از کتابهای خوب دیگر در زمینه ی تاریخ موسیقی ایران «چشم انداز موسیقی ایران» (۱۳۶۹) و «تاریخ تحول ضبط موسیقی در ایران» (۱۳۶۶) هر دو تألیف دکتر ساسان سپنتا است که هر دو اثر با ویرایش توسط خود نویسنده در ده ه ی هفتاد و هشتاد شمسی مجدداً چاپ شدند و کتاب «پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی در تشکیلات نظامی دوره ی قاجاریه» (۱۳۸۱) نوشته ی علی بلوکباشی و یحیی شهیدی است.
در مرحله بعدی از نظر بداعت و کیفیت «تاریخ موسیقی ایران» (۱۳۷۷) نوشته ی روح انگیز راهگانی، «زمینه ی شناخت موسیقی ایرانی» (۱۳۶۱) نوشته ی فریدون جنیدی که بیشتر براساس ادبیات به حدسیات در موسیقی ایران قبل از اسلام پرداخته است و این کتاب با ویرایش جدید با عنوان «نوای خوش ایران» در سال ۱۳۹۳ تجدید چاپ شد، «تاریخ مختصر موسیقی ایران» (۱۳۸۹) نوشته ی تقی بینش و همچنین سالنامه نگاری های علیرضا میرعلینقی (از ۱۳۷۳) را می توانم معرفی کنم.
در سالهای ده های شصت و هفتاد شمسی هم تعدادی کتابچه توسط حسینعلی ملاح که مقالات متعددی را در زمینه ی تاریخ دوران های مختلف تاریخ موسیقی ایران در پیش از انقلاب ایران نوشته بود، نوشته و منتشر شد که با تمرکز بر زندگی یک موسیقیدان به قسمتی از تاریخ موسیقی معاصر پرداخته بود (به عنوان نمونه زندگینامه ی درویش خان).
در این اواخر کتابی با عنوان «تاریخ شناسی موسیقی و ردیف موسیقی ایران» (۱۳۸۷) توسط محمدجوادکسایی نوشته و منتشر شد که صرفنظر از مطالب داخل کتاب، ظاهراً اشکالی در عنوان آن وجود دارد: «تاریخ شناسی» که معادل انگلیسی آن احتمالاً باید “Historiology” باشد که چنین “Historiology” در پشت جلد نوشته شده و اصطلاح متداولی نیست و با توجه به متن کتاب می توان حدس زد که احتمالاً منظور نویسنده از تاریخشناسی «تبارشناسی» بوده که معادل “Genealogy” در انگلیسی است و یا گاهشماری و ترتیب وقایع بوده که معادل “Genealogy” است.
مقاله ای با عنوان «نقد تاریخ نگاری موسیقی ایرانی» در شماره ی نهم فصنامه ی موسیقی ماهور توسط خسرو جعفرزاده نوشته شده است که موارد مطروحه در آن عموماً صحیح و بهجاست. مانند این که درتاریخ نگاری ها عامل نژاد و زبان به جای تقسیم بندی برمبنای دورانها، سبکها و مکاتب معیار قرارگرفته است.
و اما کتاب «تاریخ جامع ایران عنوان مجموعه ای است ۲۰ جلدی، مشتمل بر وجوه مختلف تاریخ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران از دوران پیش از اسلام تا انقراض قاجار.
مراد از ایران در این مجموعه، دنیای ایرانی یا ایران فرهنگی است که همواره قلمروی گسترده تر از مرزهای جغرافیایی این سرزمین را شامل می شده است. جلدهای هجدهم و نوزدهم مجموعه مخصوصِ تاریخ هنر و معماری ایران شامل هنرهای «دستی و تزئینی و نمایشی و آئینی، موسیقی و معماری است» و در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است.
محمدرضا پهلوی
(۱۳۲۰-۱۳۵۷)
سوم شهریور ۱۳۲۰ با آغاز جنگ جهانی دوم و ورود قوای متفقین به ایران شرایط استخدامی موسیقی دانان چک در هنرستان مختل ناچار به ترک ایران شدند. با خروج آنها تعدادی از کلاس های هنرستان تعطیل شد. مین باشیان در مهرماه ۱۳۲۰ توسط وزیر فرهنگ (دکتر عیسی صدیق) کابینه فروغی از ریاست اداره موسیقی کشور و ریاست هنرستان برکنار شد. صادق هدایت که ریاست دفتر اداره موسیقی را بر عهده داشت، نیمایوشیج و عبدالحسین نوشین که در اداره موسیقی کشور مشغول بکار بودند و با مجله موسیقی فعالیت داشتند نیز از کار برکنار شدند. هفدهم مهر ۱۳۲۰ ریاست هنرستان و اداره موسیقی کشور به علینقی وزیری استاد دانشگاه طهران واگذار و روح الله خالقی به معاونت او منصوب شد. فعالیت های وزیری مجدداً از سرگرفته شد. در مهرماه ۱۳۲۰ شعبه موسیقی نظام از هنرستان حذف شد.
وزیری در حفظ موسیقی ملی کوشا بود و عقیده داشت موسیقی ایرانی باید پایه و اساس برنامه هنرستان قرار گیرد و همزمان با آن موسیقی غربی نیز تعلیم داده شود، از اینرو با انتساب او به ریاست هنرستان، آموزش موسیقی ایرانی از سال ۱۳۱۳ از برنامه هنرستان حذف شده بود مجدداً به هنرستان راه یافت. این اقدام جدید کشمکشها و درگیریهای زیادی در برداشت بطوریکه مخالفت گروهی از هنرجویان موسیقی را برانگیخت و در هنرستان دست به اعتصاب زدند و گزارش آن در بیستم آبانماه ۱۳۲۰ در روزنامه تجدد ایران درج گردید. پس از مشکلات زیاد درنهایت نظر وزیری مبنی بر آموزش همزمان موسیقی ایرانی و غربی فراگیری تار توسط شورایعالی فرهنگ تصویب و در سال ۱۳۲۱ در اساسنامه جدید هنرستان گنجانده شد.
وزیری از جمله کسانی بود که درصدد علمی کردن موسیقی ایران برآمد. پرویز محمود که به ریاست ارکستر سنفونیک منصوب گردیده بود از جمله کسانی بود که با موسیقی ایرانی مخالف نبود ولی با حذف آن از برنامه هنرستان موافق بود زیرا معتقد بود موسیقی ایرانی از نظر آموزشی فاقد سیستم، روش و کتابهای فنی و نظری است و نباید پایه تعلیمات آموزشگاه موسیقی قرار گیرد. و معتقد بود هنرجویان با فراگیری شیوه علمی موسیقی بین المللی به راحتی قادر به تنظیم آهنگهای ایرانی خواهند بود بدون اینکه ویژگی ملی خود را از دست بدهند، بر خلاف مین باشیان که از اساس با موسیقی ایرانی مخالف بود، او برای موسیقی ایرانی اهمیت و احترام قائل بود.
سال ۱۳۲۰ ارکستر هنرستان موسیقی که با عزیمت موسیقی دانان چک چند ماه به حالت تعطیل درآمده بود با تلاش پرویز محمود و همکاری فارغ التحصیلان هنرستان، و نوازندگان ارکستر رادیو که با ترک نوازندگان چک به حالت تعطیل درآمده بود و سایر نوازندگان، تجدید سازمان شد و بعد از شش ماه در تاریخ ۲۶/۱۱/۱۳۲۰ در سینما طهران اولین کنسرت خود را به نفع بنگاه حمایت مادران برگزار کرد. در این کنسرت که آهنگساز و رهبر بزرگ شوروی لئون کنِی پر شرکت داشت آثاری از وزیری، خالقی و کنی پر اجرا شد.
در همین سال ارکستر کوچک هنرستان کنسرتی به مناسبت ورود هنرمندان تاجیک به ایران در هنرستان موسیقی اجرا نمود. در این برنامه علاوه بر چند آهنگ اروپائی قطعاتی مانند خریدار تو و رنگ زیبا از وزیری همراه با آواز عبدالعلی وزیری و ویولن تنهای صبا و سنتور تنهای حبیب سماعی و تار حسین سنجری اجرا گردید.
بعداً پرویز محمود به علت اختلافی که با وزیری پیدا کرد هنرستان را ترک کرد و سرژخوتسیف که از هنرآموزان ویولن هنرستان بود موقتاً رهبری ارکستر هنرستان را به عهده گرفت. پرویز محمود سال ۱۳۲۲ با همکاری نوازندگان ارکستر هنرستان به تشکیل ارکستر سنفونیک طهران (ارکستر سنفونیک آزاد) که به هیچکدام از سازمانهای رسمی دولتی نبود، پرداخت و در همان سال در دانشگاه طهران و سینما کریستال به اجرای کنسرت پرداخت.
در سال ۱۳۲۳، توسط چند تن از اساتید موسیقی کلاسیک، پیشنهاد حذف موسیقی ایرانی از هنرستان عالی موسیقی و هنرستان را به صورت کنسرواتور درآوردن و محل آموزش موسیقی بین المللی قرار دادن، در وزارت فرهنگ مطرح گردید و پیشنهاد شد برای آموزش موسیقی ملی هنرستان مخصوص و جداگانه ای تأسیس شود.
روح الله خالقی معاون اداره موسیقی کشور بمنظور حمایت از موسیقی ملی در اسفند سال ۱۳۲۳ «ارکستر انجمن دوستداران موسیقی ملی» را با همکاری نوازندگان آزاد و هنرآموزان اداره موسیقی کشور تأسیس نمود. این ارکستر در اردیبهشت ۱۳۲۳ اولین کنسرت خود را برگزار کرد و رادیو، اداره موسیقی کشور و تابستانها در شهرهای بزرگ کنسرت برگزار می نمود و به اجرای نمونه هایی از آهنگهای محلی که خالقی تنظیم کرده بود می پرداخت.
از آنجا که فعالیت و گسترش «انجمن دوستداران موسیقی ملی» و رسمی شدن آن نیاز به سازمان، تدوین اساسنامه و ثبت مراجع قانونی داشت جلساتی توسط تعدادی از اساتید و گروهی از دوستداران موسیقی تشکیل گردید و بعد از مشورت نام «انجمن دوستداران موسیقی ملی» به «انجمن موسیقی ملی» تغییر یافت. اساسنامه انجمن تدوین و مراحل قانونی آن ثبت گردید و مهر ۱۳۲۳ رسماً مشغول بکار شد. دایر نمودن مدرسه موسیقی ملی از مواردی بود که در اساس نامه انجمن پیش بینی شده بود. افرادی که برای اداره انجمن انتخاب شده بود عبارت اند از:
۱-فرح الله بهرامی (دبیر اعظم)، رئیس انجمن موسیقی ملی.
۲-علینقی وزیری (رئیس اداره موسیقی) نایب رئیس انجمن موسیقی ملی.
۳-روح الله خالقی (معاون اداره موسیقی) دبیر انجمن موسیقی ملی.
اعضای انجمن عبارت بودند از» دکتر علی فرهمندی، محمد علی جاهد، حسینعلی ملاح، لطف الله مفخم پایان، مهدی مفتاح و …
سال ۱۳۲۳ ارکستر انجمن متشکل از ۲۹ نوازنده زبردست بود که اکثرشان از شخصیتهای برجسته هنری بودند و بعدها مقام استادی کسب کردند مانند ابوالحسن صبا، موسی معروفی، عبدالعلی وزیری، مهدی برکشکی، حسین تهرانی، حسینعلی ملاح، جواد معروفی، حبیب سماعی، علی محمد خادم میثاق، جواد بدیع زاده، احمد فروتن، نصرالله زرین پنجه، مهدی خالدی، مهدی مفتاح، علی زاهدی، اکبر محسن، لطف الله مبشری، لطف الله مجد، بهاء الدین بامشاد، محمود تاج بخش، منوچهر محمودی، قاسم نیک پور، ابراهیم منصوری، یحیی معتمد وزیری، محمد جمالی فروز، احمد عاشور پور، سلیمان روح افزا، حسینعلی وزیری تبار و هادی نراقی.
در سال ۱۳۲۴ با کناره گیری دبیر اعظم بهرامی از ریاست انجمن موسیقی ملی علینقی وزیری جایگزین او و روح الله خالقی به نیابت ریاست انجمن برگزیده شد.
سال ۱۳۲۵ با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم تحولاتی در موسیقی ایجاد شد.
انتشار مجله هنری چنگ به سر دبیری لطف الله مفخم پایان یکی از اقدامات انجمن بود. مجله چنگ که امتیاز و مدیریت آن از آن خالقی بود و به طور فصلی و فقط در چهار شماره چاپ شد که شماره یکم آن در فروردین ۱۳۲۵ به چاپ رسید. دایر نمودن یک کلاس شبانه به منظور آموزش موسیقی در محل انجمن به سرپرستی حسینعلی ملاح یکی دیگر از اقدامات انجمن بود.
تحولات سیاسی آذربایجان در بهمن سال ۱۳۲۴ موجب تشکیل هنرستان « هنرهای زیبایی» تبریز توسط فرقۀ دمکرات شد که به تدریس موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی،…. می پرداخت. سال ۱۳۲۵ رادیو تبریز تأسیس شد و « انجمن فیلارمونیک تبریز» متشکل از چهل و پنج نوازندۀ موجود در آذربایجان توسط جهنگیر جهانگیراف تشکیل شد. فرقۀ دمکرات در مدارس به تعلیم سرود می پرداخت. واقعۀ ۲۱ آذر ۱۳۲۵ موجب تعطیل شدن « هنرهای زیبا» و «انجمن فیلارمونیک» تبریز شد.
وزیری از سال ۱۳۲۰ به مدت پنج سال در شرایط دشوار و نابسامان آن زمان به خوبی از عهده اداره هنرستان موسیقی برآمد، در این زمان موسیقی ایرانی در هنرستان از جایگاه ویژه ای برخوردار بود اما از مهر ۱۳۲۵ با تغیر اوضاع مجدد موسیقی غربی بر موسیقی کشور تسلط یافت زیرا پرویز محمود به ریاست هنرستان و اداه موسیقی کشور منصوب و جایگزین وزیری شد و روبیک گریگوریان به جای خالقی معاون اداره موسیقی و هنرستان شد و این انتساب تا تابستان ۱۳۲۸ ادامه داشت.
لا انتساب پرویز محمود به ریاست هنرستان، « ارکستر سنفونیک تهران» جایگزین « ارکستر هنرستان موسیقی» شد و روبیک گریگوریان رهبری آن را به عهده گرفت. ارکستر سونفونیک تهران نیز به فعالیت خود ادامه می داد.
محمود به منظور حذف موسیقی ایرانی از برنامۀ هنرستان و تغییر آن به صورت کنسرواتوار و تغییر اساسنامه هنرستان که هنوز همان اساسنامه مهر ۱۳۲۱ بود پیشنهادهایی به وزارت فرهنگ ارائه نمود؛ و با پیگیری، پیشنهادهایش در اداره هنرهای زیبا مورد تأئید قرار گرفت و تصویب شد.
سال ۱۳۲۵ گروه کر هنرستان عالی به رهبری روبیک گریگوریان تشکیل شد، او برای اولین لار آواز محلی را برای گروه آواز جمعی تنظیم نمود.
از سال ۱۳۲۵ به بعد ترویج و اشاعه موسیقی غربی انسجام بیشتری بخود گرفت به طوریکه اپراهای غربی در ایران به اجرا در آمد، ارکستر سنفونیک پربار تر شد و آثار ارزنده ای در زمینۀ موسیقی آوازهای گروهی، موسیقی سنفونیک و ….. توسط آهنگسازان ایرانی عرضه شد. رادیو تهران نقش اساسی در معرفی و شناسایی موسیقی غرب داشت بطوریکه موسیقی کلاسیک به شکل زنده توسط ارکستر خارجی از رادیو پخش می شد.
اسفند۱۳۲۵ برنامه ای از رادیو، به برنامه موسیقی کلاسیک و تفسیر آن اختصاص داشت. سعدی حسنی هفت سال اداره این برنامه را بر عهده داشت. پس از او آمانوئل ملک اصلانیان و هوشنگ پرتوی اداره آن را به عهده گرفتند. در همین دوران « جمعیت دوستداران فرهنگ فرانسه» توسط گروهی از فارغ التحصیلان فرانسه به وجود آمد، منیره وکیلی سولیست گروه آواز این جمعیت را به عهده داشت.
رشد و اشاعۀ موسیقی غربی و فعالیت های آواز غربی از سال ۱۳۲۵ تا ۲۹ پر رونق ترین دوران خود را پیمود.
سال ۱۳۲۵ لیلی بارا خوانندۀ اپرا به ایران آمد، چند برنامه اجرا نمود و در هنرستان به آموزش آواز غربی پرداخت. برای اولین بار در ایران طرز صحیح خواندن و درست بازی کردن اپرا توسط او تعلیم داده شد.
در سال ۱۳۲۶ در کنار اداره کل نگارش وزارت فرهنگ، اداره ای تحت عنوان « هنرهای زیبا» به وجود آمد که هدف آن پیشرفت و نظارت بر کلیۀ امور هنری بود و هنرستان موسیقی تحت نظارت این اداره درآمد. کمیسیون « موسیقی ملی و بین المللی» یکی از کمیسیونهای شورایعالی نگارش و هنرهای زیبا بود که به تدوین اساسنامه می پرداخت.
پیشنهاد پرویز محمود مبنی بر حذف موسیقی ایرانی از برنامۀ هنرستان توسط کمیسیونی با شرکت دکتر فرهمندی، علینقی وزیری، پرویز محمود، غلامحسین مین باشیان و بدیع الزمان فروزانفر تصویب گردید. همچنین ضرورت وجود هنرستان موسیقی ملی احساس شد و تأسیس آن با کوششهای پیگیر خالقی توسط مین باشیان و دو نفر دیگر مطرح گردید زیرا اختلاف دو نگرش متضاد مبنی بر حذف موسیقی ایرانی توسط پرویز محمود و تأکید علینقی وزیری بر حفظ و ترویج موسیقی ملی، منجر به پیشنهاد جدیدی توسط مین باشیان گردید که بر اساس آن برای آموزش موسیقی ملی هنرستان مجزایی تأسیس شود و هنرستان عالی موسیقی فقط به آموزش موسیقی غربی اختصاص داده شود. این پیشنهاد در سال ۱۳۲۷ تصویب و تأسیس هنرستان موسیقی ملی در اساسنامه هنرهای زیبا مورد تأئید قرار گرفت. امتیاز تأسیس « هنرستان موسیقی ملی» که بر اساس آموزش های وزیری استوار بود و آموزش های نظری وی در آن تدریس می شد و هدف اصلی آن آموزش موسیقی ایرانی همراه با موسیقی غربی بود، در آغاز سال۱۳۲۸ با تلاش روح الله خالقی که سال ۱۳۲۷ عهده دار مقام دبیری ریاست دبیر خانه هنرهای زیبا در اداره کل نگارش و وزارت فرهنگ بود، از وزارت فرهنگ صادر گردید. اساسنامه هنرستان در شهریور ۱۳۲۸ در شورایعالی فرهنگ تصویب شد و خالقی توسط اداره کل نگارش و هنرهای زیبا به ریاست هنرستان موسیقی ملی برگزیده شد. مهر ماه۱۳۲۸ اولین کلاس هنرستان به صورت مختلط در ساختمان انجمن موسیقی ملی افتتاح شد. دانش آموزان پس از گذراندان کلاس چهارم ابتدایی می توانستند در این هنرستان ثبت نام کنند و پس از گذراندن هشت سال دو سال ابتدایی و شش سال متوسطه از هنرستان فارغ التحصیل می شدند. سازهای دوره اول هنرستان تار، سه تار، ویولنو پیانو، و سازهای دوره دوم قره نی، فلوت و عود بود.
استادانی که در ابتدا در این هنرستان به تعلیم پرداختند عبارت بودند از : موسی معروفی، جواد معروفی، ابوالحسن صبا، حسینعلی وزیری تبارو نصرالله زرین پنجه. پس از چند سال استادان دیگری در این هنرستان به تدریس می پرداختند از جمله: علی محمد خادم میثاق، حسینعلی ملاح، مهدی مفتاح، غلامحسین بنان، محمود ذوالفنون، وزیری تبار، حسین تهرانی، حسین دهلوی، حسین صبا، پرویز خانلری، منوچهر محمودی، هادی نراقی و….
در هنرستان موسیقی ملی، ارکستر سازهای ملی توسط هنرمندان تشکیل شد و ضبط تدوین آهنگهای محلی مورد تأکید قرار گرفت.
با تصویب اساسنامه جدید موسیقی ایرانی از برنامه هنرستان عالی موسیقی حذف و برنامه آن طبق اساسنامه سال ۱۳۲۰ پایه ریزی شد. اساس آموزش آن موسیقی غربی و کلاسیک قرار گرفت. دوره های عالی آن چهار سال و هنرجویان با گذراندن دوره چهار ساله به اخذ درجه لیسانس نایل می شدند.
مسئولین آموزگاران هنرستان عالی موسیقی در آن دوره عبارت بودند از : پرویز محمود (رئیس)، روبیک گریگوریان (معاون)، علی محمد خادم میثاق (مدیر دایرۀ سرود)، لطف الله مبشری( مدیر دایرۀ جمع آوری آهنگهای محلی)، دکتر زاون هاکوپیان (مدیر انتشارات)، حشمت سنجری، احمد فروتن، یوسف یوسف زاده، دکتر مهدی فروغ، مصطفی پورتراب، ثمین باغچه بان، مرتضی حنانه، بدرآفاق وزیری، محمود تفضلی، سیمین دانشور، وزیری تبارو….
در سال ۱۳۲۶ برای نخستین بار در ایران اپرای قاضی فریب خورده با تلاش لیلی بارا به نمایش درآمد. در همین سال کمیسیون موسیقی اداره هنرهای زیبای کشور در اساسنامه خود به ضبط
و گردآوری رسانه های علمی توجه نمود.
در سال ۱۳۲۷ اپرت« بیشۀ عشق» ساخته پرویز محمود متأثر از موسیقی و اپرای غربی توسط ارکستر هنرستان و گروه آواز آن متشکل از نسرین محیط، فاخرۀ صبا، اویار حسینی، منوچهر وزیری و فرحت عافیت پور، در « تماشاخانه تهران» در لاله زار به مدت هفت شب نمایش داده شد. در سال ۱۳۲۸ « استودیوی احیای هنرستان ایران باستان» با برنامه های موسیقی و رقص تأسیس شد. در همین سال « انجمن هنری جوانان» تشکیل گردید که در خانه مشیر همایون شهردار کنسرت برگزار می کردند.
در نوزدهم خرداد ۱۳۲۸ آخرین کنسرت ارکستر سنفونیک به رهبری پرویز محمود برگزار شد. در شهریور سال ۱۳۲۸ روبیک گریگوریان به رهبری ارکستر سنفونیک تهران منصوب شد. پرویز محمود به سال ۱۳۲۹ رهسپار آمریکا شد و با مهاجرت گریگوریان به آمریکا در تابستان ۱۳۳۰ ارکستر سنفونیک به حال تعطیل در آمد. کار رهبری کر هنرستان عالی موسیقی بعد از گریگوریان به مصطفی کسروی و رهبری ارکستر هنرجویان هنرستان به حشمت سنجری واگذار شد.
در بهمن ۱۳۲۹ اداره کل هنرهای زیبا که اداره مستقل در وزارت فرهنگ بود بر اساس پیشنهاد وزارت فرهنگ و تصویب نامه هئیت وزیران، جز وزارت فرهنگ وقت تأسیس شد.
سال ۱۳۳۰ اداره موسیقی و نمایش در اداره کل هنرهای زیبا تشکیل شد و هنرستان موسیقی تحت نظر و حمایت این اداره قرار گرفت.
سال۱۳۳۱ در هنرستان موسیقی ملی ارکستر سازهای ملی به سرپرستی نصرالله زرین پنجه تشکیل شد.
بعد از مهاجرت گریگوریان به آمریکا در تابستان ۱۳۳۰ و تعطیل شدن موقت ارکستر سنفونیک، درسال ۱۳۳۰-۳۱، رهبری آن به روبن صفاریان هنرآموز ویولن « هنرستان عالی موسیقی» واگذار شد و ارکستر سنفونیک کار خود را از سر گرفت.
صفاریان در این مدت آثاری چون اوورتور کریولان اثر بتهوون، سنفونی ناتمام از شوبرت، شبی بر فراز کوه سنگی اثر موسورگسکی، منوئت از مرتضی حنانه، دریاچه قو اثر چایکوفسکی وراپسودی هنگرواز را رهبری نمود.
سال۱۳۳۱-۳۲ مرتضی حنانه جانشین صفاریان شد و برنامه هایی تحت عنوان کنسرتو برای پیانو و ارکستر اثر شوپن با شرکت« تانیا آشوت» پیانیست ایرانی، اووتور فیدلیو اثر بتهوون، سنفونی شماره ۴۰ از موتزارت، فنلاند یا اثر سیبلیوس ، رقص رنگرزها و سوئیت شهر مرجان از حنانه را اجرا کرد.
در سالهای حدود ۱۳۳۲ صداخانه ملی به سرپرستی لطف الله مبشری در هنرهای زیبای کشور تشکیل شد و به جمع آوری ترانه های محلی پرداخت.
ترک محمود و گریگوریان، دوره رکودی در موسیقی غربی ایجاد نمود،علاقه مندان موسیقی غربی از سال ۱۳۳۰ به تشکیل محافل شخصی پرداختند گسترش و نتیجه این محافل در سال ۱۳۳۲ منجر به تشکیل «انجمن فیلهارمونیک طهران» شد.
در سال ۱۳۳۲ هنرستان هنرهای زیبای دختران و پسران در طهران تأسیس شد.
سال ۱۳۳۳-۱۳۳۲ ارکسترهای زیر در هنرهای زیبای کشور تشکیل شد:
ارکستر شماره ۱ هنرهای زیبای کشور تحت رهبری ابوالحسن صبا.
ارکستر شماره ۲ هنرهای زیبای کشور تحت سرپرستی احمد فروتن راد.
ارکستر شماره ۳ هنرهای زیبای کشور تحت سرپرستی علی محمد خادم میثاق.
ارکستر شماره ۴ هنرهای زیبای کشور تحت سرپرستی حسن رادمرد.
ارکستر شماره ۵ هنرهای زیبای کشور تحت عنوان سرپرستی مهدی مفتاح که به سازهای ملی اختصاص داشت.
سال ۱۳۳۳ مرتضی حنانه بعد از یک سال رهبری ارکستر سنفونیک، بمنظور ادامه تحصیل رهسپار ایتالیا گردید و رهبری ارکستر سنفونیک به سرژخوتسیف استاد بزرگ ویولن «هنرستان عالی موسیقی» واگذار شد.
اول اردیبهشت ۱۳۳۴ خوتسیف به رهبری ارکستر سنفونیک طهران پرداخت و آثاری چون سنفونی شماره ۴۱ (ژوپیتر) اثر موتزارت، سنفونی شماره ۵ از چایکوفسکی، سنفونی شماره ۸ و اوورتور کریولان اثر بتهوون را به اجرا نهاد.
مهرماه ۱۳۳۴ حشمت سنجری که در سال ۱۳۲۸ رهبری ارکستر هنرجویان هنرستان و هنرآموز ویولن بود، رهبری ارکستر سنفونیک را به عهده گرفت. و از بهمن ماه همین سال در تالار فرهنگ به اجرای کنسرت پرداخت.
بهمن ۱۳۳۴ روح الله خالقی بمنظور انجام مطالعات علمی و پژوهشی در پیوندها و ریشه های مشترک موسیقی ایران و هنر از طرف اداره کل هنرهای زیبا به مدت دو ماه رهسپار هندوستان شد.
در سالهای ۳۵-۱۳۳۴ هنرستان ملی باله ایران تحت سرپرستی نژاد احمدزاده متولد و تحصیل کرده ترکیه تشکیل شد و پس از مدتی با ۸۰ هنرجو کار خود را آغاز کرد. سال ۱۳۳۵ گروه های رقص های ملی و محلی ایران با همکاری هنرهای زیبای کشور و سرپرستی نژاد احمد زاده بوجود آمد و با شرکت ۱۰ دختر و ۶ پسر آغاز بکار کرد. در همین سال اداره موسیقی و نمایش توسط اداره کل هنرهای زیبا از هم جدا شد و به دو بخش مجزا تقسیم شدند، اداره موسیقی تأسیس گردید و کار هنرستان تحت نظارت این اداره درآمد. در همین سال دوره سوم مجله موسیقی به مدیریت دکتر زاون هاکوپیان (انتشار هنرهای زیبای کشور) آغاز بکار کرد.
در سال ۱۳۳۵ هنرستان موسیقی به عنوان یک هنرستان رسمی دولتی تابع مستقیم اداره کل هنرهای زیبا درآمد. در همین سال برنامه گل های جاویدان شامل موسیقی اصیل ایرانی با ابتکار داود پیرنیا از رادیو پخش شد.
در بهمن ماه ۱۳۵۵ مهدی مفتاح ناظم هنرستان موسیقی ملی از اطراف اداره کل هنرهای زیبا بمنظور مطالعه در دستور تعلیم و طرز نواختن قانون در کشورهای عربی به مدت دو ماه رهسپار بغداد شد.
سال ۱۳۵۵ سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران به منظور بزرگداشت موسیقی ایران، تشویق نسل جوان به فراگیری صحیح موسیقی و ایجاد خلاقیت بین آنها به تشکیل آزمون باربد پرداخت. در این آزمون از داوطلبان در هفت رشته نوازندگی نی، تار، سه تار، سنتور، کمانچه، ویولن و اواز امتحان به عمل می آمد و به برندگان اول جوایزی داده می شد. هئیت داوران عبارت بودند از: استاد علی تجویدی، نور علی برومند، دکتر مهدی برکشلی، دکتر مهدی فروغ و علی اکبر شهنازی.
سال تحصیلی ۳۶-۱۳۳۵ از ویلیام دالر معلم باله آمریکائی به منظور تدریس در هنرستان باله دعوت به عمل آمد و هنرستان باله دومین سال فعالیت خود را با شرکت ۲۰۰ هنرجو آغاز کرد. دوره هنرستان ۹ سال (۶ سال دوره مقدماتی و ۳ سال دوره عالی) بود و حداقل و حداکثر سن داوطلبان ۹ سال و ۱۵ سال بود.
در سال ۳۶-۱۳۳۵ هنرستان موسیقی ملی به دایر نمودن کلاسهای موسیقی شبانه اقدام ورزید و هنرستان موسیقی در تبریز، اصفهان و بعضی دیگر از مراکز استانها تشکیل گردد.
با ترک سنجری در آذرماه ۱۳۳۵ تعدادی نوازنده اتریشی به ایران دعوت شدند و ارکستر سنفونیک غنی تر شد. در همین سال کنسرواتوار آزاد طهران تشکیل گردید.
خرداد ۱۳۳۶ رهبری ارکستر سنفونیک به هایموتویبر موسیقی دان اتریشی واگذار شد و تا آذر ۱۳۳۹ در غیاب سنجری ارکستر سنفونیک طهران را رهبری کرد.
سال ۱۳۳۶ گروه های رقص ملی و محلی ایران نخستین برنامه خود را آغاز کرد. در آذرماه همین سال گروه حرفه ای آواز جمعی هنرهای زیبای کشور به رهبری هایموتویبر با همکاری ۵۰ خواننده تشکیل شد. تا این دوره گروه های کُر انجمن ایران و فرانسه، باشگاه آرارات، یاغچه بان و کُر هنرستان عالی موسیقی وجود داشت که نقش بسزایی در ترویج و معرفی موسیقی غربی داشتند.
در سال ۱۳۳۶ هنرستان آزاد موسیقی ملی تشکیل شد. در همین سال با درگذشت ابوالحسن صبا ارکستر شماره ۱ هنرهای کشور مدتی به حال تعطیل درآمد، و سال ۱۳۳۷ تحت عنوان «ارکستر صبا» به سرپرستی حسین دهلوی مجدد کار خود را آغاز کرد.
سال ۱۳۳۶ هنرستان هنرهای زیبا در تبریز تأسیس شد.
در خرداد سال ۱۳۳۶ دومین جشن پایان تحصیلی هنرستان باله برای اولین بار باله حرفه ای در تالار فرهنگ به اجرا درآمد. در همین سال با ترک ویلیام دالر و ایوون پاترسون، هایده احمدزاده به تدریس باله در هنرستان پرداخت. در همین سال اداره کل هنرهای زیبا اقدام به تنظیم بنیادنامه ای کرد که با نیازهای جدید هنرستان متناسب باشد. بر اساس این بنیادنامه نام هنرستان موسیقی در سال تحصیلی ۳۹-۱۳۳۸ به «هنرستان عالی موسیقی» تغییر یافت.
سال تحصیلی ۳۷-۱۳۳۶ ارکستر سنفونیک به رهبری هایموتویبر، روزهای چهارشنبه آخر هر ماه از آبان تا خرداد به اجرای کنسرت می پرداخت که با استقبال زیاد هنردوستان روبه رو بود. اسفندماه ۱۳۳۶ ارکستر سنفونیک با همکاری گروه آواز جمعی هنرهای زیبای کشور به اجرای رکوئیم اثر موزارت پرداخت.
از سال ۳۷-۱۳۳۶ رادیو دارای هفت ارکستر کوچک بود (ارکستر رادیو – تلویزیون).
در مهرماه ۱۳۳۷ بخش خصوصی تلویزیون تأسیس و شروع به فعالیت کرد. در سال ۱۳۳۷ «هنرستان آزاد موسیقی ملی تبریز» تأسیس شد و به مدت ۲۰ سال به آموزش موسیقی سنتی، آذری و غربی پرداخت، در همین سال اولین باغچه بان رهبری کُر هنرستان عالی موسیقی را به عهده گرفت و خانم آن کالس از انگلستان برای تدریس در هنرستان باله به ایران دعوت شد.
۲۱ آبانماه ۱۳۳۷ ارکستر سنفونیک به رهبری هایموتویبر به اجرای آثاری چون کنسرتو ویولن آلتو (سی مینور) اثر هندل با همکاری ادوارد هوسپیان، آریای کنتس از اپرای عروسی فیگارو از موزارت، آریای ویولتا از اپرای تراویاتا اثر وردی با همکاری منصوره قصری و کنسرتو ویولن برامس (رماژور) با همکاری ابراهیم روحی فر پرداخت. اواسط آذرماه ۱۳۳۷ هایموتویبر به اجرای آخرین رهبری خود با ارکستر سنفونیک پرداخت و آثاری چون سنفونی شماره یک بتهوون، اوورتور غارفینگال اثر مندلسون و کنسرتو ویولن از برامس را با همکاری «بلز کالام» نوازنده ی ویولن سوئیسی به اجرا نهاد.
در سال ۱۳۳۸ کلاس باله مدرن تحت نظارت خانم دوریس در هنرستان دایر شد.
در همین سال خالقی به درخواست خود بازنشسته شد و ریاست هنرستان موسیقی ملی توسط اداره هنرهای زیبا به مهدی مفتاح واگذار شد که تا سال ۱۳۴۱ در این سمت باقی ماند. در بهمن ۱۳۳۸ برای نخستین بار در ایران بخش هایی از اپرای «مادام باترفلای» اثر پوچینی در تلویزیون به اجرا درآمد. منیره وکیلی سولیست این اپرا را به عهده داشت. اسفند همین سال دو صفحه از اپرای «لاتراویاتا» اثر وردی توسط عنایت رضایی در تالار فردوسی اجرا شد. اردیبهشت ۱۳۲۸ در گیلان «انجمن موسیقی گیلان» تشکیل شد که به آموزش نت، آواز، همخوانی، ترومپت، تار، ویولن، قره نی و سازهای زهی و بادی می پرداخت و یکسال دوام آورد.
سال ۱۳۳۹ خانم و آقای زولان مربیان انگلیسی باله به هنرستان باله دعوت شدند. پائیز همین سال مار «شورای فنی اپرای طهران» وابسته به هنرهای زیبای کشور با شرکت اولین یاغچه بان، حشمت سنجری، حسن شیروانی، فاخره صبا، آمانوئل ملک اصلانیان و غلامحسین غری، آغاز شد. سپس «دفتر اپرای طهران» به سرپرستی حسن شیروانی و شرکت خوانندگان ایرانی تشکیل گردید. ۱۷ فروردین ۱۳۴۰ کنگره بین المللی موسیقی طهران درباره «حفاظت سنتهای موسیقی اصیل ملی و عامیانه» در تالار فردوسی دانشکده ادبیات گشایش یافت. این کنگره مهم بین المللی با همکاری شورای بین المللی موسیقی، اداره کل هنرهای زیبای کشور، سازمان جهانی یونسکو و کمیسیون ملی یونسکو در طهران تشکیل شد. «شورای بین المللی موسیقی» که در سال ۱۹۴۹ م تأسیس و آغاز به کار کرد بانی تشکیل این کنگره بود. این موسسه غیر دولتی و تجاری با کمک و از طریق یونسکو فعالیت می کرد. هدف از تشکیل این کنگره که یکی از طرح های یونسکو بود، شناسایی متقابل ارزشهای فرهنگی شرق و غرب و آشنایی هنرمندان کشورهای شرق و غرب با آثار یکدیگر و تشویق و ترغیب فعالیتهای گوناگون در رشته های موسیقی و همکاری نزدیک با موسیقدانان ملل مختلف جهان بود که در پایتختهای کشورهای جهان تشکیل می شد. در این کنگره علاوه بر شرکت اعضای کمیته افتخاری، هنرمندانی چون دکتر برکشلی (رئیس کمیته موسیقی ایران و رئیس اداره موسیقی و باله هنرهای زیبا)، دکتر زاون هاکوپیان (رئیس اداره بین المللی و انتشارات اداره هنرهای زیبا)، علینقی وزیری (استاد دانشگاه)، دکتر مهدی فروغ، روح الله خالقی، دکتر خاچی و ملک اصلانیان شرکت داشتند.
در خردادماه ۱۳۴۰ اولین شماره مجله موزیک ایران به مدیریت بهمن هیربد و سردبیری علی محمد رشیدی با نشر مقالات موسیقی کار خود را آغاز کرد. در همین سال ارکستر فارابی به رهبری مرتضی حنانه به اجرای آهنگهای ایرانی با هارمونی پرداخت و ارکستر بانوان به سرپرستی مصطفی پورتراب تشکیل شد، همچنین تعدادی خواننده ایتالیایی بمنظور اجرا اپرا در تلویزیون توسط هنرهای زیبای کشور به مدت دو سال به ایران دعوت شدند. در همین سال گروه کُر هنرهای زیبای کشور ضمیمه «دفتر اپرای طهران» شد.
سال ۱۳۴۱ ریچارد براون و ماریون انگلیش مربیان باله به ایران دعوت شدند و باله های کلاسیک و رمانتیک توسط هنرجویان و فارغ التحصیلان هنرستان به صحنه رفت. برخی از فارغ التحصیلان هنرستان برای ادامه تحصیل به اروپا و آمریکا رفتند.
سال ۱۳۴۱ مسولیت اداره ارکستر هنرجویان موسیقی ملی به حسین دهلوی واگذار شد و تا سال ۱۳۵۰ در این سمت باقی ماند.
سال ۱۳۴۲ ارکستر فارابی توسط مرتضی حنانه تشکیل شد و ارکستر گلها توسط روح الله خالقی شکل جدیدی بخود گرفت. در همین سال اداره آموزش و هنرهای ملی تأسیس و جایگزین اداره آموزش گردید و کار هنرستان در این اداره متمرکز شد.
در ۱۸ آذر ۱۳۴۳ «وزارت فرهنگ و هنر» تأسیس شد و «اداره کل آموزش هنری» عهده دار وظایف هنرهای زیبا و وزارت فرهنگ سابق گردید.
در سال ۱۳۴۳ اپرای «ارفه و اریدیس» به کارگردانی منیره وکیلی و رهبری ارکستر سنفونیک حشمت سنجری با شرکت خوانندگان ایرانی در تالار وزارت فرهنگ و هنر به اجرا درآمد.
در سال ۱۳۴۴ «گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه طهران» فعالیت خود را آغاز کرد که در آنجا چهار رشته آهنگسازی، موسیقی ایرانی، موزیکولوژی و آموزش موسیقی تدریس می شد.
در سال ۱۳۴۵ گروه سازهای ملی وزارت فرهنگ و هنر به سرپرستی فرامرز پایور آغاز بکار کرد. در همین سال بخش عمومی (دولتی) تلویزیون، تلویزیون ملی ایران که یک سازمان دولتی بود تأسیس و شروع به فعالیت کرد، ارکستر مجلسی رادیو تلویزیون ملی ایران تأسیس شد و تا سال ۱۳۵۷ فعالیت داشت.
تا قبل از سال ۱۳۴۵ بجز ارکستر صبا سایر ارکسترهای هنرهای زیبا تعطیل شدند. با افتتاح تالار رودکی در چهارم آبان ۱۳۴۶ نوازندگان ارکستر صبا به ارکستر سنفونیک پیوسته و این ارکستر هم به حالت تعطیل درآمد. یکی از اقدامات مهم سال ۱۳۴۶
ایجاد تالار رودکی برای اجرای برنامه های گوناگون هنری بود که نقش مهمی در رشد و گسترش هنر داشت. این ساختمان به مساحت ۱۵۷۰۰ متر مربع و زیر بنای ۳۸۴۵ متر مربع بنا گردید. سطح کلی آن (طبقه ها، زیرزمین و همکف) بیش از ۲۱۰۰ متر مربع می باشد، و دارای دو سالن بزرگ و کوچک و کلیه تجهیزات است و گنجایش ۱۵۰۰ نفر تماشاچی دارد. در برنامه افتتاحیه آن برنامه زال و رودابه فردوسی اثر ثیمین باغچه بان توسط ارکستر سنفونیک به رهبری حشمت سنجری و گروه کُر اپرای طهران به رهبری اولین باغچه بان و کارگردانی منیره وکیلی به اجرای برنامه پرداختند و آثاری از احمد پژمان اجرا شد.
سال ۱۳۴۶ اپرای «جشن دهقان» ساخته احمد پژمان، متن سعدی حسنی و منوچهر شیبانی، رهبری ارکستر حشمت سنجری و خوانندگان ایرانی در یک پرده به صفحه رفت. در همین سال «سازمان ملی فولکلور» تشکیل شد.
بیستم شهریور ۱۳۴۶ اولین برنامه جشن هنر شیراز با شرکت موسیقدانان بزرگ جهان و هنرمندان خارجی و ایرانی برگزار شد.
سال ۱۳۴۷ ارکستر اپرای تالار رودکی توسط حسین دهلوی و با همکاری فارغ التحصیلان و شاگردان هنرستان موسیقی تشکیل شد. در همین سال اپرای «دلاور سهند» ساخته احمد پژمان و متن سعدی حسنی و منوچهر شیبانی، رهبری ارکستر حشمت سنجری به کارگردانی عنایت رضایی توسط خوانندگان ایرانی به اجرا درآمد.
سال ۱۳۴۸ «اپرای خسرو شیرین» ساخته حسین دهلوی و متن حسین دانشور با اقتباس از بخشهایی از منظومه خسرو شیرین نظامی با رهبری ارکستر حشمت سنجری و کارگردانی عنایت رضایی و رخبر کُر کارن ارنست آکرمان به صحنه رفت. در همین سال اُفلیاپرتو به جای مصطفی پورتراب سرپرست ارکستر بانوان را به عهده گرفت و ده سال در این سمت باقی ماند.
شانزدهم شهریور سال ۱۳۴۸ دومین جشن هنر شیراز برگزار شد.
در سال ۱۳۴۹ سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران به منظور حفظ و پیشبرد و رواج ردیف های موسیقی و آموزش جوانان کشور با موسیقی خودشان به تأسیس مرکز فرهنگی، هنری به نام «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران» به مدیریت دکتر داریوش صفوت و رهبری استاد برومند همت گمارد که هدف آن بازسازی و اشاعه موسیقی سنتی ایران بود و ردیف میرزاعبدالله تحت نظارت استاد برومند تدریس می شد. این مرکز با اساتیدی چون سعید هرمزی، یوسف فروتن، دکتر نورعلی برومند، محمود کریمی، عبدالله دوامی، اصغر بهاری، غلامحسین بیگجه خانی و تنی چند از استادان دیگر کار خود را آغاز کرد. این مرکز که یک مرکز تحقیقاتی و پژوهشی بود در تاریخ موسیقی معاصر نقش اساسی و برجسته ای داشته است و هدف اش احیاء موسیقی سنتی و بازسازی آن، و رشد تکنیک سازی بود بطوریکه علاوه بر تربیت هنرمندان بزرگ و خلاق، تحول مهمی در تکنیک نوازندگی تار بوجود آوردند چنانکه تکنیک والای از دست رفته این ساز احیا گردید و موسیقی سنتی هویت از دست داده خود را باز ستاند. اساتید دوره های بعد و هنرمندانی که در این مرکز آموزشی پرورش یافتند عبارت اند از: مجید کیانی، جلال ذولفنون، داود گنجه ای، ناصر فرهنگ فر، محمدرا شجریان، سید نور الدین رضوی سروستانی، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، محمدعلی حدادیان، محمد مقدسی، داریوش طلایی، پرویز مشکاتیان، مرتضی اعیان، محمود فرهمند، عطا جنگوگ، کیانی نژاد. سرپرستی سه دوره آخر این مرکز را داود گنجه ای به عهده داشت.
سال ۱۳۵۰ مصطفی کمال پورتراب جایگزین حسین دهلوی و به ریاست هنرستان موسیقی ملی منصوب گردید و تا مهر ماه ۱۳۵۲ در این سمت باقی ماند. در همین سال در «هنرستان عالی موسیقی» دوره های ابتدایی، راهنمایی، متوسطه و عالی تشکیل شد. اول مهر ۱۳۵۰ کلاس اول هنرکده موسیقی ملی با شرکت ده هنرجو که در آزمون ورودی قبول شده بودند در محل هنرستان آغاز بکار کرد. دوره هنرکده چهار سال بود.
سال ۱۳۵۰ رادیو و تلویزیون در هم ادغام شد و به نام سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران به کار ادامه داد.
سال ۱۳۵۱ با بهم پیوستن تمام ارکسترهای رادیو «ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران» به رهبری فریدون ناصری تشکیل شد و تا خرداد ۱۳۵۸ به فعالیت خود ادامه داد. همزمان با آن ارکستر مفتاح در رادیو تلویزیون فعالیت می کرد. در سال ۱۳۵۱ تغییراتی در تالار رودکی صورت گرفت، فرهاد مشکوه رهبری و مدیر رهبر ارکستر سنفونیک طهران را به عهده گرفت و وعده داد که ارکستر سنفونیک طهران را بین المللی کند و بر اساس این وعده نوازندگان خارجی را جایگزین نوازندگان ایرانی کرد بطوریکه اعضای ارکستر سنفونیک که در سال ۱۳۵۱ بیش از پنجاه درصد آنها ایرانی بود در سال ۱۳۵۷ اکثریت آنها را خارجیان تشکیل می دادند.
در سال ۱۳۵۱ «ارکستر اپرای طهران» به رهبری لوریس چکناواریان رسماً از ارکستر سنفونیک طهران جدا شد. ارکستر اپرا و باله نیز متشکل از نوازندگان ایرانی و خارجی وجود داشت.
هفتم بهمن ماه ۱۳۵۱ تئاتر شهر گشایش یافت.
سال ۱۳۵۲ ارکستر انجمن ژونس موزیکال ایران به رهبری و نظارت علی رهبری تشکیل شد و تا سال ۱۳۵۷ به فعالیت خود ادامه داد. در همین سال با افزایش فعالیت در «ارکستر سنفونیک طهران» ارکستر فارابی منحل شد. در مهرماه همین سال علی رهبری جایگزین مصطفی پورتراب شد و به ریاست هنرستان و هنرکده موسیقی ملی منصوب گردید و تا سال ۱۳۵۵ در این سمت انجام وظیفه کرد.
در سال ۱۳۵۳ گروه هم آوازان رادیو تلویزیون ملی ایران توسط گلنوش خالقی فرزند روح الله خالقی بنیان نهاده شد.
در سال ۵۴-۱۳۵۳ نود درصد اعضای ارکستر اپرای طهران از نوازندگان خارجی تشکیل می شد، این وضعیت در مورد سایر رشته های هنر از جمله اپرا و باله صدق می کرد.
سال ۱۳۵۴ گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی در واحد موسیقی رادیو تلویزیون آغاز بکار کرد.
تیرماه ۱۳۵۴ جشنواره حماسی طوس به منظور تجلیل از مقام شاعر نامدار ایران فردوسی در شهر طوس به اجرا درآمد، در همین سال نهمین جشن هنر شیراز برگزار شد.
سال ۱۳۵۵ گروه عارف تحت رهبری حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان شروع به فعالیت کرد. در همین سال حسن فرشاد جایگزین علی رهبری شد و ریاست هنرستان و هنرکده را به عهده گرفت.
مجله موسیقی ژونس موزیکال (دوره چهارم مجله موسیقی) به مدیریت سعدی حسنی سال ۱۳۵۵ آغاز بکار کرد.
ارکستر سنفونیک طهران آخرین کنسرت خود را در سال ۱۳۵۷ به رهبری فرهاد مشکوه اجرا نمود.
بعد از وقوع انقلاب ارکستر سنفونیک و سایر ارکسترها موقتاً به حالت تعطیل درآمدند.
موسیقی ایران (پاپ و روز) در این دوره به علت زیر سلطه بودن نظام استبدادی، تخدیرکننده و مبتذل بود و در جهت نابودی فرهنگ ملی و رواج گسترش فرهنگ کشور استعمارگر بکار می رفت و به شدت با رشد و بروز هرگونه اندیشه مترقی و تحریک آمیز جامعه مبارزه می کرد.
موسیقی این دوره (بخصوص در واپسین سالهای حکومت) به وضع رقت باری دچار شده بود که نشانه انحطاط عمیق فرهنگی حاصل از سیستمهای اقتصادی و سیاسی مسلط بر جامعه بود. متأسفانه در چنین جامعه ای هنر و موسیقی ایران از رسالت انسانی و هدف اصلی خود منحرف گردید و در اثر تبلیغات سرمایه داری و آموزش پرورش دروغین، ذوق و اندیشه مردم را به تباهی کشاند، چنانکه هنرمندان واقعی که در پی نجات موسیقی از چنگال بی هنران و استعمارگران می بودند، پس رانده شده و از صفحه تلویزیون و سالنهای مردمی دور شده و به گوشه گیری و انزوا کشیده شدند و آثار آنها از دست رس مردم دور ماند (البته امکانات ضعیفی در اختیار آنها قرار دادند ولی به علت تبلیغات فرهنگ غرب، مردم به آنها توجهی مبذول نمی داشتند) کسانی به غلط هنرمند شناخته شدند که بویی از هنر و رسالت آن نبرده بودند و با حرکات مصنوعی در صفحه تلویزیون نمایان و یا صدایشان از رادیو شنیده می شد و هنر انسانی و والای موسیقی را به پایین ترین درجه خود سوق و تنزل دادند.
در چنین کشوری که وسایل ارتباط جمعی و رسانه های گروهی آن در جهت منافع کشورهای سرمایه داری و استعمارگر قرار داشت اندیشه و فلسفه خوانندگان و نوازندگان به اصطلاح روز آن زائیده ابتذالاتی چون شب زنده داری و استعمال مواد مخدر، الکل و …. بود و سهم عظیمی در متعفن و مسموم کردن ذهن مردم بخصوص جوانان داشت. متأسفانه این افراد را که موسیقی شان انسان را بیشتر در منجلاب و بی خبری فرو می برد هنرمند می نامیدند و لباس پوشیدن و فلسفه و فرهنگ آنها را که حتی از دیدگاه ساده ترین مسائل فلسفی و اجتماعی رد و مردود شمرده می شود، الگوی جوانان و افراد جامعه قرار می دادند.
متأسفانه تا آن دوره در کشور ما موسیقی هیچگاه برای مردم به شیوه جدی بررسی نگردید و واقعیت این هنر را نشناساندند. این هنر همیشه وسیله وقت کشی و گذران وقت بوده است. نداشتن اهمیت و توان موسیقی و نیز نبود هدایت آن در جهت انجام رسالتهای مردمی از یکسو و نبود وجود مرکزی متعهد و فعال و انفعال کانونهای اشاعه موسیقی و ناپیگیری آنها از سوی دیگر، موسیقی ما را بیمار و به وضع رقت باری دچار ساخته بود.
در رژیم گذشته صفحات، نوارها و فیلم های مبتذل غربی به صورت کالای تجاری به بازار ایران سرازیر شد و تلویزیون به نمایش برنامه های گوناگون و مبتذل غربی پرداخت و اکثر خوانندگان آنها با قیافه های عجیب و غریب با در صفحه تلویزیون ظاهر شدند و باحالتی غیر عادی که ناشی از استعمال مواد مخدر و امثال آن بود، فریادهای گوش خراش و ناهنجار، همراه با موسیقی پرسر و صدا، از خود خارج می کردند و به عنوان الگو و تمدن غرب و هنرمند امروزی و متجدد به مردم جامعه ما معرفی می شدند. در بسیاری از مکانها، جدیدترین و پرتحرک ترین موسیقی جاز تجاری آمریکا را که فاقد اصالت موسیقی جاز سیاهپوستان بود و در جامعه رواج می یافت و به این طریق مواد مخدر که مسکنی برای اینگونه تحریکها بود در میان جوانان و در محافلی این چنین رواج می یافت و بدین شکل فساد و تباهی در جوانان رشد و گسترش داده می شد و برای دور نگاهداشتن از مسائل و واقعیات جامعه در پی به ابتذال کشیدن و نابودی آنها برمی آمدند که بهترین شیوه آن رواج مظاهر و فرهنگ سرمایه داری در این کشور بود.
افزون بر نمایش گروه های مبتذل غربی، خوانندگان روز خودمان هم دست کمی از آنها نداشتند. آنها فاقد هنر آواز خواندن و نواختن بودند، هر کس سازی بدست می گرفت و به غلط نوازنده می شد و هر کس که می خواند خواننده شمرده می شد و کسی تصور نمی کرد برای احراز مقام هنری حداقل پانزده تا بیست سال فراگیری موسیقی و رنج های بی شمار لازم است، خوانندگان بیشتر از قشرهای بی فرهنگ و تحصیل نکرده بودند. آهنگسازان که برای آنها ترانه می ساختند از همه بدتر بودند، زیرا با حفظ کردن برخی مقامها بدون آنکه از اندازه محدودی پا فراتر نهد خود را موسیقیدان می نامیدند و از کوششها و سختی ها و رنج هایی که آهنگسازان بزرگ در طول عمر خود متحمل می شدند و محرومیتهایی که می کشیدند غافل و بی اطلاع بودند.
این خوانندگان که به اصطلاح خوانندگان پاپ و روز نامیده می شدند، در سالنهای درباری و کاباره های پردود و دم، شب تا صبح به خواندن آهنگهایی که از مبتذل ترین اشعار برخوردار بودند، می پرداختند و یا در صفحه تلویزیون ظاهر می شدند و هر روز هم کسی به عنوان خواننده و هنرمند ظاهر می شد و به خیل عظیم این بی هنران افزوده می گشت!
گرچه عمر این شبه هنرمندان کوتاه بود و با قیام مردم دور ریخته شد ولی متأسفانه تأثیرات بسیار مخرب آن هنوز بر فرهنگ مردم این کشور آشکار است.
از این رو می توان اظهار نمود آنچه در رژیم گذشته به عنوان موسیقی خوب و مردمی از طریق رادیو تلویزیون معرفی می شد جز تزریق فرهنگ و مظاهر غرب و کشورهای سرمایه داری که با رشد هرگونه اندیشه های ترقی خواهانه و انگیزننده افراد جامعه مبارزه می کند، نام دیگری نمی توان بر آن اطلاق کرد. رویهم رفته موسیقی را که یکی از جدی ترین و ضروری ترین مسائل انسانی است و در جهت اعتلای اندیشه و پرورش روان آدمی به کار گرفته می شود، به صورت مسکنی تفنن جو و لذت بخش درآورند و به یکی از شعبه های فرعی و تفننی زندگی تبدیل نمودند.
در همین زمان هنرمندان مردمی بودند که به موسیقی ارج می نهادند و به کار نشر فرهنگ و هنر اشتغال داشتند و با گسترش افکار و فلسفه هایی که فاقد ابتذال بود تلاش داشتند موسیقی واقعی را نجات دهند و اهانت بزرگی را که به این هنر والا وارد گردیده بود محو نمایند و رسالت بزرگ و شگرف آن را نمایان سازند.
پس از قیام مردم، فعالیت خوانندگان کاباره ای با برچیده شدن کاباره های پر دود و دم و سالنهای درباری متوقف گردید و هنرمندان واقعی جایگزین آنها گردیدند، چنانکه در تالارهای کنسرت، هنرمندان پاک و عالیقدر را با احترام جای دادند.
در همین دوره جدا از موسیقی کاباره ای و تجاری موسیقی دانان بزرگی بودند که در ادامه فعالیت های فرهنگی و هنری دست داشتند و در جهت اشاعه معرفی موسیقی علمی، اصیل ایرانی و محلی کوشا بودند. به همت این موسیقی دانا دگرگونی هایی در موسیقی کلاسیک ایرانی بوجود آمد و این نوع موسیقی وارد مرحله نوینی گردید و پایه های موسیقی جدید نهاده شد که بر اساس آن هنر ایران استوار گردید.
در این دوره به علت پیدایش و گسترش دستگاهها (گرامافون، ضبط صوت)، وسایل ارتباط جمعی و به همت موسیقی دانان عالیقدر، موسیقی متعالی تیز رواج و گسترش بیشتری یافت و افراد بسیاری برای فراگیری آنها به آموزشگاه های موسیقی رفتند و موسیقی دانان بسیاری پرورش یافتند.