقی کلاسیک ساخته شده ولی کاملا ژاپنی صدا می دهد.
اورژینالیتی و یونیک بودن چگونه حفظ می شود؟ در یک اثر خوب موسیقی آن آمبیانس و اتمسفری که در ذهن شخص آهنگساز وجود دارد و الهام گرفته از جغرافیایی است که در آن زندگی می کند، در اثرش پیاده می کند و یک اثر شاهکار را شکل می دهد. اثر تاکمیتسو کاملا با ارجینالیتی ژاپنی صدا می دهد ولی تکنیک های آهنگسازی و ارکستراسیون آن کاملا مثل موسیقی های معاصر خودش است.
آثار مسیان و بارتوک هم همینگونه است، حالا مثال فراوان است… آهنگسازهایی که ارجینالیتی در آثارشان با صدادهی موسیقی آن جغرافیا همراه است و برای آنها فرقی نمی کند با کدام ساز باید اجرا شود؛ آن ساز، شاید کوتو باشد؛ حالا ممکن است یک ساز ملی ژاپنی حضور داشته باشد ولی آمبیانسی که ممکن است از ثاثر بشنویم هیچ ارتباطی به موسیقی ژاپن نداشته باشد. در نهایت بهتر است که جغرافیا [نداشته باشیم] و مرزبندی نکنیم.
۱ نظر