مقدمه ی خسوف، با کرشندوی غافلگیرانه ی ارکستر شروع می گردد و سپس با تغییر نوانس، باسون ها و ترومبون ها تم نخست را می نوازند. ترومپت ها، هورن ها یکی پس از دیگری وارد شده و سرانجام نوای کم حجم ویولن اول ها که تم مقدمه را بیان می کنند؛ موسیقی با آکوردها و فاصله های دیزونانس ادامه می یابد. رنگ آمیزی تاریک و ترکیبات صوتی به کار رفته، فضای تیره نخستین را در ابتدای ماجرای عاشورا، تداعی می نمایند.
سپس سپرانوها و آلتوها، نخستین جملات شعر را در نوانسی کم حجم به سان زمزمه های مذهبی آثار گلوک، نجوا می کنند. دیویزه چندبخشی مردان (تنورها و باس ها) که آواهایی را به صورت آکوردهای دو و سه بخشی در زیر جملات شعری می خوانند، فضای رازگونه ای را به اثر می بخشند.
بشنوید قسمتی از بخش اول “خسوف” ساخته دکتر سعید شریفیان را
باید توجه داشت که بیشتر جملات شعری خسوف، به منظور هر چه بیشتر نزدیک شدن به فضای مذهبی و گونه ایرانی آن (تعزیه) از جمله هایی کوتاه و فاصله های ملودیک نه چندان بلند تشکیل یافته اند (که بخش اول در فضای دستگاه همایون ساخته شده است).
در قسمت مقدمه، استفاده بجا از فاصله ی هفتم افزوده در بافت ملودیک قطعه، ایرانی بودن قطعه را بیش از هر تمهید دیگری نمایان می سازد.
“حرکت به مکه”، قسمت دوم خسوف با برنامه ریزی ارکسترال بسیار بدیعی همراه گردیده است؛ دوبله فلوت و پیانو که فاصله های دیزونانس را به طور متوالی می نوازند، پس از لحظاتی به آوای کر زنان می پیوندد. در این قسمت، تنالیته بیش از گذشته از حالت مانا و پایدار خویش خارج می گردد و اصولاً در هیچ بخشی، شاهد تثبیت کامل تنالیته نخواهیم بود.
طرح چندلایه و نوینی که دکتر سعید شریفیان در ارکستراسیون خسوف به کار برده است، به ضرس قاطع از ارکستراسیون های معمول آثار مذهبی اروپایی (قرن هجدهم و نوزدهم) دوری می جوید.
در خسوف با وجود بهره گیری از تمامی سازهای معمول در ارکستر سمفونیک حجیم، هیچ گاه بسان آثار کلاسیک مذهبی (رکوییم k747 اثر موزار)، ارکستر کامل (tutti) بخش گسترده ای از پارتیتور را در بر نمی گیرد.
بشنوید قسمتی از بخش دوم “خسوف” ساخته دکتر سعید شریفیان را
از زاویه ای دیگر، خسوف را نمی توان در زمره آثار موسوم به موسیقی خطی دسته بندی کرد. گونه ای از موسیقی که توده های عظیم هارمونیک و وزن نسبی هر خط پارتیتور، حضوری هم زمان دارند.
یکی از اهداف مهم در تنظیم موسیقی خسوف، به گوش رساندن اصوات مجزا، فضا گذاری و نماساندن “صوت رهبر” (voice leading) می باشد. در ارکستراسیون این اثر، بر خلاف بیشتر آثار سمفونیک ایرانی از تضاد خیلی زیاد برای رنگ آمیزی قطعه استفاده نشده است. گاهی دوبله بالاترین صوت در اکتاو (بعضاً دو اکتاو) و دوبله بم ترین صوت در یک اکتاو پایین تر بسیار در بطن اثر خوش درخشیده است.
در طرح موزیکال خسوف، دکتر شریفیان نکاتی را مدنظر قرار داده است که می توان این تمایلات خصوصی را که گاه در آثار آهنگسازان مدرن نیز دیده می شود، چنین مورد بررسی قرار داد:
موسیقی خسوف، واکنشی است علیه شیوه پیچیده مختص موسیقی ارکستری که در اواخر قرن نوزدهم وجود داشت.
(برای نمونه، آثار رالف واون ویلیامز، به ویژه واریاسیون هایی برای ارکستر و راپسودی نورفولک یا آثار هکتور برلیوز، سمفونی فانتاستیک یا راهنمای ارکستر برای جوانان اثر بنجامین بریتن). شریفیان در این اثر برای تاکید بر غنای دراماتیک اثر خود، عموماً اصوات نازک خطی کنترپوانتیک و روشن را در بیشتر مواقع ترجیح داده است. تغییرات در ارکستراسیون فراوان اتفاق می افتد و بخش های جداگانه تا اندازه ای استقلال و حالتی گسسته دارند.
برای کسب صداهای واضح تر و غیر شلوغ، غالبا از دوبله های اکتاو دوری شده است.
با وجود عدم تثبیت تنالیته، گروهی از نت هایی که اشاراتی به تنالیته دارند (نه ایده ی استیناتو) در سرتاسر هر بخش ظاهر می گردند؛ هر چند که در مواقعی، از تدبیر تکه تکه کردن و تجزیه (fragmentation) که اساسا ریشه در موسیقی قرن بیستمی و سریالیستیک دارند، بهره گرفته شده است.
در بخش سوم، “طواف کعبه”، خط ملودیک شعر ، “طواف کعبه جان را به پای شوق پیمودیم …” میان چندین بخش تقسیم شده و تکه تکه کردن “ردیف اصلی” هم چنان ادامه می یابد.
بشنوید قسمتی از بخش سوم “خسوف” ساخته دکتر سعید شریفیان را
جابجایی اکتاو که اساساً تدبیری متعلق به سنت موسیقی مدرن است، در گروه نویسی به صورت تکه تکه به کار می رود. هر چند که پرش های خیلی بزرگ روی سازی مانند پیانو قابل اجراست، اما این فواصل مشکلات بسیاری را از نظر وسعت صوتی برای سازهای ارکستری سبب می شود. (یکی از اصلی ترین دلایل استفاده از ارکستر سمفونیک کرایوا رومانی، دشواری تکنیکی این اثر و نقصان های پرشمار ارکستر سمفونیک تهران در اجرای یکدست و پاکیزه ی آن بود، با این وجود بعد ها استفاده از ارکستر های خارجی به یک مد تبلیغاتی در میان موزیسین های ایرانی بدل گردید!)
چنان چه علاقه مندان به مباحث فلسفه هنر اذعان دارند، مفهوم نقطه گذاری (pointillistic) از مکتب نقاشی فرانسه وام گرفته شده است. در این روش، نقطه های کوچک رنگ های خالص را برای کسب افه آن در تصویر به کار می برند. تنوع امپرسیونیستی که از تکه های کوچک رنگ های صوتی و افه های ظریف تشکیل شده است، از نخستین نشانه های این تدبیر در ارکستراسیون خسوف می باشد.
شخصا زمانی که گروه کر و تک خوان ایرانی، جمله “طواف کعبه ی جان را…” می خوانند را یکی از نقاط عطف و بسیار تاثیر گذار این اثر می دانم. یکی از آن معدود لحظاتی که حقیقتا، شنونده بی واسطه با عمق احساسات درونی خویش ارتباط برقرار می کند. شاید، این ایده بدیع و زیبا را بتوان با تکنیک هوکت کردن (hocketing) که در موسیقی پلی فونی قرون وسطی به کار می رفت، مشابه دانست. در این شیوه، ملودی به موتیف های کوتاه تقسیم می شود.
۱ نظر