کمپانی تولید این آثار فرانسوی بود و خیلی استقبال کرد از این پروژه و من قراردادی را با ایشان امضاء کردم که در قالب چهار CD است که منتخبی از قطعات آهنگسازان ایران است از ابتدای قرن تا به امروز و مسئولیت پخش این ضبط را لیبل هارمونیا موندی دارد که خیلی شناخته شده است در دنیا و به هر حال خیلی موقعیت خوبی است که این رپرتوار به دنیای موسیقی دنیا معرفی بشود.
در این مدت شما آثار مختلفی از آهنگسازان ایرانی به دست تان رسیده و اجرا یا ضبط کردید، سطح این آثار را نسبت به آثار بینالمللی چطور میبینید و آیا یک هویت ویژه در اینها احساس میکنید؟ منظورم از این هویت ویژه در واقع خصوصیتهایی هست که میتواند این آثار را ایرانی نشان بدهد و در واقع نسبت به آثاری که برای پیانو در کشورهای مختلف ساخته شده موجب تمایزشان بشود؟
این رپرتوار خیلی متنوع است و با توجه به اینکه ساز پیانو سابقه تاریخی خیلی طولانی در ایران ندارد و در حقیقت الان حدود صد سال است که آهنگسازهای ایران برای این ساز مینویسند و به نسبت اروپا {که سابقه اش در آهنگسازی پیانو} یک مقدار این مقایسه مشکل است.
با توجه به اینکه منظور شما از سطح دقیقاً چی هست؟ اگر منظورتان سبک آهنگسازی است، (در مورد سی دی اول صحبت میکنم) هر کدام از آهنگسازهای این پروژه که آهنگسازهای دهه ۳۰ شمسی هستند، در کشورهای مختلف درس خوانده اند و تأثیر آهنگسازی این کشورها در قطعاتشان به هر حال مشاهده میشود؛ آقای صهبایی در پاریس درس خواندند، آقای والی وقتی این قطعه را نوشتند در وین بودند، آقای رنجبران در آمریکا، آقای فرهت در ایرلند و به هر حال هر کدامشان آن برخوردی که با موسیقی غرب داشتند و توی آن محیطی که بودند انعکاس آن در این قطعات هست.
خیلی برای من جذاب هست این تنوع در این رپرتوار که به هر حال خیلی قطعات متفاوت هستند با هم؛ درباره مقایسه کردنشان هم خب… هر کدامشان جایگاه خاص خودشان را دارند سبک آهنگسازی خودشان را دارند و مقایسه کردنشان به این صورت خوب معنی ندارد ولی میتوانم بگویم که این رپرتواری که من الان در دستم دارم که قطعات گوناگونی است، بله از لحاظ تکنیک نوازندگی خیلی مشکل هستند برای پیانو و این چالش را دارند که پیانیست خوب روی اینها کار کند و بتواند آن ویرتوزیته آن تکنیک نوازندگی را که آهنگساز خواسته را اجرا کند.
خیلی از اینها از لحاظ نحوهی ساختار آهنگسازی جالب هستند، {هر کدام در}در سبکی نوشته شدهاند، قطعه آقای درویشی کاملاً سریل است روی دوازده نت که در ابتدای قطعه این آکورد اجرا میشود و بعد تمام ساختار این پنج قطعه برای پیانو روی همین نتهای این آکورد است که در ابتدای قطعه شنیده میشود، خوب جذابیت و مطالعهی خاص خودش را دارد که میشود روی آن انجام داد ولی در کل میشود گفت که چیزی که در تمام قطعات این رپرتوار است و وجود دارد و برای من خیلی جالب است، مسئلهی ریتم است؛ ریتم در تمام قطعات خیلی حضور خیلی پررنگی دارد و من فکر میکنم که چون ریتم در موسیقی ما، موسیقی سنتی ما خیلی حضور دارد و میتوانم بگویم که این یک موردی هست که در تمام قطعات این رپرتوار قابل تشخص هست و متمایز میکند این قطعات را از قطعات کشورهای دیگر و این را من زود متوجه نشدم.
۱ نظر