در هر حال وزیری قطعات بسیاری از جمله سمفونی نفت، بندباز، تصنیف هایی برای آواز و پیانو و … را به شیوه ی دوصدایی (diaphonic) و چندصدایی ساخته بود که در بسیاری از آن ها تأکید بسیاری بر تعدیل و تامپره کردن موسیقی ایرانی رفته بود. وزیری در موسیقی خود گامی با بیست و چهار ربع پرده به وجود آورد و با خارج کردن فواصل از حالت طبیعی خود، آن ربع پرده ها را مساوی فرض می نمود. با وجود این که بر اساس اصول و متدولوژی علمی موسیقی شناسی، انطباق فواصل تیِرس در هارمونی غربی با موسیقی ایرانی به همان صورتی که با اصول آکوستیکی حاکم بر موسیقی غربی سازگار بود، به دلیل نسبت ها، فواصل خاص و فونکسیون های اصوات تشکیل دهنده ی موسیقی ایرانی، منتفی می گردد.
اما روش وزیری در موسیقی، با تغییراتی در صورت و محتوای آن تا سال ها پس از آن و حتی دوره ی کنونی، مورد استفاده ی بسیاری از آهنگسازان ایرانی قرار گرفته است و سوای ناسازگاری ها و تناقضات درونی مبانی موسیقی وزیری، بسیاری از منتقدان، آثار وزیری را نقطه ی آغاز جریان موسوم به موسیقی ملی می دانند. روح الله خالقی، عبدالکریم دست افشان، جواد معروفی و حتی آهنگسازان نسل بعد هم چون فریدون شهبازیان،حسین یوسف زمانی، کامبیز روشن روان و … آثار فراوانی را به این شیوه خلق کردند.
اما پس از فروکش کردن تب تلاطم های جهانی رقابت های قدرت های غالب در جنگ جهانی دوم و بحران های داخلی، پرویز محمود در سال ۱۳۲۵ به جای علینقی وزیری سمت ریاست هنرستان را عهده دار شد و ارکستر سمفونیک تهران را جایگزین ارکستر هنرستان موسیقی که اغلب نوازندگان آن ها یکسان بودند، نمود.
روبیک گریگوریان نیز به جای خالقی بر مسند معاونت اداره ی موسیقی و هنرستان تکیه زد و از این رهگذر پیشنهاد حذف موسیقی ایرانی از برنامه ی هنرستان به شورای وزارت فرهنگ و معارف ارائه شد. تا آن زمان تقریباً کتاب خاص و مهمی به جز کتاب های معدود علینقی وزیری در ایران منتشر بود و کتاب های منتشره نیز خود متأثر از موسیقی غربی بود.
هرچند که وزیری اصرار داشت که برنامه ی اصلی موسیقی هنرستان، تدریس تئوری، مبانی و سازهای موسیقی ایرانی باشد و در کنار آن به موسیقی غرب نیز پرداخته شود(وزیری در زمان ریاست خود، یادگیری سازتار را به جای پیانو که در کلیه ی هنرستان ها و کنسرواتوارها معمول بود، اجباری نمود )، محمود نظریه ها و تئوری موسیقی وزیری را واجد صلاحیت نمی دانست و چنان که پیشتر اشاره شد با وجود این که از حضور موسیقی ایرانی و محلّی در حاشیه ی موسیقی غرب استقبال می نمود، این نوع موسیقی را به هیچ روی شایسته ی بحث و تدریس علمی نمی دانست.
بشنوید قسمتی از “رنگ دختر من” ساخته کلنل وزیری را
بنا بر نظریه میشل فوکو در باب جابجایی متن و حاشیه در گردش قدرت، ارکستر سمفونیک نیز دستخوش این گونه تغییر و تحولات مدیریتی و دیدگاه های مسئولان متبوع می گردید. در اواخر سال ۱۳۲۷، ارکستر سمفونیک تهران کنسرتی را به رهبری روبیک گریگوریان به روی صحنه برد که در آن قطعات «اوبرون» اثر کارل ماریا فون وبر، «سمفونی دوم» اثر بتهوون، «نوروز» اثر پرویز محمود و هم چنین کنسرتو ویولن برامس با همکاری کولت فرانتس سولیست توانای فرانسوی اجرا شد. پس از آن، در دی ماه همان سال گریگوریان اثری از خود را با عنوان «سوییت ایرانی» اجرا نمود.
حشمت سنجری، به عنوان سولیست کنسرتو ویولن بتهوون را با همکاری ارکستر به رهبری محمود اجرا کرد. اکنون تعداد نوازندگان ارکستر به پنجاه و سه نفر رسیده بود و در آخرین دوره رهبری محمود، آهنگسازان خلّاق و مبدّعی در صدد آفرینش آثاری ملهم از موسیقی ایرانی و متفاوت با شیوه ی مرسوم مکتب وزیری برآمدند. مرتضی حنانه، از جمله این آهنگسازان بود که برای نخستین بار دست به تجربیاتی در هارمونی زوج و تلفیق آن با موسیقی ایرانی زد.
دیدگاه ها ۳