این موضوع را از زاویهی دیگری نیز میتوان دید: درجهی پنجم بالای مد شور شاهد مد دشتی است. پس از آنکه شور دوم از دل شور اول ظاهر میشود، در درجهی پنجم خود به مد حسینی میرسد. به عبارت دیگر با اندکی مسامحه میتوان گفت، حسینی در جایگاه دشتیِ شور دوم است. پیشتر نیز اشاره شد که مد حسینی ترکیبی از مد شور و مد دشتی است. از این منظر بهرغم اینکه حسینی مد اولیه و مستقلی است، اما با شور دوم در ارتباطی معنادار است. بنابراین، جداشدن این دو بخش مرتبط با هم، باید علتی آنچنان متقن داشته باشد که این تفکیک را توجیه کند و آن را منطقی جلوه دهد.
آیا این تفکیک، ازهمگسیختگی را جبران میکند؟ دلیل درهمآمیختگی فواصل شور اول و دوم در گوشههای آغازین ردیفهای سازی دستگاه شور چه منطقی دارد؟ اینها و موارد دیگر پرسشهایی هستند که به علل مختلف و قابل بحثی، پاسخ دقیقی ندارند. شاید بتوان به تسامح وجود این ناهمگونیها را نه نقص بلکه صرفاً نوعی تفاوت دانست. لازمهی چنین برداشتی ابتدا پاسخ به پرسشهای مطرح شده در این نوشته است. در اینصورت برشمردن محسنات وجود چنین تفاوتی میتواند موضوع پژوهشهای بعدی باشد.
از سوی دیگر، با توجه به اینکه ردیف به واسطهی نگرشهای غالب در دهههای اخیر به کارگانی بسته و منجمد تبدیل شده است که تغییر در اصل آن امکانپذیر نیست (نک. اسعدی ۱۳۸۵) و تغییر فواصل (مثلاً در گوشههایی چون کرشمه و رهاب و استفادهی صرف از فواصل مد مبنا در آن) یا جابهجاکردن گوشهای از آن، همچون دستبردن در گنجینهای تاریخی، غیر ممکن است، بنابراین ضمن بسندهکردن به طرح موضوع و بیان حالت بهینه میتوان در راستای شناخت بیشتر آن گام برداشت. با این توضیحات و به پشتوانهی استدلالهایی که مطرح شد و با الگوی ردیفهای آوازی و همچنین اجراها و قطعات متعدد ساخته و اجرا شده در دستگاه شور، شمای زیر را به عنوان حالت بهینه برای ساختار کلی این دستگاه و بر اساس سه مد اصلی آن میتوان ارائه کرد:
در حالیکه این دستگاه در ردیف میرزا عبدالله دارای چنین ساختاری است:
که بهنظر میرسد از سویی گسست ساختمان آن فاقد توجیهات لازم است و از دیگر سو بخش یک در ارائهی مد مبنا و بخش دو در ترتیب گوشهها ابهاماتی در خود دارند.
۶- خاتمه
آنچه مطرح شد صرفاً بازنمود ساختار دستگاه شور بود با استفاده از ابزاری که در ردیف میرزاعبدالله در دسترس است. ردیفهای سازی دیگر نیز ابهاماتی از این دست دارند. برای نمونه، در همهی آنها تفکیک بالادسته و پاییندسته دیده میشود و میتوان چینش مجددی، بر اساس آنچه در این نوشتار ارائه شد، برای آنها نیز درنظر گرفت. با ارائهی چینشی دیگر از گوشههای دستگاه شور در ردیف میرزاعبدالله، سعی شد ضمن بیاهمیت قلمدادکردن تفکیک بالادسته و پاییندسته و متعاقباً با تعویض جایگاه فصول، شمای کلی این دستگاه، منطقیتر و شفافتر ارائه شود.
بیتردید تلاش برای کنارهمگذاشتن قطعههای این شیشهی شکسته، ما را در مشاهدهی آنچه در پس این آبگینه است یاری خواهد داد. همچنین ارائهی تصویری روشن از ساختار دستگاه شور در ردیفهای سازی، شناخت این دستگاه را برای هنرآموزان موسیقی کلاسیک ایران نیزآسانتر خواهد کرد. گفتنی است که چینش مجدد ارائهشده، پیشنهاد یا بدعت نبوده و همانگونه که در مقدمه ذکر شد، هدف، صرفاً ارائهی تصویری شفاف و آسان فهم بود از روند مدگردیهای دستگاه شور در قالب ردیف سازی میرزاعبدالله، تا به تعبیر مهدیقلی هدایت بتوان مدل های ممتاز و موضوعات مطبوع را از دل این پریشانی بیرون کشید.
مراجع
پایور، فرامرز
۱۳۷۵ «ردیف آوازی و تصنیفهای قدیمی به روایت استاد عبدالله دوامی». تهران: ماهور.
فرهت، هرمز
۱۳۸۰ دستگاه در موسیقی ایرانی. تهران: پارت.
اسعدی، هومان
۱۳۸۲ «بنیادهای نظری موسیقی کلاسیک ایران: دستگاه بهعنوان مجموعهای چندمدی»، فصلنامه موسیقی ماهور، زمستان، شماره ۲۲ :۴۳-۵۶.
اسعدی، هومان
۱۳۸۵ رساله دکتری، مفهوم و ساختار دستگاه در موسیقی کلاسیک ایران بررسی تطبیقی ردیف، دانشگاه تربیت مدرس، استاد راهنما: داریوش صفوت
طلایی، داریوش
۱۳۸۵ ردیف میرزاعبدالله، نتنویسی آموزشی و تحلیلی. تهران: نشر نی.
دورینگ، ژان
۱۳۸۵ ردیف میرزاعبدالله، آوانویسی و بررسی تحلیلی. تهران: ماهور.
نتل، برونو و بابی راکی، کارول
۱۳۸۸ ردیف موسیقی دستگاهی ایران،«روابط درونی میان اجزای دستگاه شور». تهران: ماهور: ۲۱۵-۱۶۱.
طهماسبی، ارشد
۱۳۸۸ صدویک پیش درآمد. تهران: سوره مهر.
یعقوبیان، سعید
۱۳۹۲ «نکتهای درباره اختلاف روایتهای گوشه سلمک». فصلنامه موسیقی ماهور، بهار، شماره ۵۹: ۱۶۱-۱۵۹.
منابع شنیداری
– ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران آواز محمودکریمی، تهران: ماهور.
– ردیف آوازی و تصنیفهای قدیمی به روایت و اجرای عبدالله دوامی، تهران: ماهور.
– ردیف آوازی اسماعیل مهرتاش به روایت و اجرای محمد منتشری، تهران: ماهور.
– موسیقی آوازی ایران، آوازهای ادیب خوانساری، تهران: ماهور.
۱ نظر