در اینجا به مورد سوم یعنی انسان می رسیم، قابل توجه است که این قسمت و موضوع چهارم آن که خود ساز می باشد جز مهمترین بخشها هستند زیرا هماهنگی و تعامل بین این دو عامل واثرگذاری مستقیمی که بر هم دارند، به نتایجی از آن حاصل می شود که بهتر است برای ایجاد ترتیب و توصیفی مفید تر از مسائل مربوط به ساز آغاز کرده و در مرحله بعد وارد مجموعه وسیعی همچون انسان و خصوصیات آن شویم.
ساز و مجموعه سیستم تولید صدا (اصوات موسیقایی که از ادوات موسیقی تولید و به گوش می رسد) محصور در قوانینی است که قرنها در اثر تجربه و خواستگاه بشر در زیر سایه خرد و دانش به حیات خود ادامه می دهد آنچنان که در دوره های متعدد تاریخی دستخوش تغییراتی نیز بوده است و این نوسانات جز به دلیل آزمایش در جهت بهبود هر چه بهتر کیفیت آن ازهر لحاظ نبوده است و اگر امروز معتقد به این باشیم که استاندارد وجود دارد و سازی که در دست داریم نسبتا خوب است و از اصول لازم و قانونمند ساز گری تبعیت می کند، می توانیم وارد تحولات تشخیصی گزینه انسانی شویم و دریابیم که تنوع نظرات را چگونه می توان تا حداقل محدوده کافی تشریح کرد.
اما و اگر ساز را امری کلی و نسبی ببینیم تحلیل کار کمی مشکل می شود، در اینجا باید به سراغ کارشناسی تولید ساز مورد نظر رفته و حد و کیفیت محصول را بررسی کنیم که البته تعیین کیفیت یک ساز به معیار سنجش انسانی نسبتا استاندارد نیاز دارد که در جنبه های مختلف لازم، از تعادل مطلوبی برخوردار باشد.(در این قسمت به در هم آمیختگی این دو پی می بریم)
سازی با مشخصات غیر استاندارد به علت فراهم نبودن برخی از ویژگی ها و امکانات، می تواند در طول زمان انسان را به عنوان عامل نهایی انتخاب دچار دگرگونی ونابسامانی کند و در مقابل، سازی با وضعیت طبیعی و درستی مراحل ساخت و نتیجه مقبول، امکان ترقی و بهبود احوال نوازنده را در پی دارد، آنچنان که در اکثر اقشار درگیر با این موضوع، اثرات را مشاهده می کنیم.
در نتیجه ساز به عنوان عامل بیان آنچه توقع داریم در برابرمان حادث شود و خود نیزکه در چگونگی آن سهمی به سزا داریم، نقشی مهم و درخشنده است. آنچه که در دست می گیریم و بر آن نوازشی داریم، خود در دنیای بزرگی ازمعلومات و محسوسات و مجهولات احاطه شده است، ولی برای توصیف آن بشر مجبورشد قالبی محسوس وهندسی شده در گذرزمان و تاریخ با صیقلی از جنس تجربه خلق کند تا امکان ایجاد تحول بوسیله آن میسر شود.
همه این مباحث در راستای تشخیص و چگونگی این فرایند است، آنگاه که می شنویم و در تمام وجودمان درک برای آنچه در جریان است موج می زند،.باید بدانیم که چگونه در حداکثر وضعیت برابر، نظرات متفاوتی وجود دارند، اگر از عادت های معمول خارج شویم و کمی به دنبال دلایل ملموس تر باشیم قطعا راهی گشوده خواهد شد و دلایلی که می تواند قابل قبول و مهم باشد.
از آنچه سخن به میان می آوریم نظراتی همچون بلندی و کوتاهی صدا، میزان زیر و بمی اصوات، تنوع طنینی، وزن و ارگونومی متفاوت است، در گذشته به تعدادی از موارد مهم و تاثیر گذار اشاره کردیم، حال به مهمترین بخش قضیه که معیار انسانی، برای سنجش چگونگی و سبب آن در تقابل با سازی که نواخته می شود و شاید محکی برای انتخاب آن باشد منتهی می شویم و آن را از سایر جهات مورد بررسی قرار می دهیم.
بطور مشخص در دو جریان متفاوت اما در ترکیب با یکدیگر می توان حرکت نمود. اول، جنبه درونی و روانی شخص است که در هماهنگی با ساختار وراثتی، فرهنگی و اجتماعی اوست و شاید کمتر در مسیر اصلاحات و تغییرات واقع شود.
معمولا می توانیم آن را به گونه ای سلیقه و یا آرمان ذهنی و یا آرزوی در حال انتظار تلقی کنیم که همیشه در همراهی با حامل آن یعنی انسان می باشد و به میزان و مقدار تفاوت در آن اختلافاتی کوچک، بزرگ و یا تعجب بر انگیز مشاهده می شود. گاه این بخش خود مختار و بدون تاثیر پذیری از سایر ارکان عمل می کند و گاه درتوازن و اعتدال با سایر بخشهای مهم و انکارناپذیر به نتیجه ای مطلوب و قابل اطمینان می رسد.(باور و قیاس نیز در این جنبه تعریف می شوند ولی کمیت آن ثابت نیست ورابطه مستقیمی با تعادل روانی و فیزیکی دارد.)
منظور شما این است که عواملی مختلف در زندگی و درک صدا نقش دارند؟ به نظر من اگر این عوامل را جدا کنیم به نقل از دکتر شریعتی علم مشعلی است که فقط راه را روشن می کند اما احساس و اراده و بعد معنوی راه درست را نشان می دهند و علم در خدمت آن است و هنر تنها عاملی است که میتوان بوسیله ی آن به سطح بالایی از اراده و احساس و بعد معنوی دست یافت
khobe
khob bod
vali kheyli rabti be darke mosighi nadasht.
khob bod vali kamel nabod