صدا
تشکیل آنسامبل همگن (۴) یکی از هدفهای گروه سنتورنوازان بوده است. اینگونه گروهها و ترکیبها در اخیرا زیادتر از قبل شدهاند. بعضی از گروههایی که با ترکیب همگن تشکیل میشوند از لحاظ تعداد نوازندگان بسیار بزرگاند و این پدیدهای است که در چند سال گذشته در حال رشد بوده (۵). در گروه سنتور نوازان ترکیببندی گروه از یک سو حاصل تجربهی نسبتا طولانی گروه و از سوی دیگر نیم نگاهی به آنسامبلهای مشابه در موسیقی غرب است (جایی که تجربهی همنوازی قدمتی طولانی دارد).
کنار هم قرار گرفتن دو ساز همنوع در تاریخ معاصر موسیقی ما سابقه دارد برای مثال قدیمیترین نمونه (که از آن اطلاعی در دست است) برای سنتور که «دوئو سهگاه» اثر «حسین دهلوی» است در دههی ۱۳۳۰ ساخته شده پس از آن هم دیگران به این ترکیب توجه کردهاند (۶). همینطور است تشکیل گروههای غیر همگن با ایدهی شبیهسازی ساختار کوارتت یا کوینتت (۷). اما گروهی که همه سنتورنواز باشند کمتر دیده شده (۸).
یکی از مسائل متعددی که تجربههای گروهی در موسیقی ایران با آن روبرو است این است که بیشتر سازهای موسیقی کلاسیک ایران را سازهای مضرابی تشکیل میدهد؛ همنوازی این سازها به دلیل اینکه اجرای موسیقی با آنها از مجموعهی ضربههای سریع تشکیل شده بسیار دشوار است. برخلاف سازهای کششی که نحوهی اجرایشان با همنوازی تطابق خوبی دارد، برای هم گروه کردن سازهای مضرابی آهنگساز باید تمهیدات ویژهای را به کار ببرد تا عدم دقت و ضریب خطای اجرای چند نوازنده کل قطعه را آشفته نکند.
مشکلات دیگری که از لحاظ آکوستیکی با ساز سنتور وجود دارد، یکی کوک است و دیگری تداوم و واخنش زیاد صدای آن. به دقت همکوک کردن تعداد زیادی سیم کار بسیار دشواری است، که کمتر گروه یا آهنگسازی مایل است با آن مواجه شود.
همچنین سنتور صدایی پر طنین و با ماندگاری زیاد دارد به گونهای که دنبالهی صدای هر یک از نغمههایی که اجرا میشود تا مدتی شنیده شده و همین موضوع برای موسیقیای که ساختار داخلی سریعی دارد (مانند موسیقی ایرانی تندرونده است) اشکالات عمدهای فراهم میکند؛ هنوز یک صدا تمام نشده صدایی دیگر از راه میرسد.
اگر به این موضوع به درستی اندیشیده نشود باعث ایجاد همههای آزاردهنده میگردد. از سوی دیگر کمتر دیده شده که از این ماندگاری به عنوان یکی از تواناییهای ساز سنتور نگاه شود و از آن استفادهای آگاهانه به عمل آید. در اجرای گروه سنتورنوازان و قطعاتی که برای آن نوشته شده مشکل اول از طریق کمرنگ کردن حضور تکنیکهای مرسوم سازهای مضرابی ایرانی مانند ریز، یا درابها است. در حقیقت یکی از اولین راههایی که پیش رو قرار میگیرد نزدیک کردن بیان سازهای مضرابی به سازهای کششی است.
این موضوعی است که تا حدودی در قطعات این گروه دیده میشود. اکثر اوقات ملودیها با استفاده از تک ضربهها ساخته شده و خبری از عناصر متصل کننده و کششهای معمول (ریز) در ادبیات سنتورنوازی نیست. برای مقایسه کافی است به «فانوس» فرامرز پایور توجه شود که این مشکل را از طریق توازن سطوح دینامیکی و استفاده از خلاء بافت حل کرده (۹)؛ در نتیجه عناصر زینتی همه باقی مانده و خودنمایی میکند.
از این نظر رهیافت گروه که ترکیبی از حذف بعضی از عناصر تزیینی و جایگزینی بافت فشردهای از تک ضربهها به شکل گذر است، رابطهی کمتری با میراث تکنیکی سنتورنوازی برقرار میکند. این موضوع به غیر از قطعاتی مانند ۱/۶ که حرکتی کند داشته و امکان حضور بعضی از این تکنیکها در آن موجود بوده در مورد بقیه صادق است. از این گذشته همان بافت خلوت شده نیز گاهی با اشکال و عدم همزمانی همراه است.
در مورد مشکل دوم (تداوم صدا) بهتر عمل شده؛ به غیر از یکی دو مورد که مشخص است به دلیل اشکال در اجرا دنبالهی صداها در هم شده، مواردی وجود دارد که آهنگساز از این مولفهی صدای سنتور استفادهی ساختاری کرده است.
برای مثال ملودی اصلی در قطعهی ۱/۶ وقتی با مضرابهای تک اجرا میشود ماندگاری صدای درخشان سنتور همراه دوبل نتهایی که دیگر سنتورها مینوازند همصداییهای قطعه را ایجاد میکند، یا در قطعهی «واقعه» درست همزمان با ادای واژهی «سوزان» همآوایان صدای خود را در تداوم صدای سنتورها حل کرده، یا در لحظهی وصل واقعه به ۱/۶ تداوم صدای ضربهی انفجاری مضرابها عملا امکان این اتصال را فراهم میکند.
همین استفاده در لحظهی پایانی ۱/۶ بخش دوم، به چشم میخورد؛ زمانی که نوازندگان پس از اجرای آخرین نغمهی «سی» لحظهای اجازه داده تداوم صدای سنتور به مدتد زمانی معین شنیده شود و سپس آن را خفه میکنند. این یکی از نمونههای معدود به کارگیری خصلت صوتی (که همیشه مزاحم تلقی میشده) یک ساز به نفع آهنگسازی است.
پینوشت
۴- گروهی که سازهای آن یکی باشد یا همخانوادگی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشته باشند. برای مثال گروهی متشکل از تمبکها یا تعدادی تمبک معمولی و تمبک زورخانه.
۵- برای این موضوع دلایل متعددی میتوان آورد از جمله افزایش تعداد نوازندگان بعضی سازها (هر چند که کیفیت نوازندگیشان چندان هم خوب نیست)، تاکید بر جنبههای تبلیغاتی و نمایشی که در مواردی پایداری جریان افزایش هنرجو، یعنی عنصر اقتصادی بازار آموزش موسیقی در ایران را تامین میکند، گاه مشکلات آکوستیکی موجود در ترکیببندی گروههای غیر همگن و بالاخره گاهی هم سودای تجربهای نو.
۶- از میان کسانی که به این ترکیب سازی پرداختهاند فرامرز پایور بیش از همه قابل اعتنا است.
۷- برای مثال برخی از تجربههای علینقی وزیری و چهارنوازی مضرابی حسین دهلوی.
۸- در سالهای دههی ۱۳۷۰ در شیراز گروهی با همین نام با ترکیبی تا حدودی متفاوت به سرپرستی «هدی پروانه» فعالیت میکرد که متاسفانه اجراهای آن منتشر نشد. محتمل است در نقاط دیگری از کشور نیز تجربههای پراکندهای در این زمینه صورت گرفته باشد.
۹- این قطعه برای دو سنتور نوشته شده بدیهی است که به کار بردن برخی از دیدگاههای موجود در آن برای ۵ سنتور دشوارتر خواهد بود.
۱ نظر