استاد فقید علی تجویدی ضمن بازگویی ماجرای گردآوری و ثبت و ضبط ردیف موسیقی کلاسیک ایران و بیان اختلاف نظر برخی استادان در پارهای موارد، اختلاف در خصوص روایت های مختلف گوشه سلمک دستگاه شور را با ذکر پنج نمونه نغمه نگاری از روایتهای سازی و آوازی، نشان داده است (تجویدی، سلمک و ملمک، تهران: کتاب ماهور ۱۳۷۲: ۵۲ ـ ۵۷).
اختلاف جزئیات گوشهها در روایتهای مختلف ردیف طبیعی است. برخی از این اختلاف ها همانطور که تجویدی نیز اشاره نموده، شاید به واسطه ذوق و سلیقه شخصی راویان آنها باشد اما نهایتاً فضای کلی یک گوشه ثابت بوده و اینگونه اختلاف ها ماهوی نیستند. برخی اختلاف های دیگر نیز در طرح کلی یک دستگاه تأثیری نمیگذارند.
برای نمونه گوشهای همچون راز و نیاز در دستگاه همایون در ردیف میرزا عبدالله وجود دارد که در ردیف آقا حسین قلی دیده نمیشود. این گوشه صرفاً یک ملودی در بخشی از دستگاه همایون است و وجود و عدم آن در یک ردیف، در ماهیت و هویت آن دستگاه تأثیری نخواهد داشت.
اما اختلافی که در خصوص برخی گوشهها مانند گوشه سلمک دستگاه شور وجود دارد داستان دیگری است و شاید پرداختن به این مسئله توسط تجویدی، گویای آن باشد که این مورد، واجد چیزی متفاوت از سایر اختلافهاست.
نکته ظریف این اختلاف، تفاوت ماهوی این گوشه در ردیفهای سازی و آوازی است که در مقالهی تجویدی، علارغم اینکه نمونه های ذکر شده شامل ردیف های سازی و آوازی بوده اند، بدان اشاره ای نشده است. گفتنی است در ردیفهای آوازی (۱) عنوان سلمک به گوشهای اطلاق میشود که فواصل مد شور عیناً بر روی درجه چهارم بالای مد ظهور میکنند که در اینجا به عرف مألوف و متداول، از آن تحت عنوان «شور دوم» یاد خواهیم کرد.
بدین ترتیب در میان خوانندگان، سلمک گوشهای است برای ورود به شور دوم و با نغمهی شاهد مشترک با شهناز که گوشههای قرچه و رضوی و حسینی در پی آن و در درجاتی بالاتر اجرا میشوند. اما در ردیفهای سازی مختلف، این بخش از اجرای دستگاه شور با نامهایی همچون اوج یا آواز ثبت شدهاند و گوشهای با نام سلمک به هیچ عنوان به درگاه ورود به شور دوم و اساساً به شور دوم ارتباطی ندارد:
ردیفهای سازی |
نام گوشهای که نقطهی ورود به شور دوم است |
گوشه سلمک |
میرزا عبدالله |
اوج (درآمد پنجم) |
گوشهای سیار در مد دشتی |
آقا حسین قلی |
اوج |
ندارد |
نی داوود |
آواز |
تحریری در شور دوم |
موسی معروفی |
آواز |
دو گوشه سلمک مشابه سلمک ردیف میرزا عبدالله وجود دارد. با نامهای «سلمک» و «سلمک قسم دیگر» |
علی اکبر شهنازی (دوره عالی) |
آواز |
ندارد |
شاید بهتر میبود گوشهی مهمی که درگاه ورود به شور دوم است با یک نام مشخص در موسیقی کلاسیک ایران شناخته میشد. چنان که گوشه حصار در دستگاه چهارگاه نیز موقعیت و جایگاه مشابهی دارد و در آن فواصل مد چهارگاه (درآمد چهارگاه) در درجه پنجم بالای شاهد ظهور میکند لیکن در همه ردیفها و در ادبیات موسیقی کلاسیک ایران، همه جا با نام حصار به خوبی شناخته شده است. این در حالی است که حصار چهارگا، بسط و گسترش چندانی پیدا نمیکند و حداکثر تا درجه سوم و چهارم پیش می رود در حالی که سلمک که گذرگاهی به شوری دیگر بوده و تا درجه ششم و بیشتر (در قالب گوشههای عزال و حسینی و غیره) بسط مییابد و آغازگر گسترشی مهم و قابل توجه است، عنوان چندان روشنی در روایتهای سازی دستگاه شور ندارد.
گرچه ابهامات در خصوص گوشههای دستگاههای موسیقی کلاسیک ما فراوان است اما به نظر میرسد ابهامات در دستگاه شور، به نسبت بیش از سایر دستگاهها باشد که شاید این مسئله از گستردگی این دستگاه ناشی شده است. برای نمونه در حالی که حسینی گوشهای بسیار مهم و مشخص در سنت آوازی موسیقی کلاسیک ایران است، در ردیف میرزا عبدالله اساساً گوشهای به نام حسینی وجود نداشته و این مد با نامهای دیگری در این ردیف معرفی شده است که میتوان آن را موضوع یادداشتی دیگر قرار داد و آن را با یاد استاد تجویدی، «حسینی مسینی» نامید.
فصلنامه ماهور
پی نوشت
۱- ردیفهای آوازی مورد بررسی عبارت بوده اند از روایتهای: عبدالله دوامی، محمود کریمی، اسماعیل مهرتاش و نیز محمد رضا شجریان و نورالدین رضوی سروستانی.
متاسفانه در دستهبندی اجزایی که ساختار موسیقی ایرانی را تشکیل میدهد، از روشهای علمی و معیارهای صحیح استفاده نشده است.
اگرچه نغمههای بجا مانده از سالهای دور، بسیار ارزشمند و درخور حفظ و نگهداری هستند، اما باید شیوهای نوین برای شناخت ساختار موسیقی ایران بوجود آید، چه که نقل و از بر نمودن گوشهها، به تنهایی کافی نیست و حتی موجب کاهش خلاقیت و شرطی شدن ذهن میگردد. پدیدهای که در چند سال اخیر منجر به دلزدگیهایی نسبت به فراگیری موسیقی سنتی گشته است.
از طرفی دیگر واقعا در ساختار موسیقی ردیفی ایران، اگر به روایت حاضر کفایت کرده و در رعایت جزء به جزء آن تعصب به خرج دهیم، چیزی فراتر از همان نغماتی که سالهاست عینا در اجراهای مختلف موسیقی تکرار میگردد (و میتوان گفت فقط اشعار تغییر میکنند!) نخواهیم یافت.
البته اجراهای مبتکرانهی خاص از همین دستگاههای تکراری توسط اساتید بنام ایران وجود دارد که ظاهرا منطق فوق را زیر سوال میبرد، اما به هر جهت، خلاقیت هر چه بیشتر زمانی نمودار میگردد که روشی علمی و نه احساسی و سنتی برای فهماندن ساختار این هنر به هنرجویان به کار گرفته شود.