نوشته ای که پیش رو دارید نامه ای سرگشاده است از میدیا فرج نژاد نوازنده و آهنگساز درباره مشکلات قوانین کپی رایت در ایران:
در کشور ما قوانین گاهی با خلاءهایی همراه هستند و مسلما عدم پردازش و اعتراض به این اشتباهاتِ قانونی نه تنها کمکی به بهبود اوضاع نمیکند که به تداوم همان روندِ غلط میانجامد. هفته گذشته قطعه بی کلام «پرسه» را به صورت تصویری منتشر کردم و بسیاری از رسانهها و خبرگزاریهای رسمی کشور به این انتشار این قطعه کمک کردند تا اثری که به شکل مستقل تهیه و تولید شده را بیواسطه به مخاطب برسانند.
در کشور ما هنرمند مستقل حوزه موسیقی جدی که از عوامل عامه پسندانه در موسیقیاش استفاده نمیکند و هدفش از تولید موسیقی، ارتقا سطح فرهنگ شنیداری مخاطب به میزان توانش است از هیچ حمایتی از نهادهای حاکمیت و در ادامه آن دولت برخوردار نیست؛ این خودش بحثی مهم و جداگانه است که پرداختن به آن فرصت و مطلبی جداگانه میخواهد.
حداقل حق قانونی موئلفی که به دلیل نبود هیچ حمایتی، خود در مقام تهیه کنندهی اثرش برخواسته، این است که بتواند اثرش را که خلاف موازین قانونی کشور هم نیست؛ بی هیچ قید و شرطی مجوز گرفته و منتشر کند. اما مجوز گرفتن برای چنین اثری در کشور ما ماجرایی عجیب دارد…
موسیقی قطعهی «پرسه» در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ مجوز انتشار از دفتر موسیقی دریافت کرده است. اما وقتی مدیر رسانهای پروژه «عصیان» برای انتشار موزیک ویدیوی «پرسه» با سایتهای معتبر موسیقی وارد مذاکره شد با واکنشهای عجیبی روبهرو میشود. این عزیزان(سایتهای حوزه موسیقی) که همیشه با روی باز و حسن نیت هر کمکی را که میتوانستهاند در حقِ موسیقی جدی انجام دادهاند، این بار با توجه به فشار دفتر موسیقی وزارت ارشاد از انتشار نماهنگ بدون مجوز از ارشاد سرباز زدند. این رسانهها انتشار هر اثر تصویری که مجوز موسیقی هم دارد، اما مجوز تصویر برای آن اخذ نشده را به منزله بسته شدن و فیلتر شدن سایت خود میدانند.
این هم بماند که تصویر تکنوازی ساز تار آن هم از نوازنده ای که بیش از ۱۲ سال سابقه فعالیت در این کشور دارد، دارای چه خطر فرهنگی برای جامعه است که نیاز به مجوز داشته باشد!
به هر روی برای تسریع امور با تماسی با مسئول محترم مربوطه در دفتر موسیقی سعی در انجام امور مربوط به اخذ مجوز برای موزیک ویدیوی «پرسه» کردم. اما در کمال ناباوری با قانون عجیبی رو به رو شدم. این مسئول دفتر موسیقی میگفت که طبق قانون برای انتشار این موزیک ویدیو که پیشتر مجوز موسیقی آن به نام بنده (میدیا فرجنژاد) به عنوان موئلف و صاحب امتیاز اثر صادر شده است، باید از طریق شرکت نشر اقدام شود و مجوز اثر تصویری تنها به شرکتهای انتشاراتی داده خواهد شد.
حال این قانون چه معضلاتی در پی خواهد داشت:
۱- برای انتشار از طریق شرکت نشر، قراردادی بسته خواهد شد و طبق قرارداد شرکت مذکور باید به عنوان صاحب امتیاز مادی و معنوی اثر به دفتر موسیقی معرفی شود. این در صورتی است که ناشر محترم برای انتشار این اثر ریالی پرداخت نکرده و هر چند طبق قرارداد ایشان به عنوان صاحب امتیاز معرفی شده اما در حقیقت موئلف کماکان صاحب امتیاز است، اما بدون داشتن حقوق حقهاش.
۲- هیچ ناشری در حوزه موسیقی امکان هزینه کردن برای اثر بی کلام، آن هم به شکل تصویری را ندارد. چرا که با وجود داشتن قانون در زمینه کپی رایت، هیچ بازوی اجراییای برای اجرای قانون دیده نشده و آثار فوق الذکر به راحتی و پس از انتشار به شکل غیر قانونی دانلود شده و در اختیار مخاطب جویدهخوار قرار خواهد گرفت (حساب آن قشر از مخاطب که دانلود غیر قانونی را با دزدی یکی میداند جداست.)
۳- نکته دیگر آنکه ناشران عموما برای انتشار اثری که صاحب امتیازش نیستند رقمی را دریافت خواهند کرد. چرایی دریافت این رقم نیز داستان مفصلی دارد که از حوصله خواننده این متن خارج است. با این حساب موئلف که با هزینه شخص اش اقدام به تولید کرده و طبق بند یک، بدون دریافت حقوقش مجبور شده پای ورقی را امضا کند که کس دیگری را صاحب امتیاز معرفی میکند، باید مبلغی را هم بابت این انتقال مجانی و ظالمانه و غیرمنطقی به ناشر بپردازد.
حال سوال اینجاست، چه کسانی این قوانین را وضع میکنند؟ آیا آشنایی حداقلی از اوضاع موسیقی کشور دارند؟ کارشناسی این امور با کدام نهاد است؟ چرا با نمایندهای از هنرمندان مستقل برای تدوین این قوانین مشورت نمیکنند تا این میزان ناکارآمدی و اشتباه و خلاء در قوانین دیده نشود؟ چرا جایی که به هنرمند مرتبط است دست و پایش را میبندند و با قانون گذاریهای میلی امکان فعالیت را میگیرند اما در اجرایی کردن قانون کپی رایت که سالهاست موسیقی کشور را تک قطبی و فلج کرد و هنرمند و ناشر هر دو متضرر هستند هیچ اقدام مسئولانهای صورت نمیگیرد؟
چرا هیچ کس پاسخ گو نیست؟
قضاوت با خودتان
۱ نظر