گوران: نکته ای را راجع به فرشید پاتینیان بگویم. او از آن دسته نوازنده های ارکستری هست که وقتی در ارکستر شما می خواهید در مورد موسیقی معاصر صحبت کنید احساس می کنید که شما را به ادامه صحبتتان ترغیب می کند و من واقعا از این مسئله خوشحالم. همان طور که وقتی به چشمهای تک تک بچه های ارکستر نگاه می کنید چیزی جز همراهی و ارتباط عمیق بین آنها رد و بدل نمی شود و این مهمترین نکته ایست که من واقعا از آن خوشحالم. اول این را مدیون مایسرهایی می دانم که با دقت تمام احساس مسئولیت کردند و دوم اینکه در این کنسرت فیلارمونیک نوازنده هایی به غیر از مایسرها حضور دارند که بسیار توانا و خلاق هستند و باید آنها را در صحنه دید و به عنوان یک منتقد آنها در ارکستر احساس می کنم که در صحنه خواهند درخشید. آنها نسل جدیدی از نوازنده ها هستند که شاید کسی آنها را نشناسد ولی با بهترین کیفیت ممکن آمده اند و بیشترین تلاش را می کنند تا همپای مایسترها جلو بیایند و این موفقیت محصول تلاش مایسرها بود که با وسواس تمام سعی می کنند این ارتباطات را در ارکستر ایجاد کنند. صادقانه بگویم جای پدرام فریوسفی در این کنسرت خالی است ولی این تیم یکی از بهترین تیم هایی است که تا به حال داشته ام. بیشتر راجع به مایسرها می گویم و بعد خود ارکستر چون واقعا احساس می کنم وقتی از این تمرین بیرون می روم و قرار است استراحت کنم و یک یا دو دقیقه به تمرین فکر نکنم، با باور اینکه با این مایسرها در کنار هم هستیم، آرام می شوم و خیلی از این خوشحال هستم و امیدوارم که این همکاری بتواند ادامه داشته باشد.
آقای پاتینیان! آقای گوران می گفتند که ما وقتی موسیقی معاصر اجرا می کنیم شما با ایشان رزونانس دارید! (خنده) خودتان علاقه دارید و پیگیری می کنید؟
فرشید پاتینیان: مطمئنا هر کسی به آن سازی که علاقه دارد، به حواشی و هر آنچه دور آن ساز بگذرد هم همان مقدار علاقه دارد و کنترباس به عنوان سازی که می توان گفت عملا از اواسط قرن نوزدهم تکامل پیدا کرد و حرکت به جلو داشت و رپرتواری مخصوص به قرن بیستم را دارد و بیشتر در آن این دوران بسط و گسترش پیدا کرده است، بنابراین من هم همین قدر با آن زندگی کرده ام و خودم به شخصه آن را دوست دارم. یک موضوعی در این ارکستر وجود دارد که در کشور ما این به قبیل موارد پرداخته نمی شود و آن تعریف مفاهیم است. ما اینجا وقتی در رابطه با یک قطعه صحبت می کنیم، آرش گوران ممکن است در جایگاه مینستریال دایرکشن قرار بگیرد و در جایی در موضع کنداکتور قرار بگیرد و تفسیر خود را ارائه دهد یا اینکه ممکن است در اجرا یا مثلا در بحث پرفورمنس، با کیفیتی که پرفورمرها به آن فکر می کنند اجرا می شود، چیزی است که در ایران معمولا سابقه نداشته است و ما مثلا به کیفیت اجرایی در حدی که در کتابی یا فیلمی دیدیم یا شنیدیم اکتفا کرده ایم ولی اینجا واو به واو و نت به نت در پارتیتور آنالیز شده و همان ترتیب به ما گفته شده است و ما در یک تعامل، ترجمان آن را یک ارکستر خواهیم دید.
از همه مهمتر اینکه در بحث موسیقی معاصر، آرش گوران دغدغه هایی را حول این نوع موسیقی پیگیری می کند که فکر می کنم او از جامعه ای در آن زندگی می کند برداشت می کند (جامعه به طور کلی و نه فقط ایران، منظورم آنبیانسی کلی است که بر زندگی ما حاکم است) که از او پیروی می کند و این دقیقا همان نکته ای است که ما در مدرنیسم و پسامدرنیسم داریم و من خودم خیلی از این فضا لذت می برم. حالا همه اینها را در یک حوزه تخصصی مثل موسیقی ترجمه کنید مثل در اثری از آرو پارت یا مثل اجرایی از تاکمیتسو… افرادی از این دست که همه آنها مفاهیم اجتماعی دارند و به دنبال چنین ماجراهایی هستند. چون خودم از این موضوع لذت می برم، ترغیب می شوم که این موضوع بسط و گسترش درستی در ایران پیدا کند.
۱ نظر