چندی پیش با مقاله ای برخورد کردم با عنوان: نقدی کوتاه بر کتاب «پیوند شعر و موسیقی آوازی» اثر استاد حسین دهلوی نوشته مصطفی عبادی که با نگاهی به تاریخ انتشار آن متوجه شدم انتشار آن مربوط به دو سال پیش بوده است. در این نوشته، نویسنده با یک بیت شعر که در ابتدای مقاله آورده است، کلید مباحث مطرح شده اش را به دست خواننده می دهد و آن پیش فرضی آشناست: «مقاله ای بر اساس گفتمان مشهور ملی گرایی-غرب زدگی».
وجود آهنگساز در موسیقی ایرانی
منتقد در اولین مبحث خود به نقش آهنگساز در موسیقی ایرانی اشاره می کند و به نوعی وجود آهنگساز در موسیقی ایرانی را یک پدیده نو ظهور و تحت تاثیر غرب می داند: «استفاده از این واژه {آهنگساز} بسیاری از ابهامات را برای ما برطرف میسازد و روشنکنندهی بینش، نظرات و افقهای فکری استاد دهلوی در مورد موسیقی ایرانی است. در موسیقی کلاسیک ایرانی واژهای به نام آهنگساز عنوان بسیار جدیدی است که قدمت آن به دوران اواخر دورهی قاجاریه میرسد که همراه با تحولاتی که در موسیقی ایرانی صورت گرفت و تلاش شد تا جهانی شود! و با معیارهای موسیقی غربی تطابق داده شده و حتی تئوری آن از طریق خطا و علایم موسیقی غربی توضیح داده شود، به کار برده شد. از آنجایی که در موسیقی ایرانی همهی آفرینشها از طریق بداههسرایی و خلق در لحظه اتفاق میافتد به مانند شعر و شاعری، بنابراین هیچگونه ماهیت محاسباتی و ریاضیاتی در ساختار آثار موسیقی ایرانی قابل مشاهده نیست، و این خود نشات گرفته از مسایل متعددی از جمله؛ الهام گرفتن موسیقی کلاسیک ایرانی از موسیقی محلی ایران و ارتباط تنگاتنگ با ادبیات و شعر است. در موسیقی محلی ایران، نوازنده و آهنگساز و راوی و خواننده همه و همه تنها یک نفر است و این جزو ویژگیها و ذات موسیقی محلی ایران است که به موسیقی کلاسیک هم تسری یافته است، لذا شاید، یکی از دلایل وجود این ویژگی در موسیقی ایران نحوهی نگرش به انسان در فرهنگ شرقی و به طور اخص ایرانی است.»
ایراداتی که می توان به این بخش از نقد وارد کرد، مربوط به دو حوزه تاریخی و علمی موسیقی می شود؛ اول- از نظر تاریخی، ما در دوره های مختلف آهنگساز داشته ایم و اگر به رسالات قدیمی و نت نویسی های موسیقیدانان گذشته ایران توجه کنیم، آهنگسازان زیادی در تاریخ موسیقی ایران قابل شناسایی هستند که بسیاری از نوازندگان و پژوهشگران امروز ایران، در تکاپوی شناسایی و بازسازی این آثار بوده و هستند (۱) در دوره قاجار هم با اینکه حرفه آهنگسازی به طور کامل مستقل از نوازندگی نبوده (همانطور که در موسیقی غرب هم چنین پدیده ای در میان موسیقیدانان قرون وسطا، قابل شناسایی است)، آثاری داریم که ساخته یک نفر باشند و بتوان به آنها عنوان آهنگساز را داد. دوم- اولین کسی که با آثار فراوان خود در دوره قاجار به صورت حرفه ای از طرف موسیقی شناسان ایرانی آهنگساز محسوب می شود را درویش خان می دانند و اولین کسی که آهنگسازی را مستقل از نوازندگی پی گرفت روح الله خالقی است؛ هیچ کدام از اینها در جایی اعلام نکرده اند که قصد جهانی شدن موسیقی شان را داشته اند و به جز یکی دو نمونه، قطعه ای ندارند که در فرم های غربی تصنیف شده باشد. (۲)
پی نوشت
۱- شاید بتوان اولین حرکت جدی برای بازسازی آثار مربوط به قبل از دوره قاجار توسط مرتضی حنانه و فرهاد فخرالدینی دانست و پس از آن آثاری همچون: «شوق نامه»، «عجملر» و «رهاوی»
۲- آنها هم در واقع خصوصیات موسیقی ایرانی دارند و برای تنوع تا حدی تحت تاثیر موسیقی غربی تغییراتی کرده اند؛ برای مثال توجه کنید به «پولکا» اثر درویش خان.
۱ نظر