نگاهی به حضور مفهوم «کابوس» در موسیقی کلاسیک غرب
۱- جوزپه تارتینی (۱۷۷۰-۱۶۹۲) نوازنده و آهنگساز ایتالیایی، از مکتبآفرینان نوازندگی ویولن تا قبل از پاگانینی است. این موسیقیدان دورهی باروک، با وجود اینکه در طول حیات خود بیش از ۱۴۰ کنسرتو ویولون ساخت، اما امروزه بیشتر با اثری شناخته میشود که در سال ۱۷۱۳ و در ۲۱ سالگی پس از دیدن کابوسی آن را ساخته بود. کابوسی که در آن، شیطان بر سر قبض روح آهنگساز با او نزاع دارد و در جایی، از تارتینی میخواهد تا ویولوناش را به او دهد تا برایش بنوازد.
فارغ از افسانههایی که در اینباره گفته شده، بخشی از روایت خود آهنگساز از آن رخداد اینگونه است: «…نفسم بند آمده بود. از خواب پریدم. بلافاصله ویولونام را برداشتم تا دستکم بخشی از آنچه در خواب شنیده بودم را ثبت کنم. اما بیثمر بود! هرچند آنچه آن شب نوشتم بهترین موسیقیای بوده که تاکنون نوشتهام و من هنوز آن را چهچهی ابلیس میخوانم، اما تفاوت بین آنچه که من نوشتم و آنچه که محرک من برای این نوشتن بود آنقدر بزرگ است که اگر برایم ممکن بود تا بدون لذتی که موسیقی به من میدهد زندگی کنم، بی هیچ تردیدی ویولنام را میشکستم و برای همیشه از موسیقی خداحافظی میکردم.»
«سونات چهچههی ابلیس (۱)» (Devil’s Trill Sonata) با تمام پیشرفتهایی که در نوازندگی ویولون صورت گرفته و با در نظر گرفتن آخرین استانداردهای مدرن نوازندگی ویولون، هنوز به لحاظ اجرا اثری دشوار محسوب میشود. بی دلیل نبوده اگر نوازندگان ویولون قرن هجدهی به مطایبه میگفتهاند که دست چپ تارتینی شش انگشت داشتهاست. این اثر (که چهار موومان آن به ترتیب کند، تند، کند و تند هستند) با اینکه داستانی از یک کابوس را ورای خود دارد اما به لحاظ اتوسی و فضای کلی اثر، حتی در دو موومان کند آن، چندان نشانی از وهم و کابوس (به معنای مدرن آن) ندارد. شاید اگر افسانهای پشت این سونات نبود، این اثر نیز در کنار آثار دیگر تارتینی قرار میگرفت و در موضوع کابوس جایی نداشت.
بشنوید «سونات چهچه ابلیس» را اثر تارتینی
اگر به ماجرای خلق آن برگردیم، شاید بتوان گفت هرچند تارتینی از قدرت نوازندگی ابلیس نفسش بند آمده بوده ولی دورترین تصور یک آهنگساز دورهی باروک نیز حتی در ناخودآگاه خود، از فضاهای قرن بیستمی فاصلهی زیادی داشته و منطقاً چیزی غیر از این نمیتوانست باشد. در این اثر، چندان نشانی از عناصری موسیقایی که تداعیکنندهی مفهوم کابوس و التهابها و تنشهای آن باشد نیست و شنیدن آن صرفاً حسی از یک قطعهی تیپیکال باروک به شنونده میدهد.
پی نوشت
۱ – اصطلاح تریل در موسیقی به اجرای سریع و متوالی یک نوت و نوت بعد از آن اطلاق میشود. اما از آنجا که تا قرن نوزدهم برای این حالت، از واژهی “Shake” استفاده میشد، به نظر میرسد تارتینی بیشتر روی معنای لغوی تریل یعنی چهچهه تأکید داشته است. هر چند در متن اثر، به ویژه در کادانسها، تکنیک تریل، نقش دارد.
۱ نظر