گفتگوی هارمونیک | Harmony Talk

نگاهی به پیوند شعر و موسیقی آوازی اثر حسین دهلوی (۳)

بدیهی است که با درست بیان کردن سروده ی شاعر، می توان به مفهوم اصلی مورد نظر شاعر نزدیک شد، هر چند که شاید با خواندن نادرست آن ، خبر شعر معلوم گردد ولی آیا منظور شاعر کدام است؟ بطور قطع آنگونه که کلمات و طرز بیان جمله ها بدرستی ادا گردند. این مطلب نیز درست است که برخی از اشعار را با توجه به تعبیرهای متفاوت می توان به طُرُق مختلفی خواند که در این صورت نکته ی قابل اشاره این است که برای هر شعر البته که یک تعبیر کاملا ً شخصی وجود دارد اما در شرایطی که تصنیف ساز قصد ملودی پردازی بر روی آن شعر را دارد پسندیده تر است که با مراجعه به یکی از تعبیرهای معتبر و انتخاب یکی از آنها کار خود را شروع کند در غیر اینصورت هر تصنیف ساز می تواند به هر گونه ی درست و غلط ملودی پردازی را انجام دهد و مدعی این باشد که تعبیر من از آن شعر بدین گونه بود که عرضه شد.

در نتیجه با یک بازار بسیار آشفته روبرو خواهیم بود(کما اینکه اکنون نیز مشخصه های بک بازار آشفته همگی ملموس و قابل مشاهده هستند).

شاید از عواملی که موجب امتناعِ استفاده از اصول این کتاب باشد عدم مهارت لازم ، شناخت ،درک ، سواد کافی و شاید بی اهمیتی به مقوله ی درستی و نادرستی از طرف تصنیف ساز نسبت به شعر و موسیقی باشد که در نتیجه اینگونه تصنیف سازان بیشتر کلام را فدای موسیقی می کنند.

طبیعی است بدین صورت تصور شود که تصنیف ساز کار تخصصی آن آهنگ سازی است پس چطور می تواند موسیقی را فدای کلام کند، در حالی که تلاش اصلی او در راستای زیباتر کردن ملودی است.

در جواب می توان گفت تصنیف ساز اگر قرارنیست شعری که انتخاب کرده را با ملودی پردازی صحیح بزند و بخواند و مفهوم شعر را باادای نادرست کلمات در قالب شعر، کامل بیان نکند پس اصولاً چرا اصرار بر تصنیف سازی است!؟ اگر موسیقی برای این دسته افراد از اهمیت بیشتری برخوردار است فقط موسیقی بسازند، بدون کلام، تا لااقل ارزش شعر را با بیان نادرست کم نکنند.

البته به وضوح نمایان است که چرا تمایل به ساخت تصنیف بیشتر از ساخت قطعه موسیقی بی کلام است. می دانیم قدمت موسیقی آوازی نسبت به موسیقی سازی بیشتر است و هم اینکه موسیقی آوازی اساس موسیقی ما را تشکیل می دهد و نیز تحریم موسیقی در طی سالیان دراز تا گذشته ای نه چندان دور ادامه داشت که همین امور باعث شد جهت عملکرد خوانندگان آواز تغییر کند بدین ترتیب که منظور اصلی خوانندگان آواز، دیگر بیان شعر نبود بلکه شعر را تنها وسیله ای برای بیان موسیقی آوازی خود می دانستند و به همین نحو نیز استفاده می کردند نه آواز را برای شعر.

همچنین تصنیف سازان ترجیح می دادند که بیان موسیقی از لحاظ ملودی خوش آیند و زیبا باشد و موسیقی را فدای شعر نمی کردند بلکه به عکس عمل می نمودند لذا توجه به تلفیق شعر و موسیقی برای آنها در درجه ی اول اهمیت نبود و از آنجائیکه سردمداران و پرچمداران موسیقی ما نیز رویهم رفته بیشتر به موسیقی آوازی دامن زدند تا به موسیقی سازی، در نتیجه هنوز موسیقی بی کلام در فرهنگ ما جایگاه خود را پیدا نکرده است.

متعاقب آن طبع و سلیقۀ مردم نیز به سمتی می رود که موسیقیدانها آن را هدایت کردند و می کنند و چون اکثریت مخاطبان موسیقی بیشتر با موسیقی آوازی ارتباط برقرار می کنند موسیقی سازی را میان پرده ای در بین تصنیفها می دانند و طبیعی است اگر بیشترآهنگسازان به این هدف که با ساختۀ آنها مردم ارتباط قویتری پیدا می کنند، بیشترِِ وقت و انرژی خود را بر روی ساخت تصنیف متمرکز می کنند.

پس با توجه به شرایط موجود اهمیت وجودِ قواعدی برای پیوند کلام و موسیقی از گذشته بیشتر آشکار می شود و شایسته است به این مقوله بیشتر پرداخته شود و قابل فرض است اگر مطالب این کتاب در ساخته ها اعمال گردد می توان امید داشت که بلکه نظمی به این آشفته بازار ببخشد.

سامان ضرابی

سامان ضرابی

دیدگاه ها ۷

  • سلام
    آرزوی سلامت و طول عمر برای جناب دهلوی دارم و از شما تشکر می کنم که به این مطلب که راجع به موسیقی خودمان است پرداخته اید. البته کتاب دیگری (یا بهتر بگویم مجموعه مقالات) می شناسم به نام شعر و موسیقی از دکتر مهدی فروغ که تقدم و تاخر زمانی تالیف اون رو بر کتاب جناب دهلوی نمیدونم اما در اون کتاب هم مطالب ارزنده ای هست .

  • موافقم اما به نظر من چند نکته وجود دارد .
    اولا موسیقی موسیقیست و موسیقی ناب باید فارغ از کلام باشد و به خاطر عامه ی مردم نباید موسیقی را تبدیل به ابزار کرد .
    ثانیا اگر شعر ارجح باشد و در محوریت قرار گیرد چه نیازی به موسیقیست ؟ می توانیم دکلمه ضبط کنیم یا به انجمن های شب شعر برویم .
    سوما اگر مثلا خواننده ای یک شعر را صحیح بیان نمی کند ، نمی خواهد ارزش شعر را پایین بیاورد . همانطور که در مقاله اشاره شده موسیقی آوازی همراه با صدای انسان مقبول تر است ، حالا چه آن صدا نادرست باشد چه درست .

  • سنتور نی،سلام، ممنون از توجه شما به این مقاله.به گفته خود استاد دهلوی کتابها و جزواتی که در این مورد قبلا به چاپ رسید همه از دستنوشته های خود استاد بوده و این کتاب ما حصل تمامی آنهاست.

  • کامیار،سلام، ممنون از مشارکت در بحث. حق با شماست. گفته های من نیز در مقاله مغایرتی با نکاتی که گفتید نداره. اما در مورد نکته ی سوم، بله خواننده نمی خواهد ارزش شعر را کم کند کما اینکه شعری که میخواند از هر نظر برای او مقبول بوده و از ان حسی خاص گرفته، ولی شاید به خاطر بی توجهی و بی دقتی به این مسئله سهوا دچار چنین خطائی میشود.

  • سلام بنده هم دستی به قلم دارم ذره ای از دریای بیکران معرفت هنر شاعری دارم اما سالهاست که به این پاسخ نرسیدم اگر شعر و موسیقی تلفیقی از هم هستند آیا تعریف خاصی دارد مثل نت نویسی یا اوزان نویسی در ارتباط با این هماهنگی به نظر بنده حقیقت های پنهان شده یا در طول تاریخ از بین رفته و ما نمیتوانیم حرف آخر را بزنیم یعنی مستندی نداریم و از این ور تحقیق نداریم و موسیقی چون در مدارس عمومی نیس شاگردان ادبیات حتی پروفسرها هم نمیتوانن تعریف درست و دقیق ریاضی گونه بدهند من طالب آموختنم هر کسی هست بسم الله ۰۹۳۸۸۸۷۸۳۸۶

بیشتر بحث شده است