“چهارمضراب دشتی” با اجرای گروه سنتور ارکستر مضرابی، دهمین قسمت از این کنسرت است که یکی از چشمگیرترین قسمتهای این برنامه است. این چهارمضراب یکی از چندین چهارمضراب دشتی فرامرز پایور است که محبوب نوازندگان این ساز است و قطعه ای به غایت زیبا و تکنیکی برای سنتور نوازان؛ انتخاب این قطعه برای اجرا با این تعداد سنتور، نشان از جسارت بالای گروه و رهبر آن دارد.
قطعه بعدی که یازدهمین قسمت از برنامه است، تصنیف بسیار ضعیف “شراب عشق” است. “شراب عشق” تصنیفی است که بارها در کتاب “پیوند شعر و موسیقی” این آهنگساز، مورد مثال قرار گرفته و الحق یکی از بی اشکال ترین و در عین حال سردترین ساخته های خالق “بیژن و منیژه” است. در این تصنیف به وضوح قالب شدن وجه علمی (و بالطبع دور از خلاقیت) آهنگساز، مشخص است.
همیشه در برخوردهایی که با این شخصیت بزرگ هنری داشته ام این سئوال برایم پیش می آمده که چطور مغزی که مملو از فرمول و قواعد و قوانین است، به صورتی تغییر شکل می دهد که ناگهان “دئو برای سنتور” و “بیژن و منیژه” با آن ترکیب جدید و خلاقانه را پدید می آورد؟
حسین دهلوی حتی در تنظیمهایش از قطعات وزیری و صبا (مخصوصا در “بند باز” و “به زندان”) به شکلی کل اثر را مورد بازسازی قرار می دهد که حال و هوای کار به شکل عمیقی تغییر میکند، گویی هیچ سابقه شنیداری و الگویی در طی این سالها در ذهن دهلوی ثبت نشده!
ولی وقتی پای قوانین خاصی مثل پیوند شعر و موسیقی پیش می آید، این قالبها به قدری دست و پاگیر و خشک می شوند که ذوق بی نظیر دهلوی را به بند می کشند و تصانیفی مانند “شراب عشق” بوجود می آیند که هیچ چیزش شبیه آثار دهلوی نیست به جز غلط نداشتن “پیوند شعر و موسیقی” آن!
البته ذکر این نکته لازم است که به خودی خود، قواعد پیوند شعر موسیقی که دهلوی در کتاب خود مورد معرفی قرار می دهد باعث سردی یا کلیشه ای شدن تصنیفی نمیشود، (همانطور که بسیاری از تصنیف های مرتضی محجوبی و علی تجویدی، این قواعد را رعایت میکند) ولی وقتی بدون هیچ پیش زمینه و حال خاصی، با شعر مواجه شویم، بدون شک دم دست ترین ملودی ها هم تولید خواهد شد.
قسمت دوازدهم و پایانی این دی وی دی، “فانتزی برای گروه تنبک و ارکستر مضرابی” است که قبلا هم این اثر را در آلبوم آثار حسین دهلوی، با تنظیم برای “ارکستر ملی” شنیده ایم. در این قطعه هم چهارچوب، ریتم های پیش ساخته مرحوم حسین تهرانی، دست آهنگساز را بسته است البته نه به شدت “شراب عشق” ولی از نظر سطح آهنگسازی، قابل مقایسه با دیگر ساخته های آهنگساز نیست. هرچند وقتی ریتم های تهرانی را مجسم می کنیم، متوجه می شویم، دهلوی خلاقیت قابل توجهی در گذاشتن ملودی بر روی ریتمها داشته که شاید به ندرت این توانایی را کسی داشته باشد.
آلبوم تصویری “ارکستر مضرابی”، با اینکه به هیچ وجه در حد و اندازه آثاری که پیشتر از دهلوی شنیدیم نیست ولی باز کننده دریچه ای است به سوی صدای هایی جدید از موسیقی ایرانی که در اقلا ۴ ترک از این دی وی دی، این موضوع ثابت شده است و اگر بقیه ترکها نیز همچون قسمتهای نام برده، فضای اصلی آنها مضرابی بود، بدون شک با اثری قوی تر برخورد داشتیم.
قسمتی از اجرای “نخست گلبانگ مضرابی” را ببینید
دهلوی در جلد این اثر، ابراز امیدواری می کند که برای این نوع ارکستر هم آهنگسازان، قطعه بنویسند تا رپرتوار این ارکستر گسترش پیدا کند هرچند شاید این حرکتها فقط از شخص دهلوی برآید که چنین همتی داشته باشد که برای کوچکترین و کم اهمیت ترین مسائل ارکستری، استانداردی را با کمک متخصصین تعیین می کند!
به یاد دارم که حتی در تلاش قابل ستایشی که سال گذشته برای احیا این ارکستر بوجود آمد، رهبر آن ارکستر قصد داشت سازهای جدیدی مانند رباب، سنتور سوپرانو (و برای تبدیل آن به یک ارکستر ملی از سازهایی مانند کمانچه و قیچک) استفاده کند که بعید است که حسین دهلوی خود چنین کاری کند و اجازه دهد، چند سازی که هنوز در مورد منطق آکوستیکی آنها سئوالاتی مطرح است به راحتی وارد ارکستر شوند.
بطور کلی ارکستر مضرابی ارکستری است با مشکلات زیاد؛ از کوک سازها گرفته تا نحوه هماهنگ کردن زخمه ها گرفته تا جنس مضراب و … رپرتوار این ارکستر نیز فعلا بسیار محدود است و جمع کردن نوازندگانی که تا این حد توانایی داشته باشند نیز بسیار مشکل (فراموش نکنیم که در ترکیب این ارکستر مهرداد دلنوازی، ملیحه سعیدی، حسین بهروزی نیا و چندین شاگرد درجه یک فرامرز پایور حضور داشتند که این افراد سرگروه دسته سازهای تخصصیشان بودند.)
در نمونه اجرایی که در فیلم مشاهده میشود با توجه به دقت بسیار زیادی که روی کوک، نوع تقریبا یکسان مضرابها و هماهنگی زده شدن مضرابها شده و با توجه به نوازندگان ماهری که ذکر آن آمد، هنوز صدای ارکستر از کیفیت درجه یکی بهره مند نیست و در تمام موارد نام برده تا حدی ضعف دیده می شود (البته صدابرداری ضعیف هم به شنیده شدن صداهای غیر ضروری از ارکستر اضافه کنید) و کلا کار با این ارکستر چندین برابر کار با ارکسترهای زهی یا بادی و … مشکلتر است به صورتی که انگار تمام نوازندگان پیتزیکاتو می زنند و همواره مشکل روی هم نیافتادن زخمه ها وجود دارد؛ دقیقا همین مشکل را ارکسترهای چنگ نوازی که در دنیا فعال هستند دارند.
البته چنانکه در جلد این آلبوم، آهنگساز از تجربیاتش گفته، این ارکستر با سه استاندارد می تواند بدون مشکل صدا دهی کار کند که ارکستر کوچک ۲۸ تا ۳۳ نفری، ارکستر متوسط ۶۴ تا ۶۶ نفری و ارکستر بزرگ ۹۴ تا ۱۳۰ نفری است.
با توجه به شرایط فعلی، این ارکستر احتمالا در صورتی که بخواهد فعالیت کند باید به همان شکل ارکستر مضرابی کوچک فعال باشد البته اگر ذوق آهنگسازی هنوز جوشان باشد که بشود این رپرتوار را گسترش داد!
سلام…
دست مریزاد ، عجب نقد با ظرافت و پر صلابتی ،(جز به جز) – مثل نوشته های بالزاک بزرگ ، قلمتان همیشه پر بار باشد .
salam,Sayte shoma behtari sayte mosighi iran ast.Lotfan ghataat tasviri bishtari az Ostadan Payvar<,ZARIF,Esmaili roye web site bogzarid