وقتی از گورستان ظهیرالدوله بیرون میآمدیم، ساعت نزدیک به دو ساعت از ظهر گذشته بود. بازگشت ما دو تفاوت عمده با رهسپاریمان بهسوی گورستان داشت. اول اینکه، بازگشتمان برخلاف رفتن که جماعت در جمع بودند، بسیار پراکنده بود. دوم اینکه، در رهسپاریمان از خانهاش با او بودیم و اینک در بازگشت، بدون او. همهی ما به او فکر میکردیم و به هنر و دانشش که در لابلای خاک، پیچیده ماند.
بخشی از اظهار نظرهای دوستان و شاگردان نورعلی برومند دربارهی او:
مهدی برکشلی:
نورعلیخان برومند نهتنها یک موسیقیدان ارزنده بود، بلکه موسیقیدانی بود که دربارهی موسیقی اصیل و سنتی ایران، معتقدات کاملاً محققانه و عمیق داشت. شیوهی استاد برومند در کار تدریس، شیوهای کاملاً بدیع و تازه بود و این، بهنظر من از آنجا ناشی میشد که شخصاً ایمانی راستین به موسیقی اصیل ایرانی داشت. کار تدریسش همیشه با روش مقایسهای و تحقیقی همراه بود و این شیوه بیش از هر چیز، سبب میشد که دانشجویانش به رموز موسیقی ایرانی وقوف کامل یابند.
علی تجویدی:
برومند همیشه اصرار داشت که اگر قرار است در این مملکت به موسیقی که یکی از جلوههای فرهنگ کهن ایران است توجه بشود، این توجه باید با پخش آهنگهای اصیل از رادیو آغاز بشود و همراه باشد و نیز معتقد بودند که موسیقی ایرانی را باید به جوانها و تمام شنوندگانش تفهیم کرد. باید ظرایف و ارزشهای این موسیقی را ابتدا به مردم بیاموزیم و بعد انتظار داشته باشیم که آن را بشنوند و به آن علاقمند باشند.
فرامرز پایور:
نورعلیخان برومند یک موسیقیدانِ بهتمام معنیِ ایرانی بودند و با تمام سازهای ایرانی آشنایی داشتند و گاهی حتی ضرب میزدند و تصانیف قدیم را میخواندند. عمدهترین و بیشترین فرق مرحوم نورعلیخان برومند با دیگر موسیقیدانان همدورهاش در این است که محفوظات او بسیار بسیار بیشتر از دیگران بود. آثار قدیمی را به خاطر سپرده بودند و آنچه دربارهی موسیقی و ظرایف آن اظهارنظر میکردند، در حقیقت حجت بود و جای چونوچرا نداشت.
محمدرضا شجریان:
استاد نورعلی برومند خصوصیاتی داشت که خاص خودش بود. او توانایی عجیبی در انتقالِ هر آن چیزی داشت که قصد یاد دادن به شاگردانش را داشت. در کارش مثل طبیب حاذقی بود که مرض را فوراً تشخیص میدهد و به درمانش میپردازد.
محمدرضا لطفی:
نورعلی برومند مردی کنارهگیر بود و کمتر در محافل هنری و حرکتهای اجتماعیِ موسیقی قرار میگرفت. میگفت: محیط موسیقی ایران خراب است. چون که هنرمندان ما نمیخواهند قبول کنند که بینش و جهاننگریشان بسیار محدود است. این مسایل همیشه برومند را ناراحت میکرد و همین امر باعث میشد که خود را از جمع نوازندگان و هنرمندان کنار بکشد. اگر مرگ نامنتظر مجال میداد، شاید موسیقی ما بر نظمی استوار و منطقی قرار میگرفت و ضوابطی درست در ارزیابی موسیقیِ خوب به دست میآمد.
با تلاش: سعید یعقوبیان
۱ نظر